پرنیا شمس در گفتوگو با ایرانتئاتر عنوان کرد
در نمایش "است" تمام شخصیتها خاکستری هستند

است

تلاش کردم جهان اثر خودم را در باره این دبیرستان و دانش آموزانش بسازم 2

است

است
ایرانتئاتر: یک مدرسه دخترانه و یک کلاس هفت نفره تشکیل شده؛ از تعداد دختری جوان که هر کدامشان دغدغه و کنش های خاص خودشان را دارند شالوده اصلی نمایش "است" را شکل می دهند. پرنیا شمس کارگردان جوان این نمایش می کوشد با پرداختی ساده و مینی مال نوع روایتش را از منش و تفکرات این دختران در قالبی دراماتیک به مخاطبش عرصه کند.
در نمایش «است» پروانه ذابح، یاسمن رسولی، نگار رئوفی، شادی صف شکن، مهتاب کریمی، صدف ملکی و ماهور میرزانژاد به ایفای نقش می پردازند. علاوه بر این در نمایش «است» شهاب رحمانی(دراماتورژ)، پوریا اخوان(طراح صحنه)، علیرضا میرانجم(طراح نور)، لیلا طاهری(طراح لباس)، علی میرزایی(دستیار کارگردان)، مریم دیهول(طراح تیزر)، محسن بنی هاشمی(ساخت دکور) و سارا اعظم پناه و محمدحسین خسروی (دستیاران طراح صحنه) به همکاری می پردازند. قابل ذکر است نمایش «است» که محصول تلاش تعدادی از دانشجویان دانشگاه سوره است؛ در جشنواره دانشگاهی توانست تندیس طراحی صحنه، تقدیر دوم بازیگری زن، تندیس بهترین متن و تقدیر دوم کارگردانی را از آن خود کرده و به عنوان اثر برگزیده معرفی شد. علاقمندان می توانند برای دیدن نمایش «است» همه روزه -به جز شنبه ها- در ساعت 20:30 به مرکز تئاتر مولوی دانشگاه تهران به نشانی خیابان انقلاب، خیابان ۱۶ آذر، جنب باشگاه دانشجویان، مرکز تئاتر مولوی مراجعه کنند. با پرنیا شمس درباره اجرای این نمایش گفتوگویی انجام داده ایم.
با توجه به مضمون و سن و سال شخصیت های نمایش «است» می شود این استنباط را داشت که نمایش براساس شرایط زیست و تجربیات شخصی شما درباره این دوران و فضای دوران تحصیل شکل گرفته است؟
درست است؛ فضای نمایش بر اساس همین شرایط زیست و تجربیاتم به وجود آمد. در دوران دبیرستان خود من هم مثل ماهور یک دوست صمیمی داشتم.
یکی از نقاط محوری درام نمایش است، همین رابطه میان نگار و ماهور است که شکل می گیرد؟
بله، رابطه دوستی ایجاد شده میان نگار و ماهور در بیشتر فضای داستان اثر نظر مخاطب را به خودش جلب می کند و اتفاقاتی هم برای این دو نفر رقم می زند.
جاهایی هم به نظر می رسد تلاش می کنید نوع رابطه میان ماهور و نگار را چندان واضح نشان ندهید؛ چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
رابطه خاصی بین نگار و ماهور وجود ندارد که بخواهم در لفافه و غیر واضح بیانش کنم. از ابتدای شکل گیری نوشتن متن روی این قضیه تاکید داشته باشتیم که این دو نفر دوستان صمیمی هستند و از طرف مدرسه نوع رابطه آنها با سوء تفاهم روبه رو می شود.
به نظر می رسد در نوع شخصیت پردازی و رابطه میان شخصیت های نمایش با استفاده از ایهام مخاطب با کلی سوال در ذهنش مواجه شود؛ چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
نکته مهم برای من این بود که داستانی برای شخصیتها روایت کنیم که از ابتدا آخری نداشته باشد و زیاد هم پر رنگ نباشد.
آیا تلاش کردید که مخاطب خیلی با شخصیت های نمایش نزدیک نشود؟
نه، اینگونه نیست. در موقعیت فعلی مخاطب با این شخصیتها نزدیک می شود. در طول نمایش با ویژگی های شخصیتی اینها و با نوع رابطه شان آشنا می شویم. اما اینکه بخواهیم برای تک تک شخصیتها قصه واحدی بسازیم و تا انتها دنبالش کنیم، از این رویه دوری کردیم.
در اصل از قصه گویی کلاسیک از نوع یکی بود، یکی نبود فاصله گرفتید؟
بله، خیلی مینی مال به سراغ شخصیت و درونیات این دخترها رفتیم. حتی داستان اصلی نمایش هم اوج و فرود عجیب و غریبی ندارد و بسیار ساده است.
در جهان اثر شما شرایط خیلی آرام و بدون تنش خاصی روایت می شود؟
این برمی گردد به شخصیت خودم که آرام هستم و در دوران تحصیل هم دوران بدون حاشیه ای را تجربه کردم.
آیا بستر قصه شما در ساختار مینی مال روایت کامل و درستی را ارائه می کند و آیا بعد از انتهای نمایش مخاطب با کلی سوال درباره کنش های نافرجام شخصیتها ذهنش درگیر نمی شود؟
ما این شیوه را برای اجرا نمایش با همه چالش هایش انتخاب کردیم و طبیعی بود مخاطب بعد از دیدن نمایش با سوالاتی ذهنش درگیر شود. البته به برخی از این سوالات در طول روایت داستان پاسخ داده می شود و به نظرم برای ارتباط بهتر با چنین فضایی مخاطب باید کمی بیشتر فکر کند و نمی شود همه چیز را با قطعیت درباره فضای این نمایش بیان کرد.
آیا هر کدام از این 7 دختر نمایش است نمایندگی افکار و طرز نگاه دختران دهه نودی را انجام می دهند؟
ببنید فضای نمایش به گونه ای بود که در شروع نوشتن تلاش کردیم شبیه خصلت های فردی هر بازیگر نقشش را بنویسیم و خودشان هم در این قضیه سهم داشتند .
بازیگران نمایش به لحاظ سن و سالی خیلی نزدیک به نقش هایی که بازی می کردند هستند؟
بله، تقریبا هم سن و سال هستند و یکی دو سال بزرگتر از نقش هایی که بازی بودند و همه شان دانشجوی ترم یک هستند. در این فرایند به جز یکی دو نقش، بقیه شخصیتها با بازیگری که بازیشان کردند نزدیکی زیادی داشتند.
کدام یک از نقش ها به لحاظ شخصیتی با بازیگرش تفاوت داشت؟
برای نوشتن یاسی شخصیت پردازی از قبل انجام شده ای داشتیم و در تمرینات هم بازیگر این نقش مختصاتی هم به نقش افزود؛ دختری با اعتقادات مذهبی، آرام و درس خوان مورد نظر بود.
در بخشی از نمایش متوجه میشویم مادر یاسی هم برای توضیح به دفتر مدرسه فرخوانده شده است و او هم زیاد مثبت نیست؟
بله، در نمایش تمام شخصیتها خاکستری هستند.
چقدر اعتقاد دارید در شخصیت پردازی آدم های نمایش از مختصات دختران این دوره و زمانه بهره بردهاید؟
قبل از نوشتن متن مطالعه و تحقیقی درباره فضای آموزشی دبیرستانها در این یکی دو ساله اخیر داشتم. با موقعیت های پیچیده و چند لایه زیادی مواجه شدم و کلی اتفاقات ریز و درشت در این مدارس رخ می دهد. من تلاش کردم جهان اثر خودم را درباره این دبیرستان و دانش آموزانش بسازم.
آیا دوربین مدار بسته ای که در برخی از صحنه های نمایش به آن اشاره می شود؛ در حکم یک نماد است؟
بیشتر نشان دهنده شرایط موجود جامعه است که تقریبا در بیشتر مکان های عمومی، ادارات و مدارس از دوربین مدار بسته استفاده می شود. در اوایل نوشتن متن به این مسئله فکر می کردیم که چگونه می شود یک فضای شخصی بین بچه های کلاس در مدرسه وجود نداشته باشد. در مقطعی به این ایده رسیدیم که تصاویر دوربین مدار بسته را توسط ویدیو پروژکشن در بک گراند صحنه نشان بدهیم. از جایی به بعد لزومی برای این کار ندیدم زیرا دوست داشتم این تعلیق وجود داشته باشد که آیا این دوربین فعال است و یا خاموش است. این تردید در روشن و یا خاموش بودن دوربین در صحنه آرایش کردن ماهور به خوبی مشخص است.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی