در حال بارگذاری ...
بازخوانی ایران تئاتر از تجربه اجرای گروه‌های تئاتر پایتخت در شهرستان‌ها

ابتکار عمل همچنان در دست شما است

ایران تئاتر: از آنجا که اجرای آثار گروه‌های تئاتری پایتخت قدمی با اهمیت در تبادلات میان فعالان تئاتر تهران و دیگر شهرهای کشور شمرده می‌شود، مروری بر چند نمونه از فعالیت‌های کارگردانان در این زمینه می‌تواند روشنگر و راهگشا باشد.

در زمینۀ اجرای تولیدات گروه‌های تئاتر پایتخت در شهرستان‌ها اگرچه کم و بیش نمونه‌هایی را در این سال‌ها می‌توان نام برد، اما استفاده از ظرفیت‌های موجود در تئاتر شهرستان‌ها در اجراهایی از این دست به ندرت مورد توجه کارگردانان و گروه‌های تئاتری پایتخت قرار گرفته است. به طور معمول دشواری‌ها و هزینه‌های  پیش روی گروه‌ها برای استقرار و جابه جایی تجهیزات و دکور بیش از همه به عنوان دلایل نادر بودن چنین رخدادهایی مطرح می‌شوند. با وجود اینکه دشواری‌هایی از این دست موانعی جدی بر سر اجرای آثار گروه‌های تئاتری پایتخت در شهرستان‌ها محسوب می‌شوند، اما همواره کارگردان‌هایی هم بوده‌اند که ابتکار عمل را به دست گرفته و با اتخاذ تدبیرهایی بر این موانع چیره شده‌اند. از آنجا که اجرای آثار گروه‌های تئاتری پایتخت قدمی با اهمیت در تبادلات میان فعالان تئاتر پایتخت و استان‌ها شمرده می‌شود، مروری بر چند نمونه از فعالیت‌های کارگردانان در این زمینه می‌تواند روشنگر و راهگشا باشد.

 

درگیر کردن هنرمندان شهرستانی در تولیدات نمایشی

یکی از تازه‌ترین ابتکار عمل‌ها در ارتباط با اجرای تئاتر گروه‌های پایتخت در شهرستان‌ها را حسن معجونی کارگردان و بازیگر با سابقه تئاتر و سرپرست گروه تئاتر «لیو» به خرج داده و قرار است نمایش «آشپزخانه» را در شهر شیراز به صحنه ببرد.نمایش «آشپزخانه» نوشته آرنولد وسکر است که معجونی پیش‌تر و با حضور بازیگران جوان تئاتر در فصل پاییز و زمستان سال ۹۵ در تماشاخانه پالیز اجرا کرده بود. حالا او قصد دارد این اثر نمایشی را بار دیگر و این بار با حضور بازیگران جوان تئاتر شیراز در این شهر به صحنه ببرد و همین ابتکار ویژه اوست که می‌تواند از جنبه‌های متعددی مورد توجه قرار بگیرد. مهم‌ترین جنبه‌های مثبت چنین ابتکار عملی از یک سو درگیر کردن هنرمندان شهرستانی در تولیدات نمایشی است که می‌تواند در انگیزه بخشی و پویایی بیشتر به فضای هنری شهرهای دیگر تاثیرگذار باشد و تبادل هنری ویژه ای را شکل دهد. از دیگر سو چنین تدابیری می‌تواند تا اندازه زیادی دشواری‌ها و هزینه‌های استقرار گروه‌ها در شهرهای دیگر  را کاهش دهد و راه را برای دیگر گروه‌های نمایشی پایتخت برای اجرا در شهرستان‌ها بیش از گذشته باز کند.

