نگاهی به نمایش «کلنگی، قابل سکونت» به کارگردانی سمن قناد
جهت تجربه حس انسانیت، صاحبخانه تنها و مستاجر پرجمعیت نیازمندیم
ایران تئاتر، کیارش وفایی: اصولا دلیل آنکه یک موضوع به سرشاخه و زمینهای برای پیش آوردن مسائل بزرگتر منجر میشود این است که هر رویداد به یقین فکر بزرگی با خود به همراه دارد. بنابراین سرآغاز هر مسئله قابل بحث از تصمیمی نشات میگیرد که این امکان را دارد تا جامعهای را تحت تاثیر خود قرار بدهد. البته در این زمینه نیز گاهی مولفه جز به کل و در مواقعی کل به جز تغییر مسیر میدهند تا اهمیت درک مسئله و تاثیرش بر جهان پیرامون مشخص باشد. لذا ترکیب و در هم آمیزی موارد روز جهان هرگز عاری از این انتخاب نیست.
جهان معاصر که انسانها با تاسیس جوامع بشری آن را هدایت میکنند ضرورتهایی را در خود تعریف میدهند که دلایل به وجود آمدن هر اتفاقی در آنها به نوعی به سرنوشت هر یک از اعضای آن وابسته است، به نوعی که مسائل آن از خرد تا کلان تحت تاثیر تصمیم یا تفکرات بیشماری خواهد بود. حال در این میان ارتباط فرد با جمع میتواند سبب شود که رابطه مستقیم کنش و واکنشهای انسانی به هدفی برسد تا تغییرات قابل توجهای رخ بدهد و یا روحیه نقد بر آن اساس بیشتر تقویت شود. لذا مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... جزو نکاتی هستند که هر عضو جامعه را در مقابل ثمره آن رخداد مسئول میداند. بنابراین رعایت اصول انسانی یکی از همان کارکردهای تاثیرگذار است که سبب میشود جامعه بنابر به وجود آمدن هر اتفاقی به سمت و سویی که در حالت موافق یا مخالف دارد هدایت شود. لذا در مباحث اجتماعی انسان و تصمیم فارغ از رابطه مستقیم، شرایطی دراماتیک دارند که علت و معلول اتفاق را به اوج و فرودی هدفمند مبدل میسازند. حال در این میان قشر متوسط را میتوان مهمترین گروه از یک جامعه در نظر گرفت که بیشترین ارتباط را با رویدادهای فردی و جمعی و البته این رابطه دراماتیک اجتماعی دارد. زیرا در میانه قرار گرفتن در سطوح جمعی و تعیین سطح باتوجه به داشتهها و نداشتهها همیشه متوجه این قشر از جامعه است. بنابراین قشر متوسط لحظاتی را در خود تعریف میدهد که قصههای زیادی برای گفتن و شنیدن دارد و تلاش برای رسیدن به خواسته و برآورده کردن آمال و نیازها جزو مهمترین اهداف آنها محسوب میشود. لذا جهانشمول بودن مسائل این قشر همیشه مورد توجه جامعه سرمایهداری و فرو دست بوده است که در تلاش هستند فشارهای وارده را برای رسیدن به تصمیم خود به شدت بر آنها ادامه بدهند.
نمایش «کلنگی، قابل سکونت» اثری اجتماعی است که تلاش میکند روایت خود به شکلی پیش ببرد که در آن مسائل با پیش آوردن موقعیتهای نمایشی به وجود آید و در مقابل شخصیتها بعنوان فردی کنشمند نسبت به داشتن شرایطی که در آن قرار گرفتهاند از خود واکنش نشان بدهند. لذا این ترکیب در روایت نشان از رابطهای هدفمند دارد که هر جز آن میتواند تاثیری مستقیم یا غیرمستقیم بر روابط بین شخصیتها با یکدیگر داشته باشد. در واقع جهان متن با ساختاری که برای خود طراحی کرده با برشی از زندگی یک خانواده که جزو قشر متوسط هستند و هزاران آرزوی دست نیافته دارند روایت خود را پیش میبرد که این نگاه به نوعی از دو مولفه نقد اجتماعی و انسانی بهره میگیرد که در این رویکرد لحن و زبان اثر کارکرد مهمی دارد. شاید یک اثر با زبانی تند، بیپروا از ابتدا زاویه نقد خود را به مخاطب معرفی کند و با جسارت جامعه را مورد نکوهش قرار دهد و اثری دیگر همچون «کلنگی، قابل سکونت» با زبانی طنز و مولفههای سبک کمدی شرایط جهان اثر را برای مخاطبی که از جنس خودشان است جهت ارتباط بهتر پیش بگیرد. بنابراین جز و کل جهان متن این اثر به سویی میل میکند که از طریق شخصیتها و شرایطی که وجود دارد مسائلی از این قشر را به درامی تاثیرگذار مبدل سازد. حال در این میان ارتباط بین شخصیتها با ترکیبی از دیالوگ و واکنشهای لحظهای مجالی را برای جهان اثر فراهم میکند تا هر کدام از اعضای خانواده پرجمعیت این نمایش نمونه ما به ازایی از میلیون خانوادهای باشد که در جامعه اکنون در هر جای جهان به زیست خود ادامه میدهند. بیشک رسیدن به آمال و نیازهای معمول و میل به پیشرفت از هر راهی برای این شخصیتها ملاکی است تا بتوانند بر اساس داشتههایی که به دست میآورند قهرمان خانواده خود شوند اما مقابله با نظام سرمایهداری آنچنان که باید آسان نیست.
شخصیت «باج» صاحب خانه این خانواده پرجمعیت است که به نوعی نماینده جامعه سرمایهداری در درام این نمایش شناخته میشود. او با تاکید امر به ترک این خانواده پرجمعیت از منزلش سعی دارد که دائم جایگاه و مرتبه خود را به آنها یادآور شود و در مقابل اعضای این خانواده با پیش آوردن شرایطی در تلاش هستند تا خانهای که در اختیار دارند را حفظ کنند. حال این مسئله سبب میشود تا کنش و واکنشها بین شخصیت «باج» و اعضای خانواده پرجمعیت بر اساس لحظه پیش برود تا اهمیت دغدغههای قشر متوسط و ترکیب آن با مولفههای کمدی و لحن طنز بیشتر در نگاه مخاطب به باورپذیری منجر شود. لذا جهان اثر با در اختیار داشتن این ترکیب و نشان دادن دغدغههای بیرونی شخصیتها سعی دارد تا در ابتدا ناهمگن بودن روابط انسانی و سپس اجتماعی را به تصویر بکشد. البته شخصیتها با خرده پیرنگهای خود که همان آمال آنها است میکوشند حتی رویکردی از روانشناسی اجتماعی انسانها را بر اساس کمبودهای درونی و بیرونی خود با جهان اثر هم سو سازند تا موقعیتهای نمایشی و حتی تکرار رفتارها منطق قابل درکی را رقم بزند. لذا هم راستا شدن محتوا و فرم که به شدت تحت تاثیر یکدیگر هستند گویای آن است که ایده اثر تا اندازهای از مولفههای تئاتر کارگاهی بهره گرفته تا نظم جهان نمایش نه خارج از عرف زمان معاصر باشد و نه در ارائه دادن اطلاعات درام و خواسته شخصیتها زیادهروی کند.
مخاطب در این نمایش بیشتر از آنکه ترغیب شود که مسئله یا اتفاقهایی را قضاوت کند تلاش میکند تا در مقام شاهد حس همذاتپنداری خود را به کار بگیرد تا درک درست فضای اثر برایش قابل درک باشد. بنابراین نقد نظام و خواستههای اجتماع سرمایهداری، مقابله افراد قشر متوسط و تامین نیازهای درونی و بیرونی، موقعیتهای نمایشی دراماتیک و در نهایت پیام اثر به کلمهای بجز درک انسانیت در ساختار کلی نمایش منجر نمیشود. با این توضیح که حتی در طراحی میزانسنها تاکید به رفتارها و واکنشهای عمدی نیست، بلکه تلاش کارگردان این بوده است که شخصیتها با استفاده از وجه انسانی خود برای معرفی نقشی که برعهده گرفتهاند استفاده کرده و به شکلی خواستههای او را در مسیر روایت نمایان سازند. شاید بتوان گفت تولید چنین آثاری این مزیت را دارد که مخاطب بداند همیشه کسانی هستند که از برشهای زندگی آنها روایتی را تولید میکنند که در آن حرفهای به نمایندگی اقشار مختلف جامعه را به زبان میآورند که این کنش فرهنگی به نوعی همان زندگی مسالمتآمیز همراه با نقدهایی به زبان طنز است که شرایط را برای بهتر شدن زندگی و درک متقابل فراهم میکند.
عکس;پریچهر ژیان،تیوال