در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با شهریار تیمورپور نقاش و طراح گریم

تراژدی یک گریمور تئاتر یا طومار شیخ شرزین

ایران تئاتر:شهریار تیمورپور نقاش و طراح گریم می‌گوید: از زمانی که فعالیتم را در عرصه گریم آغاز کردم شرایط و معضلاتی را که پیش روی فعالان این حرفه وجود دارد با استفاده از مشاهداتم به صورت روزنویس نگارش کرده ام که امروز بالغ بر حدود بیست و پنج دفتر است.

شهریار تیمورپور متولد 1335 مشهد که سال ها است در عرصه گریم تئاتر فعالیت دارد، درزمینه های مختلف هنرسینما و تئاتر؛نویسندگی ، کارگردانی و بازیگری هم استعداد خود را آزموده است. او ازاعضای انجمن چهره پردازان خانه تئاتراست. تیمورپور که فارغ التحصیل رشته نقاشی ازکالج جورجیای آتلانتا است بعد از نزدیک سه دهه فعالیت در این عرصه حالا به بازنشستگی و پرداختن به علاقه‌مندی های شخصی تر خود می اندیشد. ایران تئاتر به همین بهانه با او گفت‌وگویی را صورت داده که در ادامه می خوانید.

پیش از آنکه به مرور فعالیت های مختلف شما درعرصه تئاتر بپردازیم لطفاً برایمان بگوئید ورودتان به دنیای هنر از چه موقع و چطور آغاز شد؟

علاقۀ من به دنیای هنر از کودکی و با نقاشی کردن شروع شد و به دنبال یک اتفاق جالب صورت جدی تری به خودش گرفت. ماجرا اینطور بود که بعد از اینکه مدتی از روزهای کودکی را با نقاشی کردن گذرانده بودم، یک روز که به منزل یکی از اقوام مادری ام رفته بودم به من گفتند که می خواهیم یک شجره نامه به تو نشان دهیم که نشان دهندۀ این است که این استعداد نقاشی کردن را از کمال الملک به ارث برده ای. در واقع این شجره نامه نشان می داد که نسب من از طرف مادری به کمال الملک می رسد و به نوعی از نوادگان او محسوب می شوم. آنجا بود که متوجه شدم همین مسئله باعث شده تا من خیلی پرمایه تر از یک فرد عادی در کارهای هنری پیشرفت کنم.

بعد از ورود به عرصه های دیگر هنری هم نقاشی را همچنان ادامه داده اید؟

بله نقاشی مثل سایه همیشه دنبال من است؛ این علاقه مندی انگار برای من چیزی فراتر از عشق باشد و هر وقت که در نقاشی کردنم فاصله می افتد احساس می کنم چیزی را گم کرده ام. نقاشی هایم را هم با شیوه مخصوصی  انجام می دهم به این صورت که رنگ مرکب را بر روی گاغذ ریخته و سپس با کارت تلفن یا کارت هدیه شروع به نقاشی و طرح زدن می کنم و همزمان همان طرح را رنگ آمیزی نیز می کنم ، جالب اینجا است که در این شیوه نقاشی اثری از رد قلم دیده نمی شود. این سبک از زمانی به ذهنم رسید که بازی قطره های جوهر بر روی کاغذ برایم جان و معنی گرفت، روزی جوهر از دستم بر روی کاغذ ریخت و وقتی که آن را پاک می کردم نقوشی زیبا با بافتی کم نظیر پدیدار شد و از آن پس و اتفاقی دیگر که رخ داد موجب شد این استعداد را پرورش دهم و برای خود زمینه حرکت به سمت جلو را فراهم نمایم.

ولی به عنوان حرفه و شغل فعالیت های دیگری را هم در این عرصه پیش گرفتید. این فعالیت ها چگونه شکل گرفت؟

کودکی و نوجوانی من در شهر های بیرجند و مشهد طی شد. حوالی سال 55 که در مشهد زندگی می کردیم و من دوره راهنمایی را پشت سر گذاشته بودم، دایی ام که اهل مطالعه بود به من خبر داد که در یکی از روزنامه ها آگهی آزمون ورودی هنرستان هنرهای زیبا را دیده بود. توانستم در این آزمون شرکت کنم و در هنرستان قبول شوم. در هنرستان با دوستانی چون محمد امیر یاراحمدی هم دوره بودیم که امروز از نمایشنامه نویسان مطرح کشور است، همینطور ایرج طهماسب که در همین هنرستان تحصیل می کرد و بعدها در تلویزیون و سینما به فعالیتش ادامه داد. بعد از این دوره برای ادامه تحصیلاتم به توصیه پدرم که اولین و موثرترین فرد در تشویق من به سمت و سوی هنر بودند به دانشگاهی در ایالت جورجیا آمریکا رفتم و تا مقطع فوق لیسانس در رشته نقاشی درس خواندم.