حسن معجونی از آن دست هنرمندانی است که هم دغدغه آموزش دارد و هم به تلاقی فرهنگ‌ها برای برقراری ارتباط بهتر با مخاطب می‌اندیشد. او که خود را همشهری افتخاری شیرازی‌ها و رشتی‌ها می‌داند و مدتی است برای اجرای جدید نمایش آشپزخانه با بازیگران جدیدش، در شیراز به سر می‌برد، در ارتباط با تصمیم برای اجرای این نمایش با هنرمند مستقر در شهرستان‌ها می‌گوید: امکان اجرای این نمایش با حدود ۶۰ نفر عوامل ثابت در شهرهای مختلف وجود نداشت؛ از طرفی می‌خواستم آن را در نقاط دیگر هم اجرا کنم؛ بنابراین مبنای کار این شد که فعالیت آموزشی را در شهرستان‌ها آغاز کنم، به‌این ترتیب با یک تیر دو نشان زده‌ام، هم بدون آنکه گروهی بزرگ را جابه‌جا کنم نمایش مطلوبم را اجرا کرده‌ام و هم دغدغه‌هایم را در حوزه آموزش برآورده می‌کنم. بر همین اساس در اجرای آشپزخانه در شیراز، همه گروه به جز سه نفر، شیرازی هستند.
او درباره چرایی انتخاب این نوع اجرا در شهرهای مختلف بیان کرد: گروه تئاتر لئو یک شاخه حرفه‌ای و یک شاخه دانشجویی دارد، در شاخه دانشجویی هنرمندانی جوان فعالیت می‌کنند که زیر نظر ما آموزش می‌بینند، رفته‌رفته کسانی را از میانشان انتخاب می‌کنم که ممکن است در ادامه فعالیت‌هایمان نیز با ما همراه شوند، این موضوع به استعداد بازیگران بستگی دارد و اینکه بتوانند خواسته‌هایم را بر روی صحنه به‌خوبی اجرا کنند.
معجونی درباره نحوه انتخاب بازیگران و عوامل این اجرا نیز گفت: حدود سه هفته پیش برای انتخاب عوامل و بازیگران به شیراز آمدم، از بیش از ۱۰۰ نفر تست گرفتم و در نهایت تعدادی برگزیده شدند که گروه را با آن‌ها بستیم و اواخر تیرماه یا اوایل مردادماه آماده اجرا خواهیم بود.
این کارگردان درباره ارزیابی خود از گروه شیرازی آشپرخانه بیان کرد: نمی‌توان گفت این گروه در مقایسه با تهرانی‌ها پایین‌ترند. تعدادی از آن‌ها قبلاً تئاتر کار کرده‌اند و تعدادی هم اولین کارشان است و سطحشان یکی است. نسخه‌ای که در شیراز اجرا می‌شود با آنچه در تهران و رشت اجرا شده، متفاوت است؛ چون اعتقاد دارم فرهنگ بازیگر بر دراماتورژی اثر تأثیر می‌گذارد؛ به همین دلیل هم سه نسخه این نمایش که در تهران و رشت و شیراز اجرا شده و می‌شود، با یکدیگر فرق دارد. معتقدم این اثر باید به‌صورت دوسویه اجرا شود، در شیراز با اتفاقات جدیدی درباره طراحی صحنه مواجه خواهید شد و این اثر را در لابی مجموعه فرهنگی هنرشهر آفتاب اجرا می‌کنیم، در فضایی غیرتئاتری اما بسته، درحالیکه صدای طبیعی سالن را نیز خواهیم داشت و مخاطب هم می‌تواند در دو سوی صحنه بنشیند.

 

تولید اثر بر پایۀ مؤلفه‌های فرهنگ بومی

در زمینۀ دغدغه مندی برای بردن تئاترهای حرفه ای به شهرستان‌ها پیش از همه باید از علیرضا کوشک جلالی کارگردان شناخته شده نام برد که شاید بیش از همه کارگردانان دیگر تئاتر در اجرای آثارش در شهرستان‌ها پیشقدم بوده است. نمایش‌هایی چون « رابینسون کروزوئه» و «سیستم گرون هلم» و « پستچی پابلو نرودا» تنها چند نمونه از تجربه اجراهای او در دیگر شهرهای کشور است. اما به جز این‌ها او ابتکارهایی خاص را هم در این دست اقدامت صورت داده که واجد ارزش‌هایی ویژه است. در این ارتباط مشخصاً باید از نمایش «رعنا» از این هنرمند یاد کرد که دی ماه 1394 در شهر لنگرود و پس از آن در رشت روی صحنه رفت. شاخصۀ بسیار مهم نمایش «رعنا» در کاراکتر و هویت بومی این اثر است که بر پایه فولکلور گیلان شکل گرفته بود. 

کوشک جلالی درباره پروسه نگارش متن این اثر گفته بود: «رعنا» نیاز به پژوهش و کار تحقیقی بسیار داشت. برای نوشتن نمایشنامه به محل زندگی رعنا رفتم و با محمدعلی صدر اشکوری که هم‌زادگاه رعناست و ترانه معروف گیلکی رعنا از اوست، صحبت کردم و او کمک زیادی به نوشتن این متن کرد. بیش‌تر از 100 سال از زمان زندگی رعنا می‌گذرد و روایت‌هایی که از زندگی او باقی مانده بود، نیاز به جمع‌آوری داشت. پس از جمع‌آوری استنادات تاریخی زندگی رعنا، شروع به نوشتن متن این نمایشنامه کردیم. طرح اولیه متن را حجت صفاریان داد و نمایشنامه‌اش را  شهروز آقایی‌پور بر اساس آن نوشت. رعنا و هادی روایتی شبیه رومئو و ژولیت دارد. قصه دختری فقیر است که از ازدواج با پسر کدخدا، به دلیل عشقش به هادی، سر باز می‌زند و در حقیقت قیام می‌کند. قیام او علیه کدخدا، در واقع قیامی علیه جامعه مستبد قرون وسطایی است و قیام هادی که در ادامه نهضت جنگل مبارزه می‌کند، قیام آزادی‌خواهانه‌ای علیه دوران سلطه حکومت رضاخان است، و رعنا در رأس این هرم است.

 

تجربه اجراهای نو و آوانگارد

در میان آثاری که کارگردانان و گروه‌های شناخته شده پایتخت به دیگر شهرهای کشور برده‌اند، تجربه‌هایی هم دیده می‌شود که شاید پیش از هر چیز قصد دارند تا اشکال و گونه‌هایی از تئاتر تجربی و آوانگارد را با مخاطب دیگر شهرها به اشتراک بگذارند. اما چنین آزمون‌هایی تا چه اندازه از سوی گروه‌های نمایشی دنبال شده و چه بازخوردهایی را به همراه داشته است.

آرش عباسی یکی از کارگردانانی که چنین تجربه ای را با اجرای نمایش «نویسنده مرده است» در سال 1390 و در شهر گرگان آزموده در این ارتباط می‌گوید: معتقدم با توجه به شرایط کنونی کارهای آوانگارد و تجربی نیز می‌تواند در شهرستان‌ها مورد توجه قرار گیرد. هرچند برقراری ارتباط مخاطب با این نمایش به دلیل روایت خطی و ساده آن بسیار راحت بود و در گرگان با استقبال خوب مخاطبین رو به رو شد. این نمایش یک کار دو نفره است که به مشکلات یک هنرپیشه معروف برای کارگردانی اولین کارش می‌پردازد به همین خاطر نوع ارتباط بین این دو نفر شکل دهنده نمایش است. به نظر من همه چیز به طرز بسیار عالی و شگفت انگیزی خوب بود به نحوی که پس از این اجرا، گروه انرژی مثبت و بسیار خوبی برای اجراهای بعدی به دست آورد.

محمد رضایی راد دیگر کارگردان شناخته ای شده ای است که نمایشی تجربه گرا و تا حدی نامتعارف به معنای عام را  برای اجرا به شهر رشت برد. این نمایش به دنبال اجرایی موفق در تهران  بهمن ماه 1396 در تماشاخانه هامون رشت روی صحنه رفت. داستان این اثر درباره جوانی به نام فرهاد کاتب است که بر روی نظریه‌ فعل در دستور زبان تحقیق می‌کند. او برای تدریس ادبیات وارد یک مدرسه‌ دخترانه می‌شود، او تنها دبیر مرد این دبیرستان است و در نظام این مدرسه، ناخواسته موجب ایجاد زنجیره‌ای از روابط و آشفتگی‌ها می‌شود، به طوری‌که با گذشت زمان نظریه‌ فعل او با تمام مناسبات زندگی‌اش گره می‌خورد. محمد رضایی راد در نمایش «فعل» با زمان و مکان نه به صورت موازی، بلکه به طوری درآمیخته، بازی ویژه ای را پرداخته کرده است. طرحی پیچیده که او در آن زمان و مکان را در می‌آمیزد.

 

همکاری برای تولید مشترک و اجرای آثار نمایشی

دسته ای دیگر از اجراهای گروه‌های تئاتری پایتخت در شهرستان‌ها نیز در قالب تعامل‌هایی صورت گرفته که نوعی تولید مشترک را شکل داده است. به عنوان یک  نمونه از این دست آثار می‌توان به نمایش «آرامش، زن زیبایی ست که شوهر دارد» به نویسندگی بهاره رهنما و کارگردانی امیر حسین آسانی اشاره کرد که تیرماه 96 در شهر رشت روی صحنه رفت. نکته قابل اعتنا در این اجرا تهیه کنندگی یکی از اهالی این شهر در اجرای نمایش بود که گونه ای دیگر از امکان‌های همکاری و تعامل میان فعالان تئاتری را یادآوری می‌کند. با این حال در این میان موانع و کمبودهای پیش روی اجرای تئاتر در شهرستان‌ها همچنان تا اندازه ای گستره این تعاملات را محدود می‌کند.

آسانی کارگردان این نمایش در این ارتباط می‌گوید: یکی از سه شاخص شهر بودن یک شهر، تعداد صندلی‌های تئاتر است. بنابراین با این تعریف جهانی، ما اصلاً در ایران شهر نداریم چون تعداد صندلی متناسب با افراد جامعه نداریم. بخشی از این اتفاق به خاطر عدم تمایل یا تمایل کم دولت است که برنامه مدونی برای توجه بیشتر به تئاتر ندارد. اتفاقی که در مقابل افتاده است ایجاد سالن‌های خصوصی توسط علاقه مندان تئاتر است که آن‌ها هم بدون برنامه ایجاد می‌شوند و با اینکه هدف مثبتی دارند نه تنها استاندارد ساخته نمی‌شوند بلکه افرادی که اهل تئاتر و متخصص نیستند دست به احداث آن‌ها زده‌اند.

بهاره رهنما نویسنده و بازیگر این نمایش نیز ورود تئاتر به شهرستان‌ها را اتفاق بسیار مثبتی ارزیابی کرد و گفت: به جرئت می‌توانم بگویم من جز اولین کارگردان‌هایی بودم که بردن تئاتر به شهرستان‌ها را باب کردم. همانطور که وقتی جوان بودم و از دیدن ستارگان و افراد مشهور سینما و تئاتر ذوق زده می‌شدم و هنوز هم از اینکه در شهرهای دیگر مورد استقبال و لطف دوستان قرار می‌گیرم بسیار لذت می‌برم و درک می‌کنم جوانانی را که در شهرستان‌ها کار هنری می‌کنند و دوست دارند بیشتر با هنرمندان مشغول در تهران ارتباط داشته باشند. هنرمندان واقعاً باید تلاش کنند که با وجود شرایط و محدودیت‌های مالی کارهایشان را به شهرستان ببرند.

در پایان لازم است اشاره شود که با وجود همه محدودیت‌ها و موانعی که بر سر راه اجرای گروه‌های پایتخت در شهرستان‌ها وجود دارد، ابتکار عمل و تدبیرهایی که امکان‌های تازه را در این عرصه معرفی کنند همچنان در گرو خلاقیت‌ها و ایده‌های هنرمندان تئاتری است؛ تا مسیر تعامل‌های تئاتری در اقصی نقاط کشور را بیش از پیش باز کنند و در این خصوص پیشگام و راهگشا باشند.




نظرات کاربران