در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «56، غسالخانه‌ی طهران» به کارگردانی مهسا احمدزاده

روایت آخرین شاهد زنده همیشه شنیدنی است

ایران تئاتر، کیارش وفایی: اهمیت شرح اتفاق یکی از دلایلی است که می‌تواند جهان اکنون را به شکل دقیقی مورد ارزیابی قرار بدهد. زیرا با پیش آمدن این موضوع نگاه و باور تا اندازه‌ای قادر خواهد بود به کارکرد انسان جامه عمل بپوشاند. بنابراین رخدادهای روز بعنوان عملکردی تلقی می‌شوند که در آنها موجودیت جوامع بشری بیش از پیش نمایان می‌شود. لذا چنین برآوردی شرایطی را فراهم می‌کند که قضاوت با دلایلی دوسویه حرفی برای گفتن داشته باشد.

کارکردهای بی‌شماری در بین جوامع بشری وجود دارد که قادر خواهد بود مرزهای مشخصی را جهت رفتارهای متفاوت نسبت به موضوعی مشخص معین کند. حال این روند که قدمتی دیرینه دارد سبب می‌شود تا انسان در هر موقعیت و مرحله‌ای کالبدی نو بر تن کرده و داده‌های خود را به سویی که در آن نفعی به دست می‌آورد هدایت کند. لذا اشتیاق به استدلال‌های فردی از زاویه دیگر می‌تواند گویای آن باشد که متضرر شدن در هر زمانی باب طبع انسان نیست و او با ذات کمال‌گرای خود درصدد است تا شرایط جهان پیرامونش را در حد متعالی نظم بدهد. بنابراین کنش و واکنش‌های معمول در اوقاتی فرسایشی و در زمان‌هایی سیری صعودی دارد. البته باید این نکته را یادآور شد که در این خواستگاه دائمی تاریخ نقشی اثرگذار دارد، زیرا هر عمل یا عکس‌العملی در حافظه تاریخ به ثبت خواهد رسید که گویای رفتاری از سوی انسان قلمداد می‌شود. حال در این میان رابطه انسان با جهان پیرامون همچون میدان کارزای تشبیه خواهد شد که همه چیز در گرو کسب کردن و به دست آوردن است. شاید این شرح اتفاق‌ها ریشه در باور داشته باشد و یا برگرفته از مسائلی بوده که اندازه خواسته با داشته‌های انسان همخوانی ندارد. اصولا ضرورت به وجود آوردن این تعریف را ارائه می‌دهد که گاهی مسائل از سوی انسان توان برآورده شدن را ندارد و یا نیروهای موجود حریمی برای آنها اتخاذ کرده است. در واقع کنش رویارویی با پدیده‌های هستی یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند زندگی هر شخصی را در جامعه مشخص و یا هدفمند جلوه دهد که این موضوع نیز درصدی معلوم برای باورپذیری را معین خواهد کرد. آمال و آرزوهای انسانی یکی دیگر از خواسته‌های بشریت است که در آن جزئیات نقشی بسزا در محقق شدن آنها ایفا می‌کند تا مرزهای وجودی بتوانند جایگاهی قابل توجه به خود اختصاص بدهند.

نمایش «56، غسالخانه‌ی تهران» از زاویه‌ای سعی دارد انسان را در مقابل خواسته‌هایش قرار بدهد و از نگاهی دیگر تلاش می‌کند تا اجتماع را بعنوان عنصری تعیین کننده معرفی کند که در آن عده‌ای در گروه اقلیت و دسته‌ای دیگر اکثریت هستند. حال این موضوع سبب شده تا جهان متن با کارکردهای روایی خود به شکلی دوسویه عمل کرده و شرایطی را به گونه‌ای پیش بگیرد که مشخصه‌های هر عنوان از سوی نویسنده ملاکی برای تعریف هر شخصیت اثر قلمداد شود. لذا در این میان موقعیت‌های طراحی شده در این نمایش جایگاهی تعیین‌کننده دارند که قادر هستند داده‌ها و جزئیات را با در نظر گرفتن توان اتفاق پیش برده و به نتیجه برسانند. جهان متن این اثر با در اختیار داشتن نیاز شخصیت‌ها، پتانسیل اتفاق‌های مشخص و موقعیت‌های معین این لازمه را پیش آورده که مخاطب بر اساس برون‌ریزی‌ها ترغیب به کشف شده و در مجالی بعنوان شاهد مسائل را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهد. همان طور که نام نمایش بر می‌آید موقعیت مکانی در جهان اثر عنوانی جهت‌دار و عیان است که از ابتدا مشخص می‌کند شخصیت‌ها قرار است تحت تاثیر چه رفتارهایی کنش و واکنشی از خود بروز داده و اتفاق‌ها در چه دوره‌ای از تاریخ معاصر رقم می‌خورد که این موضوع تا اندازه‌ای قابل توجه و تا اندازه‌ای مانع از کشف‌های لحظه‌ای از سوی مخاطب است. حال نمایان بودن موقعیت‌های زمانی و مکانی در ساختار کلی اثر این مزیت را دارد که محتوا بنابر داده‌های معلوم در مسیر شرح جزئیات با تاکیدهای معین پیش می‌رود تا هر شخصیت بتواند با در نظر گرفتن خواسته خود از آن دوره در مقابل سایر شخصیت‌ها قرار بگیرد و حق‌طلبی کند. در واقع جهان متن این نمایش شکل و صورت دفترچه راهنمایی را دارد که مشخص می‌کند شخصیت‌ها با چه دلایل و رویکردهایی از نقطه الف به نقطه ب خواهند رسید.

اهمیت استفاده از مولفه روایت در این نمایش به آن خاطر است که خط سیر داستان راوی‌ها که همان شخصیت‌ها هستند با چه ملاک‌هایی سمت و سویی قابل تعریف را به مخاطب ارائه می‌دهند. از جانب دیگر وطنی بودن اتفاق‌ها و روبرو شدن شخصیت‌ها با آنها تا اندازه‌ای حس همذات‌پنداری را فراهم می‌کند تا مخاطب قادر باشد درک بهتری از نوع رفتارها، لحن و حتی عمل و عکس‌العمل‌ها کسب نماید. ترکیب استفاده از مونولوگ و دیالوگ یکی دیگر از اهرم‌های اثرگذار در این روایت است که در این زمینه می‌توان آگاه شد که گذشته هر شخصیت با چه مسائلی صورت گرفته و در زمان اکنون او با چه دیدگاهی به شرایطی که در اختیار دارد واکنش نشان می‌دهد. لذا وجود چنین ترکیبی سبب شده تا ارتباط بین شخصیت‌ها به نوعی در به وجود آمدن هدف اثر موثر عمل کرده و راهکاری برای اوج و فرودهای روایت باشد. موقعیت‌محور بودن جهان اثر با در نظر داشتن مولفه روایت تلاش دارد تا به گونه‌ای اتفاق‌های موجود را به تصویر بکشد که شخصیت‌ها در زمانی خواهان و یا در اوقاتی خوانده خطاب شوند. در جهان این اثر جزئیات همان طور که اشاره شد هر یک جهتی به داشته‌های موجود میدهند که طراحی لباس یکی دیگر از این موارد است. شخصیت‌ها در لباسی که مربوط به شغل غسالی است روی صحنه حاضر شده و هر کدام خرده پیرنگی برای شرح به مخاطب پیش می‌گیرند تا ارتباط قابل باوری را در روبرو شدن با مامور پلیس پدید آورند. در واقع شرح این عملکرد به آن بابت است که ریتم اثر دچار نوسان نشده و بر مبنای موقعیتی نمایشی تاثیرگذاری دیالوگ‌ها در روایت به عینه دیده شود. همچنین لحن اثر که برگرفته از طنز و موقعیت کمدی است شرایطی را برای شخصیت‌ها و مخاطب پیش می‌آورد که همه چیز حد فاصل زندگی و مرگ عیان بوده و تا اندازه‌ای هویت انسان و در اختیار داشتن خواسته و یا عدم دست یافتن به آن مرزی مشخص داشته باشد تا تعریف کامیاب بودن و یا ناکام شدن در جهان اثر برچسبی خوانا لقب بگیرد.

میزانسن‌های قراردادی و مشخص در این نمایش شاید تا اندازه‌ای شخصیت‌ها را دچار تحلیل‌های مقطعی و برون‌ریزی‌های نمایشی کرده است، اما در مقابل شرایطی را شکل داده تا تاکیدهای روایت که در آن مولفه زمان و مکان وجود دارد با متر و معیارهای معین بازتابی در خود داشته باشد.

نمایش «56، غسالخانه‌ی طهران» روایتی واضح از کسانی است که در تقلا برای دست یافتن به حقیقت و به دست آوردن آمال خود از هیچ کوششی فروگذار نبوده‌اند.   




نظرات کاربران