بعد از بازگشت به ایران تصمیم به چه فعالیت هایی گرفتید؟

بعد از بازگشتم به ایران با اتفاق دو نفر دیگر از دوستانم تصمیم گرفتیم از مشهد به تهران بیاییم. یکی از این دوستان که در تالار وحدت آشنایی به نام آقای حسن قرائی داشت توصیه کرد نزد ایشان برویم تا برای اشتغال من در حرفه نقاشی راهگشایی کنند. بعداً متوجه شدیم که نسبت فامیلی دوری هم با آقای قرائی داریم و بعد هم به دفتر هنرهای تجسمی که در همین مجموعه بود و آقایان سارنج و کاشیان در آنجا فعالیت داشتند معرفی شدم. به این ترتیب تصمیم گرفتم در تهران بمانم و با این مجموعه همکاری ام را آغاز کنم. این همکاری در سال 67 آغاز شد و من به مدت کمی بیش از دو سال مشغول طراحی پوسترهایی برای نمایش ها شدم که از جمله آن ها باید به پوستر نمایش های «مضحکه توراندخت» آقای کرم رضایی و «سوگ سیاوش» آقای سیاوش طهمورث باید اشاره کنم. در همین مدت از آنجا که از نوجوانی حس و حال بازیگری و فعالیت های تئاتری هم داشتم بعد از ظهر ها به دعوت یکی از کارگردانان شهر مشهد در نمایشی بازی داشتم که در سالن اداره تئاتر خیابان پارس روی صحنه رفت. بعد از این تجربه به بازی در رسانه های تصویری کشیده شدم و تجربه هایی هم در این زمینه داشتم و در مجموع علاقه مند بودم تا به کارهای تصویری هم بپردازم.

 ورودتان به عرصه گریم چطور اتفاق افتاد؟

در همان سال 67 بود که همزمان با طراحی پوسترهای تئاتر تصمیم گرفتم دوره آموزشی گریم را نزد خانم مهین میهن دنبال کنم. در این دوره آقایان کامبیز معماری، یوحنا حکیمی و بهمن سمیعی هم حضور داشتند که در این فاصله تعدای از این دوستان به خارج از کشور مهاجرت کرده اند. از زمانی که فعالیتم را در عرصه گریم آغاز کردم شرایط و معضلاتی را که پیش روی فعالان این حرفه وجود دارد با استفاده از مشاهداتم به صورت روزنویس نگارش کرده ام که امروز بالغ بر حدود بیست و پنج دفتر است که به نوعی می شود تاریخچه فعالیت چندین ساله ام در این عرصه محسوبش کرد. حتی آنچه در جلسات مان با مدیران و مسئولان در ارتباط با معضلات و کمبودها داشتیم با ذکر اسامی مدیرانی که این سال ها آمدند و رفتند در این یادداشت ها ثبت شده است. اگر روزی امکان انتشار این یاداداشت ها فراهم شود خودش داستان عجیب و غریبی خواهد بود. عجالتاً یکی از اسم هایی که برای این مجموعه در نظر گرفته ام این است: «تراژدی یک گریمور تئاتر، سینما و تلویزیون»؛ که می تواند کتابی باشد یا طومار شیخ شرزین. طی جلساتی که با مدیران داشتیم کمبودها و مشکلاتمان را در میان می گذاشتیم و تا مدیری بخواهد ترتیب اثری در این باره بدهد دوره مدیریتش به پایان می رسید و ما ناچار بودیم همه مسائل را دوباره و چندباره با مدیران دیگر در میان بگذاریم. تا همین امروز که من در تماشاخانه سنگلج مشغول به کار هستم باز هم با مشکلات و معضلاتی از جمله مسئله دستمزدها و بیمه در عرصه هنر گریم رو به رو هستیم که لاینحل مانده ست و نمی دانیم چه موقع از سر راه ما برداشته خواهد شد.

شکل همکاری تان در عرصه گریم در این سال ها به چه صورت بوده است؟

همکاری من در تمام این سال ها به صورت قرارداد پروژه ای ادامه داشته و قرار است شهریور امسال به عنوان بیمه شونده بازنشسته شوم  و خاتمه کارم در این عرصه باشد. احساس می کنم دیگر گریم تئاتر برایم خسته کننده و ملال آور شده؛ مثل تکه گوشتی که در چرخ گوشت می اندازید و بعد گوشت چرخ شده را دوباره و دوباره چرخ می کنید. دیگر چه چیزی از آن گوشت باقی خواهد ماند؟ مسئله بعضی رفتارها و برخوردها در محیط کاری ما است که بسیار ناهنجار و ناخوشایند است. این در حالی است که محیط فرهنگی باید شسته رفته باشد و آدم های فرهنگی با آسایش در آن خدمت کنند. نباید برخوردها طوری شود که نقض این گفته باشد که « هنرمند هرجا رود قدر بیند و بر صدر نشیند».

در طول سال های فعالیت در عرصه گریم در کدام مراکز حضور داشتید؟

بعد از مدتی که در تالار وحدت مستقر بودم و کارهای طراحی را انجام می دادم، تئاتر شهر پایگاه اصلی فعالیت بود اما همزمان برای انجام پروژه های گریم به مراکز مختلفی چون فرهنگسرای نیاوران، تالار هنر و مرکز تئاتر مولوی اعزام می شدیم. در سالن های مختلف تئاتر شهر هم مشغول به این کار بودم و طراحی و اجرای گریم نمایش های مختلف را بر عهده داشتم یا به صورت مشترک با دیگر همکاران کارها را پیش می بردیم. یکی از اولین تجربه های کاری من در تئاتر شهر در نمایش «بلیط تئاتر» بود که زنده یاد خسرو شکیبایی در آن بازی داشت و گریم او را هم من بر عهده داشتم. تا پیش از این اصلاً آقای شکیبایی را ندیده بودم و نمی شناختم. من عادت دارم که موقع گریم بازیگران اصلاً با آینه کاری ندارم و همیشه از روبه رو روی چهره بازیگران کار می کنم. یک روز که در حال گریم آقای شکیبایی بودم به من گفت: «فکر کنم شما نقاش باشید چون ندیدم به آینه نگاه کنید و انگار نیازی به آن ندارید». آقای شکیبایی این نمایش را قبل از فیلم هامون بازی کردند و اینطور که شنیدم یکی از شب ها که آقای مهرجویی را برای تماشای این کار دعوت کرده بودند، همان شب بعد از دیدن بازی آقای شکیبایی او را برای شخصیت هامون انتخاب کردند. در هر حال خاطرات زیادی از آن روزها باقی مانده؛ همینطور در چند سال گذشته که در واحد گریم تماشاخانه سنگلج مشغول به فعالیت بوده ام.

ارتقای شغلی و مدارج هنری تان در این سال ها چه وضعیتی داشت؟

آقای یوحنا حکیمی برای پی گیری مدارج هنری به واحد ارزیابی مراجعه کرده بودند و در ادامه مدرک  دکترای گریم را هم دریافت کردند. بعد از آن به من هم گفتند که می توانم پی گیر باشم که متاسفانه به اصطلاح قدیمی ها پشت گوش انداختم. راستش را بخواهید هیچوقت و هیچ زمان تمایل نداشته ام دنبال مدرک بروم. بیشتر سعی کردم تعدد فعالیت های هنری ام را دنبال کنم و تجربیات مختلفی را کسب کنم. از جمله این ها باید به همکاری در یک پروژه مجسمه سازی و نقش برجسته با عمویم در ایستگاه های مترو تهران و طراحی یک پارک در 70 کیلومتری بیرجند و منطقه ای به نام سربیشه، همینطور طراحی یک میدان در مهرشهر کرج اشاره کنم. تدریس نقاشی و گریم را هم در این سال ها دنبال کرده ام و قصد دارم یک آموزشگاه تخصصی گریم را در فردیس کرج راه اندازی کنم.

با این حساب فعالیت هایی برای دوران بازنشستگی تان در نظر گرفته اید؟

بله. یکی از برنامه هایی که دارم راه اندازی یک مرکز گردشگری در روستایی در اطراف بیرجند است که ملک پدربزرگم در آنجا واقع است. در واقع قصد دارم فعالیت های فرهنگی را در این منطقه دنبال کنم و حتی تصمیم دارم یک سالن تئاتر در آنجا راه اندازی کنم.

 




مطالب مرتبط

آمار فروش تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«هوش پشه‌ای» با صدای هوتن شکیبا بیش از 100 میلیون فروخت
آمار فروش تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«هوش پشه‌ای» با صدای هوتن شکیبا بیش از 100 میلیون فروخت

آمار فروش و تماشاگران نمایش‌ تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 17 فروردین‌ ١۴٠٣ اعلام شد. طبق این گزارش نمایش «هوش پشه‌ای» به کارگردانی سامان کرمی و بازی هوتن شکیبا با 24 اجرا به فروشی 130 میلیون تومانی دست پیدا کرد.

|

تئاتر در سالی که گذشت؛ چالش‌هایی که به امید رسید

تئاتر در سالی که گذشت؛ چالش‌هایی که به امید رسید

تئاتر در سالی که گذشت شرایط رو به بهبودی را تجربه کرد و از مشکلاتی که در دوران کرونا برایش ایجاد شده بود، دور شد. در این راستا، به‌نظر باید سال آینده را روزهای بسیار خوب و شکوفا تئاتر کشور دانست.

|

بیش از 14 هزار مخاطب به تماشای نمایش‌های تئاتر شهر نشستند

بیش از 14 هزار مخاطب به تماشای نمایش‌های تئاتر شهر نشستند

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به‌صحنه‌رفته در مجموعه تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر تا پایان روز جمعه 24 آذر سال 1402 مشخص شد. طبق آمار منتشرشده بیش از 14هزار مخاطب تئاتر به تماشای آثار تئاتر شهر نشستند.

|

آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا 17 آذر اعلام شد

«فردریک» در آستانه نیم‌میلیاردی شدن
آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا 17 آذر اعلام شد

«فردریک» در آستانه نیم‌میلیاردی شدن

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به‌صحنه‌رفته در مجموعه تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 17 آذر 1402 مشخص شد. طبق آمار منتشرشده نمایش «فردریک» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی در تالار اصلی تئاتر شهر توانسته به فروش 458 میلیون و 896 هزارتومانی برسد.

|

آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر اعلام شد

پایان اجرای دو نمایش ایرانی با بیش از چهار هزار تماشاگر
آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر اعلام شد

پایان اجرای دو نمایش ایرانی با بیش از چهار هزار تماشاگر

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به‌صحنه‌رفته در تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه سوم آذر سال ۱۴۰۲ مشخص شد. طبق آمار منتشرشده دو نمایش «زال و رودابه» و «ناآرامسایشگاه» 4325 نفر تماشاگر داشته است.

|

آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج اعلام شد

فروش نزدیک به یک میلیاردی نمایش‌های کودک و نوجوان
آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج اعلام شد

فروش نزدیک به یک میلیاردی نمایش‌های کودک و نوجوان

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به صحنه رفته در تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 26 آبان سال 1402 مشخص شد. طبق آمار منتشرشده دو نمایش «سیندرلا» و «دوره‌گردها» نزدیک به یک میلیارد فروش کرده است.

|

آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج اعلام شد

نمایش «آواز عاشقانه دختر دیوانه» با 12 اجرا،‌ میلیاردی شد
آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج اعلام شد

نمایش «آواز عاشقانه دختر دیوانه» با 12 اجرا،‌ میلیاردی شد

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به صحنه رفته در تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 19 آبان سال 1402 مشخص شد.

|

آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر اعلام شد

11 نمایش و 17 هزار مخاطب
آمار فروش نمایش‌های تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر اعلام شد

11 نمایش و 17 هزار مخاطب

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به‌صحنه‌رفته در تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر تا پایان روز جمعه 5 آبان سال 1402 مشخص شد. بر اساس آمار منتشر شده توسط روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی، 11 نمایش، 17 هزار مخاطب داشته است.

|

نظرات کاربران