در حال بارگذاری ...
...

این کارگردان تئاتر با ذکر این نکته که مفاهیم هرگز قدیمی نمی‌شوند، موضوع افرا را یک موضوع به روز عنوان کرد و افزود: اگر این اجرا ضعیف‌تر از اجراهای دیگر من است در نقدتان بنویسید. من قاضی خودم نیستم.
در بخش دیگر این جلسه بهره‌گیری بیضایی از تکنیک‌های تئاتر شرقی مورد پرسش قرار گرفت که وی پاسخ داد: این نمایش 10 شخصیت دارد که همه در حال روایت کردن هستند. نمی‌دانم این تکنیک‌ها از کجا گرفته شده اما از یک احساس قدیمی در زمان دبیرستان ناشی می‌شود که فکر

این کارگردان تئاتر با ذکر این نکته که مفاهیم هرگز قدیمی نمی‌شوند، موضوع افرا را یک موضوع به روز عنوان کرد و افزود: اگر این اجرا ضعیف‌تر از اجراهای دیگر من است در نقدتان بنویسید. من قاضی خودم نیستم. در بخش دیگر این جلسه بهره‌گیری بیضایی از تکنیک‌های تئاتر شرقی مورد پرسش قرار گرفت که وی پاسخ داد: این نمایش ۱۰ شخصیت دارد که همه در حال روایت کردن هستند. نمی‌دانم این تکنیک‌ها از کجا گرفته شده اما از یک احساس قدیمی در زمان دبیرستان ناشی می‌شود که فکر می‌کردم ما کشور تک‌گویی هستیم و گفت و گو میان ما نقشی ندارد. عبارتی است که می‌گوید بزرگترین خدایان سکوت است اگر می‌خواهی زنده بمانی خموش باش. هنوز هم چنین است. اکثر زندگی ما یک تک‌گویی بزرگ است. اولین نمایشنامه‌های من یک نفره یا تک‌گویی موازی هستند. در این متن نیز یک تک‌گویی ۱۰ نفره وجود دارد.

نشست پرسش و پاسخ نمایش "افرا یا روز می‌گذرد" نوشته و کارگردانی بهرام بیضایی به همت انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر در تالار وحدت برگزار شد و این درام نویس درباره دیدگاه اسطوره‌ای قربانی در متن، هامارتیای افرا، رسیدن به لحظه خودکشی، ثبت نمایش به صورت DVD، بهره‌گیری از تکنیک‌های تعزیه، تاریخچه شکل‌گیری متن، تحرک اجزاء صحنه، شناخت جامعه شناسی بیضایی از مردم سرزمین خود و... صحبت کرد.
به گزارش سایت ایران تئاتر در این نشست که با حضور جمعی از علاقه‌مندان نمایش افرا، خبرنگاران، منتقدان و دانشجویان برگزار شد بهرام بیضایی به سئوالات مطرح شده از سوی حاضران درباره ایده اولیه تا اجرای این نمایش، دیدگاه‌ها و تجربیات خود و جامعه‌شناسی صد ساله اخیر ایران پاسخ داد.
در ابتدای این جلسه که با مدیریت حسین شاکری برگزار شد، مفهوم قربانی و قربانی بودن یا نبودن نویسنده مورد سئوال قرار گرفت که بیضایی پاسخ داد: همه اشخاص نمایش قربانی هستند. حال این شرایط است که قربانی خودش را گزینش می‌کند. ولی نویسنده قربانی نیست. او گزارشی از این روند می‌دهد، گر چه در مفهوم کلی او هم به نوعی قربانی است.
شاکری خوب بودن افرا را هامارتیای او عنوان کرد و نویسنده در پاسخ گفت: حکم قطعی صادر نمی‌کنم. نکته در این است که در لحظات آخر نمایش پاسبان می‌ایستد و می‌خواهد برخلاف زندگی گذشته‌اش از افراد دفاع کند یا ارزیاب خارج از مقررات اداری، کاری انجام می‌دهد و وارد قلمرو عواطف می‌شود. او که همیشه صفحه حوادث روزنامه‌ها را می‌خواند، خودش وارد حادثه می‌شود. مهم این است که پاسبان در لحظه آخر بی‌خاصیت نیست، بی‌خاصیت به دنیا نیامده است.
بیضایی درباره لحظه خودکشی افرا توضیح داد: آنچه بر افرا گذشته بیشتر از طاقت او بوده، شاگردان و همسایگانش رؤیای او بوده‌اند و بدترین اتفاق برای هر فرد از دست دادن رؤیاهایش است.
او ضبط نمایش را به دلیل نداشتن زمان مناسب، دشواری تدوین ضبط حین اجرا و هزینه 30،40 میلیونی آن منوط به پیدا شدن سرمایه‌گذاری دانست که بتواند از عهده آن بربیاید.
این کارگردان تئاتر با ذکر این نکته که مفاهیم هرگز قدیمی نمی‌شوند، موضوع افرا را یک موضوع به روز عنوان کرد و افزود: اگر این اجرا ضعیف‌تر از اجراهای دیگر من است در نقدتان بنویسید. من قاضی خودم نیستم.
در بخش دیگر این جلسه بهره‌گیری بیضایی از تکنیک‌های تئاتر شرقی مورد پرسش قرار گرفت که وی پاسخ داد: این نمایش 10 شخصیت دارد که همه در حال روایت کردن هستند. نمی‌دانم این تکنیک‌ها از کجا گرفته شده اما از یک احساس قدیمی در زمان دبیرستان ناشی می‌شود که فکر می‌کردم ما کشور تک‌گویی هستیم و گفت و گو میان ما نقشی ندارد. عبارتی است که می‌گوید بزرگترین خدایان سکوت است اگر می‌خواهی زنده بمانی خموش باش. هنوز هم چنین است. اکثر زندگی ما یک تک‌گویی بزرگ است.
اولین نمایشنامه‌های من یک نفره یا تک‌گویی موازی هستند. در این متن نیز یک تک‌گویی 10 نفره وجود دارد.
وی در جایی از صحبت‌هایش اشاره کرد: افرا فقط یک بار نوشته شده و تا امروز حتی یک تغییر هم نداشته چون به عمد می‌خواستم همه آنچه در خلق اثر تراوش کرده در آن وجود داشته باشد.
بیضایی درباره نقش سوسن تسلیمی در نگارش متن افرا توضیح داد: این متن با همکاری سوسن تسلیمی نوشته نشد. نوشته‌های دیواری که در سال 58-57 نوشتم شامل 30 قطعه نمایشی بود که قرار بود اجرا هم شود اما به دلیل شرایط و جا زدن بازیگران کار نشد. در آن زمان تصمیم گرفتیم آن تک‌گویی‌ها را در منزل خودمان اجرا کنیم. آن زمان این بحث پیش آمد که چرا تک‌گویی‌هایی معادل ننویسم که قابل اجرا باشد! تسلیمی یکی دو پیشنهاد داد. خودم هم چند پیشنهاد دادم. بعد هم که اجرا در خانه‌ها هم مشکل شد. تا این که متن را به صورت فیلم‌نامه ارائه کردم اما در مرحله انتهایی رد شد. آن زمان در یک نشست دو سه روزه متن را به صورت نمایشنامه نوشتم.
بیضایی درباره متحرک بودن صحنه و دکور گفت: این موضوع در تعزیه هم وجود دارد. در تعزیه غیر از سکو چیز دیگری نیست و بقیه اشیا کوچک و متحرک هستند. تعزیه در آن واحد زمین، زیرزمین و آسمان را به نمایش می‌گذارد. تعزیه برای من یک هنر نمایشی است. وقتی تعزیه را دیدم شگفت‌زده شدم چون همه چیز در آن باز و گسترده بود. اگر تعزیه می‌ماند و زندگی طبیعی‌اش را طی می‌کرد به اینجا می‌رسید و همانی می‌شد که در افرا اتفاق می‌افتد.
