در حال بارگذاری ...
نگاهی به استندآپ کمدی در ایران (2)

باید دل را به دریا زد

ایران تئاتر: متن حاضر بخش دوم از مجموعه مقاله‌های دفتر تحقیق، پژوهش و تولید استندآپ کمدی است که با مدیریت امیر کربلایی زاده در بهار ۹۸ تهیه‌شده است و قسمت قبلی آن با عنوان «واسخندیش؛ وایسا، بخند و بیندیش» در ایران تئاتر منتشر شد. این بخش با مروری به شیوه اجرایی رابین ویلیامز و کریس راک به موضوع تأثیر فرهنگ در استندآپ پرداخته است.

باید گفت هر اختراعی هر کنش و واکنش علمی و هرچیز جدیدی و یا هر تخصصی که جنبه عام پیدا می‌کند به‌نوعی با فرهنگ در ارتباط است. چون آن کار جنبه عمومی دارد و باید عام را راضی نگه دارد پس باید به فرهنگ عام توجه کرد... و در استندآپ کمدی، فرهنگ چه تأثیری در کمدی و خاص در استندآپ کمدی دارد؟
من مهرداد رمضانی دانش‌آموخته این هنر سعی می‌کنم شما عزیزان را ابتدا بامعنای فرهنگ و بعد تأثیرش دراستندآپ امریکا و ایران آشنا کنم. شاید عزیزانی بنا به هرجهت گیری سیاسی بگویند اینجاهم آمریکا. باید گفت بقیه رو نمیدونم ولی اینجا بله امریکا البته در ابتدا انگلستان در دهه های ۱۸ و ۱۹ وبعد در امریکا رایج تر و قوی تر پیگیری شد و هنر مندانی چون جیم کری و رابین ویلیامزاز قدیمیان این هنر هستند. طبق تاریخچه استندآپ کمدی این هنر حدود ۱۰۰ سال در آمریکا قدمت دارد.
فرهنگ: یک مجموعه پیچیده ای از باورها دانش ها هنرها قوانین اخالقیات وعادات و هرآنچه که یک فرد در جامعه خودش یاد می گیرد رامی گویند.
استندآپ کمدی: را نقد و بررسی مسائل سیاسی اجتماعی جنسی و دینی را تعریف کرده اند به کلمه اجتماعی در تعریف استندآپ و خود کلمه فرهنگ دقت کنید. نه اینکه فرهنگ شکل دهنده رفتاهای انسان هاست و اینکه عده ای از جامعه شناسان معتقدند اگر جامعه جسم باشد فرهنگ روان اوست. پس می‌توان بیشتر به اهمیت فرهنگ در استندآپ کمدی پی برد حال مردمان امریکا مردمانی هستندکه فرهنگشان بشدت تحت تأثیر مردمان کشورهای غربی واروپایی قرار گرفته و بخاطر مهاجرانش دارای فرهنگ های بسیار متفاوت قرار داردو دراصطالح خودشان آزاد متلقی میشوند بی آن که برای آن تعریف درستی بیان کنند.
ما ایرانی ها: فرهنگمان ریشه در دین دارد نظریه ها و کلیت تحت تأثیر دین است چیزی که در فرهنگ آمریکایی کمتر دیده می‌شود چون اساسا آنها تصمیماتشان ریشه در عرف و بصورت تجمیعی است.
مقدمه خاص

استندآپ کمدی در امریکا در کشوری که پیشرو در هنر استندآپ کمدی شناخته می‌شود؛ و طبق تعاریف که نسبت به فرهنگ امریکای داشتیم آنها تقریبا با همه چیز شوخی می کنند که البته نباید تأثیر قوی بودن قدمت استندآپ کمدی واینکه آنها نیز طبق قوانین عرفی میدانند چه چیزی را از لحاظ سیاسی اجتماعی یا جنسی سوژه کنند اما در کشور ما بخاطر نو بودن استندآپ و شاید هم جا نیفتادنش برای عوام و حتی خواص حوزه سیاسی ها جنسی بودن ها و حتی دینی بودن ها مشخص نیست برای همین جدای از نیش های که طبق شرایط روز و سوژه ها زده می‌شود عموما در استندآپ های آزاد یا در قاب تلوزیون مثل برنامه های همچون خندوانه یا عصر جدید تنها قالب اجتماعی است و آن هم بخاطر شناخت کلی جامعه از خود است شکل میگیرد.
فرض: پس با این توضیحات می‌توان گفت آیا فرهنگ در استندآپ تأثیر دارد؟ یاخیر؟ تفاوت فرهنگ ها تا چه میزان در استندآپ کمدی موثر است؟ بنده به عنوان دانش‌آموخته استندآپ کمدی جوابم مثبت است و دلیل نیز یکی از اصول اصلی استندآپ کمدی تحت شناخت محیط مخاطب و موضوع است که کمدین ها چه در متن نویسی و چه در اجرا مراعات می کنند و نمونه های جهانی نیز دارد هیچ وقت نمی‌توان استندآپ کمدی لوئیز سی کی را نسبت به یک موضوع را با خانواده خود با امیر کربلایی زاده در همان باب یکی دانست...چون هردوی این بزرگان سه اصول نام برده شده را در نظر گرفته و طبق فرهنگ موجود امری را مطرح وشوخی می کنند.
جمله ربط اول: موافقیم که در هر امری باید پیشرفت کرد پس جامعه باید برای پیشرفت استندآپ که نقد و بررسی حرف خودشان است خود را آماده کند که قطعا باید در چارچوب فرهنگ واصول جامعه شناختی باشد ویا اینکه
ربط دوم: کمدین ها و سیاسیون واهل فن مجال آزمون و خطا به خود بدهند چون اگراستندآپ اصولی به مردم گفته و اجرا نشود موارد دیگری تحت عنوان استندآپ مطرح می‌شود که حتی شرایط بدتری برای سیاسیون دارد چون این هنر در حال پیشرفت است و صدی مقابلش نمی تواند باشد همچون تکنولوژی و...
نتیجه گیری: استندآپ هنر خنداندن است هنر نشان دادن حتی بدترین چیزها با شکلی موجه و اینکه ما بتوانیم با ناهنجاری ها در قالب های مختلف باخنده مواجه بشویم و آن را درمان کنیم. کما اینکه کریس راک در آمریکا فرهنگ بد نژاد پرستی را با استندآپ نشان می‌دهد و یا بیل کازبی در آمریکا رابطه نادرست زنا شویی در امریکا را به چالش می کشد.

برای یاد گرفتن باید دل را به دریا زد...
با استندآپ کمدی به شیوه رابین ویلیامز بیشتر آشنا شویم.رابین ویلیامز از جمله کمدین هایی ست که علاوه بر استعداد، چهره کمیک جذابی دارد. رابین متولد ۲۱ ژوئیه ۱۹۵۱ در آمریکاست در ایران اکثرا رابین ویلیا را با هنرپیشگی و بازی در فیلم های مثل جومانجی و چهره عشق و... میشناسن اما در کمال حیرت رابین ویلیامز با استندآپ کمدی در دنیا شناخته شد و پا به عرصه هنر گذاشت و ویژگی که کار او را جذاب تر می‌کند استفاده ویژه از ابزار بدن و میمیک صورت به زبان ساده تر همان حرکات با دست و بدن و صورت و ایجاد یک فضا سازی در ذهن مخاطب میباشد که این شیوه از دلنشین ترین کارهای جذب مخاطب و دعوت به ادامه تماشا اجرا می باشد.
رابین ویلیامز هم از جمله کمدین های هست که کامل خودش است و از کسی تقلید نمی کند. متن های جذاب و رعایت قانون درست استندآپ کمدی یعنی نقد و برسی مسائل اجتماعی سیاسی جنسی از دیگر ویژگی های فعالیت اوست. شروع درست و متوجه نمودن مخاطب به اینکه موضوع اجرا درباره چیست این کار باعث می‌شود مخاطب از سردگمی دربیاید و همان اول متن متوجه بشود چارچوب اجرا درباره چیست. عمده استنداپ کمدی های رابین نقد و برسی مسائل رایج در جامعه بود در حقیقت رابین ویلیامز دوربین مداربسته اجتماعی رو اجرا میکرد البته که اجراهای سیاسی وی پر بود از نکات جالب و با زبان طنز گفتن حقایق عادت های بد و رایج در دولت.
رابین ویلیامز نمونه یک استندآپ کمدین کامل است. در پایان یک جمله درباره مرگ وی از زبان سیاست مدار معروف آمریکایی...
رابین ویلیامز ما را به خنده واداشت. به گریه واداشت. او توانست در نهایت همه عناصر روح انسان را به تأثیر وادارد

