در حال بارگذاری ...
ارسطو خوش رزم در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

متن های فرنگی همخوانی زیادی با فرهنگ و اجتماع ما ندارد

ایران‌تئاتر: ارسطو خوش رزم بازیگر جوان و مستعد تئاتر در نمایش دروغ در نقش میشل یک مرد میانسال طبقه متوسط فرانسوی که خودش را از خوشی های زندگی حتی به قیمت خیانت به نزدیک ترین دوستش محروم نمی کند؛ بازی درستی ارائه می کند. او این روزها در تئاتر و تلویزیون روزهای پر کار و موفقی را تجربه می کند و ماه قبل دو نمایش موفق و پر مخاطب کمیته نان و یک ساعت آرامش را در صحنه داشت و این شب ها در تلویزیون و در سریال خانواده دکتر ماهان با تعداد مخاطبان زیادی در ارتباط است.

از کارهای ارسطو خوش‌رزم می توان به آثار ذیل اشاره کرد: بازی در نمایش با روایت غیر خطی کهنه سربازان جنگ کنار خطوط موازی به نویسندگی و کارگردانی حسین عبدالهی، بازی در تله فیلم ترانه پائیزی به کارگردانی بهمن زرین پور، کارگردانی نمایش خیابانی کهنه سربازان  نوشته حسین عبدالهی(ششمین جشنواره سراسری تئاتر ماه 1388)، کارگردانی نمایش خوانی جان و جو، بازی درسریال  کشف بزرگ  به کارگردانی میترا منصوری و بازی در نمایش های ناگهان پیت حلبی، کمیته نان، قند خون، آنتیگونه و یک ساعت آرامش.نمایش دروغ نوشته فلوریان زلر با ترجمه پگاه مرادی و کارگردانی آریان رضایی تیرماه  ساعت 19:30 در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است و بازیگران این نمایش افشین هاشمی، لادن مستوفی، ارسطو خوش‌رزم و مژگان خالقی هستند. . با خوش رزم در باره بازیش در نمایش دروغ گفت وگویی انجام داده ایم.

در کمتر از یک ماه دو نقش متفاوت را روی صحنه بازی می کنید؛ دانشجوی کرد تبار آرمان گرای نمایش قند خون و حالا هم نقش میشل مرد جوان میانسال فرانسوی، این تفاوت نقش ها چقدر برایتان مهم است؟

در 5 ماه گذشته، در5 نمایش بازی داشته ام و نمایش شانس در می زند را به همراه مهدی ژوله و ارژنگ امیر فضلی را در ترکیه کار کردیم. تلاش می کنم حتی درپرکاری هم نقش هایم شبیه هم نباشد و نقش های متفاوتی باشند؛ البته این 5 نمایش را از میان تعداد زیادی پیشنهاد کاری انتخاب کردم.

از آن دسته بازیگرانی نیستید که در آن واحد دو سه کار همزمان را قبول کنید؟

یکی باری پیش آمد که سه کار همزمان را بازی کردم و تجربه بسیار سخت و دشواری بود.

آیا این شیوه کار کردن همزمان به کیفیت کاری بازیگر لطمه وارد نمی کند؟

نمی شود منکر این قضیه شد؛ الان هم تلاش می کنم کمی با فاصله در تئاتر بازی کنم.

آیا با این پر کاری این فرصت را دارید که خودتان را در یک تایم کوتاه برای بازی در یک نقش دیگر آماده کنید؟

می شود این کار را با اتکا به تجربیات بازیگری انجام داد و در یک ماهه اخیر چند پیشنهاد بازی را رد کردم.

آیا این مسئله را قبول دارید که متن های زلر به واسطه طراحی درست شخصیت‌ها به بازیگر امکان ارائه بازی خوب و یک دست را می دهد؟

برای من اینکه متن متعلق به چه نویسنده ای باشد دارای اولویتی نیست؛ اولویت من در تئاتر بازی در نمایش هایی است که بر اساس متن های ایرانی نوشته شده است. متن های خارجی همخوانی زیادی با فرهنگ و شرایط اجتماعی ما ندارد.

