آسیب شناسی ایران تئاتر از کاهش واحدهای دانشگاهی نمایش ایرانی(1)
فاجعه حذف واحدهای نمایش ایرانی روز به روز عمیق تر می شود
ایران تئاتر در آستانه نوزدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی در سلسله گفتوگوهایی با استادان و اعضای هیات علمی دانشکدههای تئاتر به نظرخواهی و آسیبشناسی در ارتباط با کاهش واحدهای نمایش ایرانی در محتوای آموزشی گرایشهای رشته تئاتر پرداخته است. در اولین گفتوگو از این مجموعه نقطه نظرهای شهرام زرگر را در این ارتباط میخوانید.
شهرام زرگر مدرس تئاتر، مترجم و عضو هیات علمی دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر در گفتوگو با ایران تئاتر در ارتباط با آسیب هایی که به دنبال تغییر در واحدهای درسی نمایش ایرانی در سال های گذشته در محتوای آموزشی شاهد آن هستیم اظهار کرد: شاید در سال های نیمه دوم دهه 80 که با جابه جایی ها و تغییرات در واحدهای درسی رشته های تئاتر روبه رو شدیم، به اندازه امروز عمق فاجعه را درک نکرده بودیم. این تغییرات که همزمان با تفکیک گرایش ها در رشته تئاتر اتفاق افتاد تاثیراتی سوء را در ماهیت و محتوای آموزش دانشگاهی در این شاخه ها به دنبال داشت که شاید امروز و با گذشت نزدیک به یک دهه از اعمال این تغییرات می توانیم ابعاد آن را با وضوح بیشتر مشاهده کنیم. هرچند لازم است اشاره کنم آسیب هایی که این تغییرات با خود به همراه داشت تنها به واحدهای مرتبط با نمایش ایرانی محدود نشد و ابعاد بزرگتری را در بر گرفت.
این مدرس تئاتر در ادامه با اشاره به مصداق هایی در این ارتباط گفت: شاید بیشترین تاثیرات سوء در این زمینه در گرایش ادبیات نمایشی بروز و ظهور پیدا کرد. اگرچه با وجود تغییر در محتوای آموزشی گرایش های تحصیلی رشته تئاتر در این سال ها نیز همچنان سرفصل هایی با عنوان ادبیات نمایشی ایران در دانشگاه ها تدریس می شد، اما رویکرد عمده در محتوای ادبیات نمایشی، ناظر بر تقسیم بندی ادبیات شرق و غرب بود که گستره ای عمومی تر را در بر می گرفت و هنرهای نمایشی آن اندازه که باید در این گستره دیده نشده بود. این در حالی است که شناخت مواریث و اندوخته های ادب فارسی به طور متناوب و در تمامی ترم های تحصیلی دانشجویان تئاتر امری ضروری است. به عنوان نمونه در این گرایش تنها یک واحد درسی در ارتباط با ادبیات کهن ایران در نظر گرفته شده و این در حالی است که شناخت ادبیات عرفانی و حماسی برای دانشجویان ادبیات نمایشی ضرورتی غیرقابل انکار شمرده می شود. دانشجویان تئاتر باید برای شناخت نقالی شاهنامه و ادبیات عاشقانه نظامی را بشناسد و از سوی دیگر با نگارش تعزیه آشنا باشد و بحر طویل را بشناسد؛ همچنین ضرورت دارد برای نوشتن یک نمایشنامه تخت حوضی با متون طنز کلاسیک ما از جمله آثار عبید آشنا باشد. واقعیت این است که در این ارتباط با خلاء های بسیاری روبه رو هستیم.
زرگر در بخشی دیگر از سخنانش در خصوص اینکه دانشجویان تئاتر در چنین فضایی چگونه علاقه مندی های خود را در ارتباط با مقوله نمایش ایرانی دنبال می کنند گفت: آن گروه از دانشجویانی که علاقه مند به ورود جدی تر به این مباحث هستند نمی توانند آنچه مورد نیازشان است در واحدهای درسی دانشگاه ها پیدا کنند و ناچارند به صورت خودانگیخته در این مسیر قدم بردارند. در دهه های گذشته هم وضعیت به همین منوال بوده و آن دسته از فعالان تئاترکه امروز به عنوان نمایندگان شاخص نمایش ایرانی شناخته می شوند در سایه ممارست ها و پی گیری های شخصی و خارج از نظام دانشگاهی به این جایگاه دست پیدا کرده اند و توانسته اند زوایا و افق های تازه ای را پیش روی نمایش ایرانی بگشایند. حمید امجد، محمد رحمانیان و رضا کیانی و البته سلف همه آنان بهرام بیضایی از جمله هنرمندان شاخص این عرصه هستند که هر یک ارجاع و بازخوانی ویژه ای از ادبیات و نثر دوره های تاریخی مختلف ایران را ارائه کرده اند. متاسفانه در میان دانشجویان این سال ها شتابزدگی و عجله زیادی برای عبور از ادبیات گذشته و پرداختن به ادبیات معاصر دیده می شود؛ بی آنکه این مسئله در نظر گرفته شود که چهره های شاخص ادبیات معاصر، خود پشتوانه مطالعاتی جدی و عمیقی را در این ارتباط داشته اند.
این عضو هیات علمی دانشکده سینما تئاتر در بخش پایانی سخنانش نیز در خصوص راهکارهای اصلاح و کاهش آسیب های ناشی از تغییرات ناسنجیده محتوای آموزشی در دانشگاه ها بیان کرد: نکته مهم این است که سازوکارهای اصلاحی در نظام آموزشی در سطوح عالی به نحوی باشد که امکان بازنگری در محتوا و مواد آموزشی فراهم باشد و در بازه های زمانی معینی بتوان تجربیات و دانسته های جدید را در این زمینه به کار گرفت. واضح است که بسیاری از از ایده ها و پیشنهاداتی که در عرصه محتوای آموزشگاه ها ارائه می شود در میدان عملی و در یک بازه زمانی باید آزموده شود و کارآمدی آن مورد بررسی و سنجش قرار بگیرد.