شیوه ی اجرایی کریس راک
کریس راک در سال 1965 متولد و در بروکلین بزرگ شد. او بازیگر و کمدین آمریکایی است. او در سن 18 سالگی توسط ادی مورفی در نوار کمدی نیویورک کشف شد و شروع کرد به اجرای استندآپ کمدی در نیویورک. او در یک مدرسه دولتی تقریبا تمام سفید حضور داشت و در نتیجه، در سن نوجوانی در محیطی تبعیض آمیز بود. مبارزات ابتدایی راک با نژادپرستی به شدت تحت تأثیر مواد کمدی او قرار گرفت. همانطور که در استندآپ هایش پیداست، به خصوص در استندآپ Tamborine او مسائلِ تبعیضِ نژادی را دستمایه ی طنز قرار می دهد. حتی می گوید که به دخترانش گفته است باید با سفید پوست ها چطور برخورد کنند.
راک بیشتر به طنز خود اشاره کرده و هیچ جنجالی در مورد همه ی نژادها ندارد. در سال 1990، راک با پیوستن به بازیگران شنبه شب زنده شد. یک سال بعد، او اولین آلبوم کمدی خود را با نام (1991) Suspect Born منتشر کرد. او همچنین نقش برجسته ای در بازی Pookie، متخصص معتادین مواد مخدر و در نقش ماریو ون پیلس جدید جک سیتی (1991) داشت.
موضوع راک معمولا شامل خانواده، سیاست، عشق، موسیقی، روابط طبقاتی و روابط نژادی در ایاالت متحده است. او در استندآپ هایش از کسانی که فضاهایی را در جامعه اداره می کنند می گوید. ابتدا از بچه هایی می گوید که مدرسه را دست گرفته و پس از مدتی بچه های دیگر از آنها حساب می برند؛ و بعد در مرحله ی گسترده تری، به مسئوالنِ سیاسیِ یک جامعه اشاره می کند. در واژه هایش نقدی همراه با شوخی های خاص می شنویم. نقد به
انسان ها، سیستم های آموزشی، نحوه ی رفتارِ آدم ها و...
کریس راک خونسردیِ خاصی در نحوه ی اجرا کردن هایش دارد. گاهی شخصِ مهمی چه بازیگر و چه شخصیتی سیاسی را کوچک می شمارد و کارها و رفتارهایش را زیر سوال می برد. این زیرِ سوال بردن شیوه ی اجرایِ متن های اوست. آکسان گذاریِ درست و به جا و پیدا کردنِ کلماتی مناسب، در حالی که به بهترین نحو با واژه ها بازی می کند. هنگامِ تعریف کردنِ موضوع، هیجانِ خاصی را دارد و پایانِ جمله هایش عرقِ سردی بر پیشانی تماشاگر می گذارد و مخاطب همزمان با آنکه می خندد، توی مغز و دل اش حرفِ راک را تأیید کرده و حتی به آن فکر می کند. نحوه ی بیان کردنِ جمالت اش به گونه ای است که انگار قرار است مسئله ای پیش و پا افتاده ای را بیان کند، در حالی که هر جمله اش تو را به فکر وا می دارد.
متنِ استندآپ هایش همان مسائل ایست که مردمِ مناطقِ خودش با آن دست و پنجه نرم می کنند و هر روز اتفاق ها را می بینند. یکی از دالیلِ قوتِ کارش همین است که از زاویه ی دیگری به مسائلِ معمولیِ جامعه نگاه می کند و آن را به نمایش می گذارد. درست در لحظه ای که مخاطب با شنیدنِ آن جمالت با خود تکرار می کند که دقیقاً همینطور است که کریس راک می گوید.
استند آپ هایش پشتوانه ی سیاسی دارند. نقدی به مسائلِ سیاهی و مذهبیِ منطقه ی خودش و در طولِ استندآپ نظراتِ شخصی اش را در موردِ آن موضوعات بازگو می کند. در کالمش نقد به محله های متفاوتی که مردم در آن زندگی می کنند دیده می‌شود. با مقایسه ای از شرایطِ زندگی در مکان های متفاوت خنده را از مخاطب می گیرد.
او به درستی می داند چگونه لبخند هایی در سکوت داشته باشد که به مخاطب بفهماند، این است کشفی که راک با استفاده از پیدا کردنِ واژه ها و پرداخت به موضوعی خاص به آن رسیده است. حتی مابینِ اجراهای طولانی اش چندین بار بلند می خندد و همان خنده هایش هم مخاطب را به خنده وا می دارد. مثلِ آن می ماند که لبخندمی زند، لبخند می زند و ناگهان قهقهه ای را به گوشِ مخاطب می رساند.
راک بلد است چگونه جمالتش را ترکیب کند که خنده ی بیشتری بگیرد. حتی بیشترِ وقتها جمالتش را سوالی بیان می کند. انگار که می داند کلمات را کجا، چگونه و چه وقت بگذارد. به هر چیزی از زاویه ی خاصی نگاه می کند. انگار پایانِ تمام موضوع هایش یک سوال است که به فرض مثال می گوید: "چرا اینگونه؟... خب یک راهِ ساده تری هم وجود دارد ".
حتی با زبان طنز برای آموزشِ مسائلی استفاده می کند. از رفتار های زن و شوهر با یکدیگر می گوید و نقدی به چگونه زندگی کردن هایشان دارد. مقایسه ی زندگی و نوع روابط زن و شوهر های قدیم و جدید. در مثال هایش بسیار به خود و شیوه ی زندگی کردن اش اشاره می کند. از طلاق خود می گوید و اشتباهات اش را دستمایه ی طنز قرار می دهد. مابینِ اجراهایش از موسیقی یا کلماتِ ریتمیک استفاده می کند.
اینها کشف هایی ست که کریس راک به آن رسیده است؛ و برای بازگو کردنِ شوخی هایی که در پسِ آن تفکری وجود دارد از آنها استفاده می کند.




نظرات کاربران