محور نمایش دروغ مبتنی برخیانت و بحث دروغگویی است که در هر جامعه ای وجود دارد؟

بله، شکل طرح و پرداختن به آن در هر کشوری با سایر کشورها متفاوت است. معتقدم مخاطبی که به دیدن نمایش ایرانی می رود، فضای ایرانی اثر، اجرا را برایش ملموس تر می کند؛ البته این روزها متن های خوب اجتماعی ایرانی کمتر پیدا می شود و کار کردنش هم در عین حال دشوار است و حساسیت‌ها روی متن های ایرانی دو چندان است. البته زلر نمایش نامه نویس خوبی است و این دومین نمایشی است که بر اساس متن های او بعد از نمایش یک ساعت آرامش بازی می کنم. معتقدم متن دروغ جذابیت بیشتری نسبت به متن یک ساعت آرامش دارد و متن زلر برای اجرا توسط مترجمی دوباره به فارسی ترجمه و افشین هاشمی آن را دراماتورژی کرد.

آیا افشین هاشمی جدا از بازی، حضور اثر گذاری در این نمایش دارد؟

بله، تاثیر دراماتورژی هاشمی در کیفیت اجرا غیر قابل تردید است.

آیا میشل را با توجه به صادق نبودنش با دوست نزدیک و همسرش می توانیم آدمی بدانیم که مثل اغلب شخصیت های آثار زلر خاکستری است؟

در ساختار نمایش تلاش کردیم هر گونه قضاوت و نظر را درباره شخصیت‌ها بر عهده تماشاگر قرار بدهیم.

در طول اجرا و داستان نمایش کدهایی داده می شود که میشل اصلا آدم صادق و موجهی نیست؟

میشل علی رغم اینکه در صحنه ماقبل فینال نمایش به پل درباره رابطه داشتنش با زن او اشاره می کند، اما درآخر عنوان می کند داستانش دروغ بوده است.

موقعی که آلیس هم به رابطه داشتن با مردی و قطع شدنش در سه ماه قبل اشاره می کند؛ میشل هم در این تایم با زنی رابطه اش را کات کرده است و بنابراین رابطه داشتن او با آلیس تایید می شود؟

این همان نکته ای که در بالا اشاره کردم و اینکه اعمال و گفته های شخصیت‌های نمایش اجازه هر نوع قضاوت را به تماشاگر می دهد و شاید تعداد زیادی تماشاگر نظر شما را داشته باشند.    

برگردیم به بحث تحلیل شخصیتی میشل از سوی شما که بازیش کردید؟

تمام شخصیتهای این نمایش خاکستری هستند. زلر یک سری روابط انسانی را مطرح می کند که دو روی هر آدمی در آن چه از نوع مثبت و چه از نوع منفیش در آن عیان می شود؛ بنابراین نمی شود قضاوت کرد که این آدمها خوبند و یا بد.

آیا شغل ناشر بودن میشل تاثیری در شخصیت پردازی او دارد؟

به نظرم ناشر بودن میشل در حکم یک شغل بدون هیچ پرداخت نشانه شناسی و معنایی است و کارکرد دراماتیکی ندارد. شاید این پس زمینه را به مخاطب بدهد که میشل به واسطه شغلش آدم فرهیخته و با دانشی باشد.

میشل و پل به لحاظ شخصیتی و رفتاری خیلی از هم فاصله دارند، دلیل رفاقت عمیقشان حداقل در ظاهر چیست؟

پیدا کردن ریشه این رابطه دوستی خیلی مرتبط است با شیوه اجرای نقش توسط بازیگران. شیوه ای که افشین هاشمی در بازیش دارد خیلی با شیوه بازی من در نمایش تفاوت دارد.

بازی افشین هاشمی یک جورهایی جلب کننده است و با نوع بازیش از تماشاگر می خواهد فقط روی بازی او متمرکز باشد؟

تفاوت اجرای نقش در این مسئله تعیین کننده است و بازیگر باید بداند که از یک اجرا چه توقعی دارد. به طور مثال نمایش یک ساعت آرامش، اجرایی بود که هرشبش با ظرفیت کامل روی صحنه رفت. در این نمایش جنس بازی ژوله خیلی متفاوت و مبنتی برکلام بود؛ اما افشین هاشمی در دروغ مبتنی بر موقعیت های ایجاد شده در صحنه بازی می کند و مخاطب را به خنده وادار می کند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران