ایران تئاتر به بهانه 18 تیر روز ملی ادبیات کودک و نوجوان بررسی میکند
بده و بستانهای ادبیات و تئاتر در حوزه کودک و نوجوان
ایران تئاتر: ادبیات و ادبیات نمایشی در چه مسیری و در چه سطحی قرار دارد و مهم تر از همه اینکه بده بستان های میان فعالان ادبیات و تئاتر در این حوزه تا چه اندازه پرتکاپو و سازنده است؟
ادبیات کودک و نوجوان در کنار ادبیات نمایشی کودک و نوجوان به عنوان اصلی ترین منبع تولیدات نمایشی و به عنوان همزادهایی که هویت هریک از آن ها با دیگری گره خورده است در این عرصه تا چه اندازه مورد توجه فعالان تئاتر کودک قرار می گیرد؟ ادبیات و ادبیات نمایشی کودک و نوجوان امروز در چه مسیری و در چه سطحی قرار دارد و مهم تر از همه اینکه بده بستان های میان فعالان ادبیات و تئاتر در این حوزه تا چه اندازه پرتکاپو و سازنده است؟ فرارسیدن 18 تیر ماه روز ملی ادبیات کودک و نوجوان شاید بهانه ای مناسب است برای یادآوری اهمیت این ارتباط که در پویایی و غنای جمله این فعالیت ها تاثیرگذار خواهد بود. بر این اساس در گزارش پیش رو ابعاد و جنبه های مختلف ارتباطی میان این دو حوزه را بررسی می کنیم.
نگاهی گذرا به تاریخ ادبیات و ادبیات نمایشی کودک و نوجوان در ایران
ادبیات کودک و نوجوان در ایران در دوره های مختلف تاریخی همواره به گونه های متفاوتی وجود داشته است. این نوع از ادبیات از گذشته های دور، در قالب شکل فولکلور آن، با قصه های مادر بزرگ ها در فرهنگ شفاهی مردم ظهور یافت. ادبیات کودکان در آثاری چون «کلیله و دمنه» و «مثنوی» مولانا اندیشمندانه شد و بعدها به لحاظ فرمی، از سوی تعداد دیگری از نویسندگان قوام گرفت و در نهایت به دست نویسندگان معاصر ما توسعه پیدا کرد.
در دوران معاصر اما می توان سال های 1340 تا 1357، یعنی دوره ای را که در آن «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و «شورای کتاب کودک» تاسیس شد و نهادهایی مانند کتابخانه ها شکل گرفت، نقطه عطفی برای ادبیات کودک و نوجوان دانست. مختصات این دوره منجر به تحول در آموزش و پرورش و ادبیات مربوط به کودکان شد.
در حوزه ادبیات نمایشی نیز به نظر میرسد حرکت های آغازین فعالیت ها در حوزه کودک و نوجوان در ایران نمایش "سروش و نیلا "اثر "هومبر دونیک "یکی از نخستین نمایشنامههایی است که در سه پرده توسط علنیقیخان وزیری ترجمه شده است. در همان سال ها وزیری خود نیز نمایشنامه "روز پذیرایی "را برای کودکان نوشت و اجراهای متعدد و موفقی را نیز داشته است. نمایشنامه "معلم کم آزار "نوشته مسعود فرزاد نیز یکی دیگر از آثاری است که در سال 1309 به چاپ رسیده است. جبار باغچهبان که در آن سالها در خارج از کشور میزیسته به شیراز برمیگردد و در کودکستانی که خود تأسیس میکند دست به تألیف ، اجرا و بعد چاپ نمایشنامههایی همچون "گرگ و چوپان"، "خانم خزوک "و "پیر و ترب "میزند. جالب است که بدانید بیشتر اهالی تئاتر او را آغازگر تئاتر کودکان در ایران میدانند.
فعالیتهای تئاتر در بخش کودکان سالها ادامه مییابد تا اینکه ضرورت وجودی تئاتر (با توجه به روند روبه رشد سنی و تحصیلی کودکان) در مدارس نیز تعریف میشود و از آن به بعد یعنی حدوداً در سال 1336 مجموعه "نمایشنامههای مدارس "به قلم دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی به جهت توجه خاص به قشر نوجوان به رشته تحریر درآمده و به چاپ میرسد.
اگرچه در آن سال ها و نزدیک به یک دهه بعد از آن شاهد پیشرفت و شکوفایی ادبیات کودک و نوجوان بودیم، در سال های اخیر فعالان این عرصه به دلایل گوناگون تا اندازه ای از تولید آثار فاخر و به واقع تاثیرگذار برای کودکان و نوجوانان بازمانده اند. ادبیات کودک و نوجوان، امروز از چالش های بسیاری رنج می برد و برای دستیابی به جایگاه شایسته تر بی شک نیازمند توجه و تلاش بیشتر متولیان و فعالان این حوزه است.
چالش های ادبیات معاصر کودک و نوجوان
در نگارش ادبیات کودک و نوجوان همواره مرزهایی وجود دارد که نویسندگان این حوزه باید به آن توجه نشان دهند. مهمترین اصل در رعایت این مرزها نوشتن برای کودکان و نوجوانان به منظور آگاهی رسانی، آموزش و ایجاد انگیزه در آنان است، نه نوشتن درباره کودکان و نوجوانان. این مهم اما گاه مورد توجه برخی نویسندگان معاصر قرار نمی گیرد. در نتیجه این روزها آثار بسیاری را شاهدیم که نه برای کودکان و نوجوانان بلکه در توصیف آنان است. تشخیص این مرزها به مهارت و تجربه نویسنده در نوشتن و عرصه ادبیات کودک وابسته است.
رفع چالش های موجود در مسیر توسعه ادبیات کودک و نوجوان بی تردید می تواند به ارتقا و شکوفایی این حوزه و همراستا با آن به رشد سطوح آموزشی و تربیتی در کودکان و نوجوانان بیانجامد و بذرهای آگاهی و خلاقیت در نسل های آتی را بارور سازد. بی شک توجه هر چه بیشتر به حوزه ادبیات کودک و نوجوان و حمایت از فعالان و نویسندگان ماهر و متخصص در این حوزه امری است که راهگشای نسل ها بوده و با بیدار کردن خلاقیت و افزایش دانش، بینش و اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان مسیر زندگی را آنگونه که شایسته است به آنان می اموزد. ادبیات کودک و نوجوان برای نیل به این هدف، باید بتواند ضمن برخورداری از حمایت بیشتر مسوولان و متولیان، به عنوان یک رسانه تاثیرگذار بیش از پیش وارد عرصه شود.
ادبیات نمایشی کودک و نوجوان
معمولاً هنگامیکه نام ادبیات نمایشی کودک و نوجوان به میان میآید، تصوری که به صورت ابتدایی و عامیانه به ذهن مخاطب عام متبادر میشود، نمایشنامههایی است که برای تئاتر کودکان و نوجوانان نگاشته شدهاند. علت این امر هم آن است که این نوع ادبیات نمایشی به علت رواج نسبیاش نسبت به سایر انواع دیگر، شناخته شدهتر است؛ چون تئاترهایی که معمولاً برای کودکان و نوجوانان به اجرا درمیآیند، با استفاده از این نوع ادبیات نمایشی تولید میشوند. اما واقع امر به گونهای دیگر است. نمایشنامه برای تئاتر کودکان و نوجوانان تنها یکی از انواع ادبیات نمایشی مورد نظر است و شناخت انواع آن کمک میکند تا آنها از اختلاط ناهماهنگ دور بمانند و ضمن حفظ استقلال و ماهیت، در جایگاه مناسب خود مورد بهرهبرداری قرار گیرند. طبیعی است کاربری که به صورت علمی فرق ادبیات نمایشی شفاهی و مکتوب را به خوبی نداند و یا مثلاً تفاوتی بین اجرای نمایش خلاق و اجرای تئاتر رسمی نگذارد، ضربههای جبرانناپذیری به تئاتر کودکان و نوجوانان وارد میکند؛ چرا که این شخص با ابزار کار خود بیگانه است. بنابراین نه تنها نمیتواند به موفقیت برسد، بلکه با متون ناقصالخلقهای که تولید میکند، به مخاطب و تئاتر کودکان و نوجوانان آسیب جدی میرساند.
سال های سال است که مساله ضعف متون نمایشی در کشور ما به معضل تئاتر تبدیل شده و همه دست اندرکاران این عرصه از منتقدان و صاحب نظران گرفته تا هنرمندان و حتی نمایشنامه نویسان مشکل اصلی آثار نامطلوب نمایشی را در درجه اول متاثر از ضعف نمایشنامه می دانند. این البته حقیقتی است که در آن شک و تردیدی وجود ندارد چرا که نمایشنامه نه تنها طرح اصلی و نقشه جامع یک بنای نمایشی است، بلکه حکم همان خشت و سنگ بنای اولیه را دارد که اگر کج گذاشته شود تکلیف ساختمان نهایی معلوم است. اما در خصوص ادبیات نمایشی کودک و نوجوان مساله تا حدی متفاوت است. متفاوت نه به آن معنا که در این جا مشکلات متن نمایشی قابل چشم پوشی است و یا اهمیت ساختار دراماتیک در نمایشنامه کودک و نوجوان نسبت به تئاتر بزرگسالان کمتر است، بلکه به عکس مساله متن نمایشی و توجه به عناصر ساختاری نمایشنامه در تئاتر کودکان و نوجوانان، از ظرافت، حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است. دلیل این امر هر چند بر کسی پوشیده نیست اما شاید ذکر این حقیقت خالی از لطف نباشد که برخی از عناصر سازنده یک متن نمایشی در تئاتر بزرگسالان، از جمله داستان پردازی و یا نمود بیرونی و عینی وقایع، گاه ممکن است به عمد توسط نویسنده مورد بی توجهی قرار بگیرد. اما نمایشنامه نویس کودک و نوجوان می باید علاوه بر به کارگیری درست همه عناصر ساختاری موارد دیگری را هم مورد توجه قرار دهد.