در حال بارگذاری ...
در نشست «برتولت برشت، والتر بنیامین و تمامی فرشتگان تاریخ» مطرح شد

تئاتر برشت از نگاه بنیامین نوعی مداخله در موقعیت‌ها است

اولین نشست پژوهشی واحد ارتباطات، آموزش و پژوهش  مجموعه تئاتر شهر با عنوان «برتولت برشت، والتر بنیامین و تمامی فرشتگان تاریخ» روز جمعه بیست و یکم تیرماه با در تالار مشاهیر این مجموعه برگزار شد.

به گزارش ایران تئاتر، در این نشست پژوهشی که به بهانه اجرای نمایش «فرشتگان تاریخ» به کارگردانی محمدرضایی راد برگزار شد مراد فرهاد پور، رضا سرور مدرس دانشگاه و نیما عیسی پور به سخنرانی پرداختند.

مراد فرهاد پور پژوهشگر حوزه فلسفه در ابتدای این نشست با ارائه تاریخچه ای از زندگی والتر بنیامین به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نظریه پردازان تاریخ ادبیات و فلسفه اظهار کرد: سعی می‌کنم در این فرصت تاملی بر زندگی والتر بنیامین و ارتباط آن با جامعه خودمان را ارائه کنم . مرگ بنیامین در سال 1940 یک شکست بزرگ محسوب می‌شد و صرف‌نظر از ماجرای دراماتیک خودکشی او در لب مرز که دیگر برای انسان‌ امروزی دراماتیک نیست، شرایط تاریخی آن دوران و اروپای  تحت اشغال فاشیسم  از بنیامین شخصیتی ساخت که نقش بسیار موثری در حوزه الهیات و فلسفه زبان داشت. او تأثیر زیادی بر روی شخصیت‌هایی چون آدورنو داشت و بخش وسیعی از اعتبارنظری مکتب فرانکفورت مدیون اندیشه‌های بنیامین بود. او در سایر حوزه‌ها از جمله حوزه نمایش و تئاتر به عنوان دوست و همراه برشت دقیقاً همچون که برشت به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویسان قرن  به عنوان یک منتقد ادبی تثبیت شده بود. بنیامین از دید برشت بزرگ‌ترین نابغه زبان و فرهنگ آلمانی لقب گرفته است. او در حوزه‌های مارکسیسم، سیاست و سایر حوزه‌های فرهنگی شخصیتی دوران ساز بود.  وقتی او خودکشی کرد ، عملاً چیزی به چاپ نرسانده بود و می‌توان گفت مقاله‌های پراکنده‌ ای داشت که مخاطبان چندان از مفاهیم آن مطلع نبودند. او در عین اینکه اثری خود از بر جای نگذاشته بود اما یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار دوران خود بود. او در لحظه خودکشی یک شکست بزرگ را در خود تجربه کرد و از این نظر مرگش بزرگ‌ترین شکست بود. 

این پژوهشگر در ادامه افزود: بنیامین اثبات کرده بود که تاریخ یک کنش سیاسی معطوف به خوشبختی است؛ اینکه سعادت برای ما در پیوند با  سعادت از دست رفته قبلی معنا پیدا می‌کند. از نظر او چیزی که نمی‌تواند اهمیت پیدا کند بهروزی نوادگان و آیندگان است که به شکلی ایجابی می‌توان در مسیر سازندگی روی آن حرکت کرد. در بحث معروف او پیرامون استعاره مارکس در باب مسئله« قطار تاریخ» او به این نتیجه رسیده بود که این حرکت‌ها چیزی جز همان مسیر کسالت بار و خون‌ریز قدیمی نیست. او با کنار گذاشتن «مفهوم گسست» و  یک تغییر اساسی جدید ما را به این نتیجه می‌رساند که فاجعه از قبل اتفاق افتاده و به همین علت نجات یا رهایی که می‌تواند تاریخ را تغییر دهد، بیش از این که لوکوموتیو باشد ترمز آن قطار است. برای بنیامین تفکر تا حد زیادی از این استعاره متبلور می‌شود. زاویه نگاه او  بر اساس این عبارت که «تاریخ را فاتحان می‌نویسند»، فتح همان ایدئولوژی طبقه حاکم بود که تصویری آرمانی و رؤیایی از وضعیت تاریخ بروز می‌دهد. آن چه  که ما از آن به اسطوره یاد می‌کنیم ایددولوژی  طبقه حاکمی است که وضع موجود را بهترین وضع می‌داند؛ فاتحانی که به قول بنیامین اگر فتحشان ادامه پیدا کنند دیگر گذشته ای هم باقی نمی‌ماند. اصولاً مفهوم پیروزی است که در این چارچوب ایده آل می‌شود؛ ایده آلی که عملاً ایدئولوژی است. در حالی‌که در مقابل این شکست است که با درد، کتک و زمین خوردن مواجه شده و تبدیل به یک تصور ماتریالیستی می‌شود. بنیامین توانسته ماتریالیسم شکست را  متبلور کند. او وقتی در تنهایی و گمنامی مرد به عنوان نظریه پرداز فرهنگ شناخته شده و از او سیاست زدایی شد؛ در حالیکه مرگ او ناشی از سیاست بود. وقتی بنیامین معنای شکست و پیروزِی را در نظریه‌های خود تغییر داد، این  را نشان داد که تاریح در معنای ماتریالیستی‌اش تلاشی برای تحقق نبردهای شکست خورده قبلی است که اتفاقاً همین موضوع او  را به عنوان یک چهره و پدیده فلسفه مدرن معرفی می‌کند. 