وی در بخشی از صحبت‌هایش گفت: جامعه تئاتری ما وقتی با چیزی جدید مواجه می‌شود گیج می‌شود. در "سلطان مار"، "کارنامه بندار بیدخش" و دیگر متن‌ها این سئوال مطرح می‌شد که مگر می‌شود این‌ها را اجرا کرد. تا آن که خودم اجرایشان کردم و دیدند که قابل اجراست. بعد از آن چندین بار به وسیله افراد دیگر اجرا شدند. زمینه‌ای که من در آن کار می‌کنم زمینه‌ای است که با اطلاعات ناقص امکان دارد به بیراهه منجر شود. مطمئن هستم افرا از این پس اجراهای گوناگونی خواهد داشت.
او با اشاره به زمان نگارش متن، تحت تأثیر فیلم "داگ ویل" بودنش را نفی کرد و درباره حضور آینه در منزل شاهزاده خانم گفت: آینه یکی از قدیمی‌ترین نشانه‌های آب، روشنی، بخت و نیک‌بختی است و جزو فرهنگ ما است. در بسیاری از خانه‌های اعیانی که مدرسه شد، حتی مدرسه زیبای ابومسلم که ویران شد و من در آن درس می‌خواندم آینه وجود داشت.
بیضایی درباره جامعه‌شناسی ایران و ناهمسانی مردم و عدم درک متقابل، به تاریخ صد ساله اخیر ایران اشاره کرد و افزود: این که چگونه ناگهان تصمیم گرفتیم مدرن شویم بدون آن که زمینه فلسفی آن را درک کرده باشیم، نمونه درک این ناهمسانی در صد ساله اخیر ماست. قبل‌اش همه چیز راحت بود، همه هیچ چیز نمی‌دانستند. تا پیش از مشروطه و روشن فکری همه رعیت بودند،‌برده بودند. از زمانی که یک دفعه کشف کردیم پدر و مادر داریم،‌گذشته بیرون آمد، ... نفت ملی شد و گرفتار بیماری مصرف شدیم. در این متن به افرا فرصت حرف زدن داده نمی‌شود. چون ما مانند صاحب فروشگاه شش دهنه با همان ذهن‌های صد سال پیش پشت ماشین‌هایی می‌نشینیم و سایت‌هایی را باز می‌کنیم که آن را نساخته‌ایم.
او درباره تأثیر گرفتن از گروتوفسکی و تئاتر بی‌چیز گفت: در جایی به دنیا آمده‌ایم که تئاترهایش بی‌چیز بود. تعزیه بی‌چیز است. من تئاتر بی‌چیز را در منبع‌اش کشف کردم. سال 53 و 54 که گروتوفسکی به ایران آمد، کتاب "نمایش در ایران" تدریس می‌شد.
وی اجرای "سهراب کشی" را منوط به آزاد بودن وقت بازیگران عنوان کرد و افزود: این نمایش سه ماه تمرین تمام وقت می‌خواهد که لااقل یک ماه آن تمرین روی زبان است.
فرهنگ تئاتری ما این بازآموزی زبان را روی بازیگر انجام نمی‌دهد و بازیگران در جاهایی که آسان‌تر می‌توانند پول دربیاورند و مشهور شوند، درگیر شده‌اند. من برای اجرای سهراب‌کشی بازیگر پیدا نکردم.
وی در پاسخ به برخی سایت‌ها که از قول او درباره سانسور افرا و توقیف سهراب‌کشی مطلب درج کرده بودند گفت: این مصاحبه از من نیست. درباره افرا سانسور نشدم و سهراب‌کشی نیز توقیف نشد. چاپ شده و قابل خواندن است.
بیضایی در ادامه این جلسه به سئوالات مطرح شده درباره پایان نمایش، حضور نویسنده در متن، استفاده از نورپردازی و ... پاسخ داد.