یادداشت بهروز غریبپور به مناسبت اربعین حسینی
یک دسته موزیک مرکب از کلارینت –قرهنی- یک آکوردئون- یک سایدرام، یک ترمپتنواز را بیاد میآورم که با پیراهنهای سیاه- در میانه خیابان تازه آسفالت شده شاهپور روزهای کودکی من- از ۱۳۲۹ به بعد – با ملودیهای سوزناکشان در قلب دو صف موازی، از سربازان شیعه مقیم پادگان ارتش بیست و یک کردستان مینواختند و آنها با نظمی نظامی اما با شکوه همخوانی میکردند و سینه میزدند
یادداشت بهروز غریبپور به خواست سایت ایران تئاتر درباره خاطرات او در دوران کودکی با موضوع محرم و تعزیه نوشته شده است . او در این یادداشت به گوشهای از آیینهای سالهای کودکیاش در ایام عزاداری سالار شهیدان میپردازد که میخوانید.
یک دسته موزیک مرکب از کلارینت –قرهنی- یک آکوردئون- یک سایدرام، یک ترمپتنواز را بیاد میآورم که با پیراهنهای سیاه- در میانه خیابان تازه آسفالت شده شاهپور روزهای کودکی من- از 1329 به بعد – با ملودیهای سوزناکشان در قلب دو صف موازی، از سربازان شیعه مقیم پادگان ارتش بیست و یک کردستان مینواختند و آنها با نظمی نظامی اما با شکوه همخوانی میکردند و سینه میزدند. در آن سالها و پیش از آنکه سنندج حسینه ای داشته باشد خانوادههای اهل تشیع امجد، مشیری و حسینی بساط روضهخوانی و سینهزنی را براه میانداختند و دستههای نظامی عزادار تا خانههای این افراد و سپس تا پادگانی که آنزمان در ابتدای جاده مریوان-سنندج بود حرکت میکردند. پیشاپیش این دستهها ، اسبی به هیئت ذوالجناح تزئین میشده چند تن با لباسهای متداول در تعزیه سوار بر اسبهایی و با بیرقهایی این هیأت را همراهی میکردند. یکبار در کودکی و پیش از رفتنم به دبستان- در تابستان گرم- یکه و تنها و تبدار من ذوالجناح آن دستهها- شاید گریخته از مراسم را دیدهام که کبوتری سفید بر زین آن نشسته بود.
... اینها تصاویریست که از مراسم عزاداری در ماه محرم، در سنندج، بیاد میآورم و با اینکه اکثریت مردم شهر از اهل سنت بودند در این مراسم فقط تماشاگر بودند. اما بساط حلوا و شربت نذری در غالب خانههای شهر را بیاد میآورم شاید مردم اهل سنت کردستان با این حرکت بصورت نمادین به مهمانان و مهاجران شهر اعلام میکردند که: ما نیز در غم شما شریکیم و بیآنکه از نظر مذهبی باوری به این مراسم داشته باشند، حرمت مراسم و اهل تشییع را حفظ میکردند.
و باز تا آنجا که بیاد میآورم من هرگز، در سنندج تعزیه ندیدهام. اما از پدرم شنیده بودم که در قروه و بیجار – شهرهای شیعه مذهب کردستان- تعزیه نیز برگزار میشده است. بعدها و از زبان محمدعلی عبدالملکی یکی از بازیگران گروه تئاتر شهاب، گروهی که من سرپرست و کارگردان آن بودم- شنیدم که در بیجار تعزیه برگزار میشده و گویا از نسخ تعزیه آنجا هم- چند نسخه به او رسیده بود. اما تردید دارم که تعزیهای به زبان کردی و یا به زبان گروسی- کردی بیجاریها- اجرا شده باشد.