نظری بر نمایش «خونهمون تماشاخونهست» به کارگردانی ریحانه باغبادی
پیوندتان مبارک!
ایران تئاتر_احمدرضا حجارزاده:یک اتفاق فرخنده و شایستهی این روزهای تئاتر ما،که متاسفانه مهجور مانده و به قدرِ لیاقت، مخاطب نیافته، اجرای نمایشی دیدنیست به نام «خونهمون تماشاخونهست» به نویسندگی امیرحسین انصافی و کارگردانی ریحانه باغبادی که در سالن کوچک مجموعهی تئاتر محراب روی صحنه رفته است.
مهمترین ویژگی و امتیاز این اثر نمایشی آنکه گروهی از جوانان با دغدغهی حفظ و اشاعه نمایشهای آیینی و سنتی ایرانزمین دست به نگارش و اجرای اثری ارزشمند زدهاند تا از این طریق علاوه بر تجلیل و قدردانی از مسیر ناهموار و پُرزحمت پیشکسوتان عرصهی نمایشهای ایرانی و عروسکی، بخشی از عمدهدشواریها و سختیهای این قشر هنری را به تصویر درآورند؛ قشری که گرچه رسالتی جز شادکردن دلِ مردم ندارد اما خود همیشه در وضعیتی جانکاه و غمبار زیست میکند. از این نظر باید به تیم تولید نمایش «خونهمون تماشاخونهست» دستمریزاد گفت که با خلاقیت و نکتهسنجی و وسواس در ادای دین به نمایشهای کهن سرزمین مادری، اثری به غایت دیدنی و ماندگار و دوستداشتنی فراهم کردهاند. ناگفته پیداست چنین اثر درخشانی از دلِ نمایشنامهیی حرفهیی و بینقص درآمده و چه خوب که نویسنده ـ امیرحسین انصافی ـ خود نیز بازیگر نمایش است تا ذهنیت خود را که بر آن اشراف داشته، به درستی و زیبایی روی صحنه اجرا بکند.گرچه نباید از کارگردانی هنرمندانه و دقیق ریحانه باغبادی غافل شد. ایدهی اولیهی انصافی در نگارش «خونهمون...» چه به لحاظ تکنیک و شیوهی نگارش و چه درونمایه و محتوا بسیار حائز اهمیت است. با وجودی که در نمایشهای متعددی شاهد طرح مسائل و مصائب حرفه و زندگی هنرمندان آثار آیینی و سنتی بودهییم، ولی اشاره و پیشنهادِ «پیوندِ دو گونهی نمایشی عروسکی و سنتی» بیاغراق ناب و تحسینآمیز است. آقای مطرب و خانم عروسکگردان پس از سالها و در کهنسالی به منزل قدیمی خود برمیگردند و در یک خاطرهبازیِ کوتاه، ضمن روایتِ سرشت زندگی مشترکشان از آشنایی تا ازدواج و زندگی طولانیمدت کنار یکدیگر، پیِ پاسخِ این پرسش میگردند که چگونه ثابت بکنند آنها پدر و مادرِ حقیقیِ عروسکِ مشهور «مبارک» هستند.
در این مرور تاریخی، با وجودی که شیرینزبانیهای طنزآلود بسیار به کار رفته، ولی رشته اصلی قصه هرگز گم نمیشود و تماشاگر در واقع با لبهای خندان و چشمهای اشکبار از خنده، زندگی آقا و خانم نمایشگر را دنبال میکند. اطلاعاتی که طیِ کار درباره تاریخچهی عروسک «مبارک» و جایگاه و اهمیت او در نمایشهای آیینی به مخاطب داده میشود، هیجانانگیز و شگفتآور است. شوخیهای بامزه و اشارههای بازیگران به نامِ مشاهیری همچون دکتر بهروز غریبپور، استاد داوود فتحعلیبیگی، خانم هما جدیکار و شیوا مسعودی و دیگران در زمان و جای مناسب نمایش، هوشمندی نویسنده را در قصهپردازی و توجه او به نقش تاثیرگذار و تعیینکنندهی آن هنرمندان بر شکلگیری و فضای موجود در نمایش عروسکی امروز نشان میدهد. باغبادی با استناد به متنِ بینقص امیرحسین انصافی، لحظههای قابلتوجه و لذتبخشی را در نمایش پدید آورده که موجب میشود مخاطب از لحظهی ورود بازیگران به صحنه تا پایان کار، بیقفه بخندد؛ خندهیی که آمیخته به چاشنی تفکر و تعمقاند. خوشبختانه از شیوههای اجرایی نمایشهای سنتی در این اجرا، چیزی از قلم نیفتاده و در طول پیشرفت داستان، با انواع تکنیکهای اجرایی نمایشهای ایرانی آشنا میشویم؛ از سایهبازی گرفته تا نقالی و پردهخوانی و عروسکگردانی و سیاهبازی و جالب اینکه در نمایشنامه انصافی، هیچکدام از موقعیتهای مهم و شادیآورِ زندگی ایرانیان فراموش نشده، از جمله جشنِ عروسی و جشنِ تولد، و چه خوب که در اجرای این مراسم،کارگردان و بازیگران تنها به شکل قدیمی آن بسنده نکردهاند و از موسیقی و لباس و دیالوگهای امروزی و مدرن بهره بردهاند. از دیگر نقاط قوت «خونهمون...»، تسلط بازیگران بر نقشهای متعدد و خلق لحظههای مختلف زندگی در بهترین شکل ممکن است. امیرحسین انصافی،که همزمان با این اجرا، نمایش سیاهبازیِ «بیلهدیگ، بیلهچغندر» را هم به کارگردانی منیژه داوری در تماشاخانه سنگلج روی صحنه دارد، به پشتوانه پدرِ هنرمندی همچون استاد جواد انصافی و بهرهمندی از تجربهها و آموزههای او، طنازی و خوشمزگیهای لازم را بیآنکه به ورطه لوسبازی و بینمکی بیفتد، چنان اجرا میکند که به سختی میتوان چشم از او برداشت و به رفتار و گفتارش نخندید.
همچنین مینا مقامیزاده پابهپای همبازیاش در اجرا پیش میآید و از نفس نمیافتد. استعداد مقامیزاده در عروسکگردانی و تقلیدِ صدای عروسکِ «مبارک» به وسیلهی صفیر و در عینحال خلق صحنههای دراماتیک که ناگهان با تغییر به فضای کمدی باعث خندهی جمعیت میشود، نشان از مهارت این بازیگر و عروسکگردان در کار با عروسک و پاسکاریهای لازم با پارتنرش روی صحنه دارد. در کنار این دو بازیگر، علیرضا محمدی هم به عنوان بازیدهندهی عروسک سایه،کارش را به نحو ستایشبرانگیزی انجام داده. در مجموع باید گفت «خونهمون تماشاخونهست» اتفاق مبارکی در فضای نمایشهای ایرانی است که با تلفیق کارهای عروسکی و آیینی، به تشویق و تحسین هر دو گونهی نمایشهای عروسکی و سنتی میپردازد، و پیوندی که حاصلِ آن «مبارک» باشد، حتماً مبارک است. امیدواریم مسوولانِ امر بیش از پیش قدر و ارزش این هنرِ ملی را بدانند و هنرمندان جوان و دغدغهمندی مثل امیرحسین انصافی، ریحانه باغبادی و نسیم یاقوتی (سازندهی عروسکها همراه با کارگردان) با فعالیتهای بیشتر و گستردهتر سبب آشتی و پیوندِ مردم با نمایشهای برآمده از ریشههای فرهنگی و هنری ایران بشوند و آثار سیاهبازی به جایگاه والای خود دست بیابند. به امیدِ آن روز.