نیما عیسی پور دیگر سخنران حاضر در این نشست نیز در ادامه بیان کرد: از آنجا که این نشست به بهانه اجرای نمایش فرشته تاریخ در تالار جهارسو تئاتر شهر اجرا می‌شود لازم است به این نکته اشاره کنم که محمدرضایی راد اثری را به صحنه برده که در برگیرنده ویژگی‌هایی خاص است و تلاش‌هایی این چنین  ارتباطات دیگری را از طریق تئاتر با حوزه‌های دیگر برقرار می کند.درباره بنیامین و مفاهیم موجود در اندیشه‌های او که در نمایش فرشته تاریخ هم به آن اشاره شده می‌توان گفت که آثار بنیامین ابزارهایی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد که نشانگر جامعه ای مدرن است. او از آبشخورهای فکری خود که از قرن 18 بود نشات می گیرد جدا می شود و ما در مواجه با او با بنیامین‌های متعددی روبه رو هستیم که در حوزه‌های مختلف تئاتر، مکاتب فلسفی و مطالعات فرهنگی تبلور پیدا می‌کند. او در دوران پایانی عمر خود و در حین انجام پروژه «پاساژها» سنتزی از دغدغه‌هایی را ارائه می‌دهد که نشان دهنده سماجت یک فرد است که می‌خواهد دغدغه‌های خود را به شکل گسترده تری ارائه دهد. او انتخاب استراتژیکی را از خود بروز می‌دهد که همه آن‌ها نمایش دهنده وضعیت آن دوران اروپاست.  تئاتر برشت از نگاه او تلاش می می‌کند در موقعیت‌ها مداخله کند. از نظر او تئاتر برشت زمانی اهمیت پیدا می‌کند که استراتژی ادبی درست موجب جهت گیری سیاسی درست می‌شود.  در این فضا نظریه و عمل در یک دیالکتیک سکون قرارمی گیرند که برای بنیامین دربرگیرنده نکات مهمی است. از این حیث در این دوره از کارهای بنیامین مفاهیم متعددی در حوزه تئاتر برشت بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند اما با پیروزی فاشسیم و جنگ جهانی دوم بنیامین از مفاهیمی که به شکلی شتاب زده سراغ آن رفته  به سوی پروژه پاساژها می رود. اگرچه او معتقد بود این پروژه‌ها نباید منتشر شود اما تعدادی از دوستانش بعد از مرگش اقدام به این کار کردند.

رضا سرور مدرس و پژوهشگر تئاتر نیز در بخش دیگری از این  نشست گفت: نگاه من درباره نمایش یک نگاه انتقادی نیست بلکه فقط سعی دارم مکانیزم این نمایسش را به شما نشان دهم. اگر مفهوم ژست را مرکز بحث قرار دهیم و بگوییم که یکی از مهم‌ترین بخش‌های این نمایشنامه است، می‌توانیم روی وجوه پیرامونی نمایش «فرشتگان تاریخ» متمرکز شویم. شگرد ناهمزمانی یکی از اولین نتایج به کارگرفتن سرشت ژست در نمایش است. این ویژگی در ساختار نمایش هم وجود دارد و ما این دو پارگی را در کلیت نمایشنامه مشاهده می‌کنیم. ما در اینجا با بنیامین‌هایی رو به رو هستیم که به واسطه آشنایی با افراد مختلف به نقاط مختلفی از جغرافیای دنیا سفر می‌کنند. این‌ها در جدال با هم دیگر نیز هستند که در نهایت ژست نهایی بنیامین را می‌سازد. ما حتی در صور خیال نمایش هم خصلت «ناهمزمانی » را می‌بینیم. تمامی این‌ها باعث می‌شود که به «ژست» سقراط وار بنیامین هم نزدیک شویم.  در نمایش آقای رضایی راد از فرشته تاریخ تا صحنه مرگ سقراط مجموعه ای از تابلوها و ژست‌ها را داریم که یک جور سکون متحرک و تبدیل فیگورها به یکدیگر را پیش روی ما می گذارد.

این مدرس دانشگاه در بخش پایانی سخنانش نیز بیان کرد: دومین نکته ای که می‌توان درباره شیوه نگارش نمایشنامه «فرشته تاریخ» گفت، شیوه «آفرینش قهرمان غیرتراژیک» همچون آثار برشت است.در نمایش رضایی راد ما سرنوشت‌های معلق را  نه تنها  دائماً می شنویم  بلکه به عینه روی صحته هم می‌بینیم.  به عبارتی این پلات‌های موفق را درهمه وجوه نمایش می‌بینیم. «فرشته تاریخ» به دلیل استفاده از آیرونی های مختلف برگرفته از متون برشت اثر بسیار ارزشمندی است. شیوه دیگر استفاده رضایی راد استفاده از «تمثیل» است که هم برای برشت و هم برای بنیامین بسیار جذاب بوده است. آن‌ها به دو خاستگاه متفاوت از تمثیل علاقه‌مند بودند؛ اولی خاستگاه دینی و الهیاتی است و دومی ریشه عرفی آن است؛یعنی برشت به شکل دوم و بنیامین به شکل اول. وقتی رضایی راد تمثیل عروسک و کوتوله را انتخاب می‌کند این دو خاستگاه تمثیل را می‌بینیم که موجب ایجاد بحث‌هایی میان برشت و بنیامین می‌شود. و در لحظه مرگ و آگاهی که عروسک وارد صحته می‌شود تمثیل معنا پیدا می‌کند.




نظرات کاربران