در حال بارگذاری ...
نگاهی به «اوستاد نوروز پینه‌دوز» به کارگردانی رحمت امینی

روایت خواسته‌ها و کمبودهای انسان در طول زمان

ایران تئاتر- ندا ثابتی: متن حاضر تحلیل دراماتیک بر نمایش «اوستاد نوروز پینه‌دوز» به نویسندگی کمال الوزاره محمودی و بازنویسی نمایشنامه حامد مکملی به کارگردانی رحمت امینی است. این نمایش در تیر و مرداد در سالن قشقایی به صحنه می‌رود.

ابتدا باید فهمید که نمایشنامه‌ای که روی صحنه رفته است، نسبت به نمایشنامه اولیه و اصلی دارای تغییراتی شده و تمام این تغییرها به نفع دراماتیک کردن متن و اجرا فکر شده
در نمایشنامه اصلی، توضیحات صحنه، اکساسوار، توضیحات زمان و مکان و فضا، طوری هست که به اطناب کشیده شده و کاملاً فضا و ساختار نگارشی به حال و هوای داستان روایی توصیفی نزدیک است و یاد داستان‌سرایی به شیوه بیهقی می‌افتیم که فی‌المثل حسنک وزیر را با چه جزییاتی توضیح داده است.
در حالیکه در بازنویسی، چند صحنه در کار حذف‌شده و چند شخصیت ادغام‌شده و برخی اتفاق‌ها کمرنگ و یا از بین رفته و به‌جای آن صحنه‌های رئالیزم، با صحنه‌هایی که مختصر و مفید به چالش‌ها و سیر کشمکش‌ها می‌پردازد روبرو می‌شویم.
ازاین‌رو در نمایشنامه اول یک رمال و دعانویس مرد و یک رمال و دعانویس زن داریم که در نمایشنامه بازنویسی شده، فقط رمال زن را می‌بینیم و از این قبیل مختصر کردن‌ها که به سمت ایجاز کشیده شود بسیار است.
درباره اکساسوار، دکور، در حدی هست که فضای دوره قاجار را با المان‌ها و نشانه‌های تصویری زمان مدرن ترکیب کرده و چون این ترکیب در لباس‌ها و موسیقی و حتی نوع زبان و نوع بازی هم دیده می‌شود به یک منطقی رسیده که تمامی زمان‌ها و مکان‌ها در اصل تفاوتی ندارد و اصل موضوعی که در کار مطرح‌شده و ایده اصلی نوشتن است مهم است که در هرزمانی و مکانی می‌تواند تکرار شود و ما در اصل به یک وحدت در کثرت هم‌زمانی دست می‌یابیم که باآنکه نمایشنامه مربوط به زمان دوره قاجار است و نویسنده هم مربوط به همان دوره است ولی با نشانه‌های امروزی که در هر بخشی از کار شاهد هستیم، متوجه می‌شویم که با یک موضوع قدیمی که مربوط به گذشته است روبرو نیستیم و موضوع درام طوری هست که ما نیز در زمان معاصر می‌توانیم درکش کنیم و برای ما نیز آشنا است.
در اصل، استفاده از نشانه‌های زمان معاصر و زندگی امروزی در عالم مدرن در یک نمایشنامه قدیمی ایرانی، ما را به ماهیت‌ها و هویت‌ها و اصالت‌هایی ربط می‌دهد که انسان درونش، خواسته‌هایش و کمبودهایش در هرزمانی می‌تواند تکرار شود و فقط ظواهرش تغییریافته است.
مثل همان خلق‌وخوی اوستاد نوروز پینه‌دوز و میل افراطی‌اش به زن گرفتن و طمع انسان برای مادیات و جهل انسان و خرافه باوری‌ها که امروز هم شاهدش هستیم.
در بخش دیگر به تحلیل زن‌های کار می‌توان اشاره کرد که یک سیر دیالکتیک هگلی می‌توان یافت.
تز، انتی تز، سنتز که در سیر دیالکتیک هگل است و بعدها در سینما و تدوین و سکانس‌ها و تعاریف دیگر هنری هم کاربرد پیدا کرد، در این نمایشنامه، چه متن اصلی و چه متن بازنویسی شده، شاهد این سیر هستیم و زن‌ها در سه مرحله فکری، حسی و اراده و عمل، قرارگرفته‌اند که بسیار دراماتیک است.
در ابتدا، تز، یا همان وضعیت و ایده و حالت اولیه همان است که دو زن، همسر پینه‌دوز هستند، به وضعیت خود عادت کرده‌اند و پینه‌دوز که می‌خواهد مجدد زن بگیرد و قصد دارد آن‌ها را از خانه بیرون کند و موفق می‌شود، زن‌ها به خانه مادرزن اول رفته و در وضعیت تسلیم و پذیرش هستند.
انتی تز از زمانی شروع می‌شود که می‌خواهند با روش‌های مختلف جلوی وضعیت قبل را بگیرند تا پینه‌دوز زن دیگری نگیرد. از تجسس درباره رعنا، زنی که پینه‌دوز عاشقش شده گرفته تا رفتن پیش رمال و انجام مراحل جادو و پس از موفق نشدن به فکر التماس افتادن به رعنا می‌افتند.
اما سنتز و نتیجه نهایی از زمانی شروع می‌شود که حالت دوم نیز تغییریافته و زن‌ها از حالت منفعل بودن، احساسی صرف، خشم و هیجان و خرافه باوری، میل به فکر کردن، تدبیر، نقشه کشیدن، طراحی یک عملیات افتاده و با اراده و انتخاب و عمل دراماتیک و عقل آن‌ها مواجه می‌شویم.
ریشه این میل زنانه به عمل و اراده فقط در ساختار دراماتیک متن و دیالکتیک عقلانی نیست، بلکه به دلیل زمانه‌ای هم هست که نویسنده اصلی، کمال الوزاره محمودی در دوره قاجار بوده، زمانی که سفرهای اروپایی آغازشده، دوربین عکاسی و فیلم‌برداری به ایران آمده، اولین عکاس زن در دوره قجر شروع به کار رسمی کرده و در آخر، مادر آخرین شاه قجری، به عراق سفر می‌کند تا از عالمان دینی نامه بگیرد و به مجلس ببرد تا کسی به رضاخان رأی ندهد.
پس نمایشنامه اوستاد نوروز پینه‌دوز در اصل خلاف تفکرات مردسالاری انگلیسی هست که منجر به رویکردهای فمینیستی شد و نمایشنامه رام کردن زن سرکش شکسپیر که ریشه در همان افکار و عملکرد مردسالاری انگلیسی دارد که زن باید مطیع صرف باشد، در این نمایشنامه کمال الوزاره محمودی، ما با سیر تحول فکری و ارادی زنان مواجه می‌شویم و در بازنویسی به این عمل و فکر و اراده زنان تأکید بیشتری شده و از فرتوته که پیرزنی است که واکر دارد گرفته تا باشگاه ورزشی، همه و همه فکری می‌کنند که فکر باشد تا جلوی کار پینه‌دوز را بگیرند.
در آخر علتی منطقی پیدا می‌شود که از منظر عناصر درام، چرا بازیگر نقش رعنا را یک مرد بازی می‌کند و مردی، زن پوش شده است. زن پوشی که با کارهای لاله زاری و روحوضی تفاوت دارد و بسیار جدی نقش زن را بازی می‌کند. وقتی به پایان کار می‌رسیم که رعنا، لباس مردانه پوشیده و کنار هر دو زن پینه‌دوز در قهوه‌خانه که شب مراسم عروسی است راه می‌رود که در اصل همان نقشه و فکر است که جلوی پینه‌دوز گرفته شود، تماشاگر به این فکر می‌کند که رعنا که بوده و با چالش‌های ذهنی و فضایی تعلیق وار روبرو می‌شود و صحنه‌های قبل را مرور می‌کند و می‌فهمیم که اگر از ابتدا نقش رعنا را یک زن بازی می‌کرد ما به چنین تعلیق‌هایی نمی‌رسیدیم.
تعلیق‌ها ازاین‌دست هست که آیا رعنا واقعاً زن بوده یا مردی بوده که زن پوش شده تا پینه‌دوز را برای اموالش فریب بدهد.
درصحنه‌ای رعنا به دوست پینه‌دوز می‌گوید که دنبال خانه پینه‌دوز است و هدایت می‌کند تا پینه‌دوز راهی حمام و صراف و کسی که نزول‌خور است بشود.
دوست پینه‌دوز به رعنا می‌گوید بگذار پینه‌دوز به وصالت برسد و بعد اموالش را بگیر و برو ولی رعنا با بهانه اینکه جوان است و پینه‌دوز پیر است امتناع می‌کند.
پس مخاطب در انتها با خودش فکر می‌کند شاید رعنا، رعنا نیست و مردی هست که قصد فریب داشته و این نقش را اگر بازیگر زن بازی می‌کرد به انتهای کار و تعلیق و چالش‌های ذهنی لطمه می‌خورد.
در آخر می‌توان گفت که ریتم کار، موسیقی، دکور، لباس، زبان، اکساسوار، گریم، همه به هم ارتباط دارد و فقط چند نکته ظریف می‌ماند و آن اینکه اگر فرزندان پینه‌دوز دیده نمی‌شوند و در بازنویسی حضور ندارند، کاش نامی هم از آن‌ها برده نمی‌شد و نامی هم از رمال برد برده نمی‌شد و باقی کاراکترها در روند کار کفایت می‌کردند.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران