در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «اولد سیبروک» به کارگردانی امیرمحمد مهاجری

همیشه قضاوت ملاکی برای اثبات واقعیت نیست

ایران تئاتر، کیارش وفایی: کشف درونیات انسان‌ همیشه مسئله‌ای مهم و جذاب به شمار می‌آید که محدوده‌ای مشخص ندارد و این ذوق سرایتی واگیردار را فراهم می‌آورد. حال در این میان شرایط نیز سهم بسزایی در راستای چنین کشفی ایفا می‌کند که انسان را دائم در بوته آزمایش پیش روی جهان قرار می‌دهد تا او را قضاوت کنند. شاید باید گفت لزوم ارتباط بین انسان‌ها به این دلیل است که قادر خواهند بود جهان هستی را در کنار یکدیگر متمایز و یا در اندازه‌ای متفاوت ببینند.

اهمیت شکل گرفتن جوامع بشری آن است که بتوانند با خلق و یا پدید آوردن لحظات قابل توجه ذوق خود را به یکدیگر نشان داده و در برخی از اوقات به رقابت بپردازند. البته این تعریف سویی از هدفمندی تاسیس جایگاه انسان‌ها برای روبرو شدن با اتفاق‌ها و مسائل مربوط است که قادر خواهد بود انسان را به کنش‌هایی نسبت به واکنش‌های سایرین ترغیب نماید. لذا کشف درون انسان و نمایان ساختن آنها در جهان بیرونی تنها از طریق رفتارهایی که آنها انجام می‌دهند قابل رویت خواهد کرد. اصولا ارتباط گرفتن در جهان مادی تا اندازه‌ای هولناک، مقداری خوشایند و حجم وسیعی تعلیق دارد که سبب می‌شود کشف‌های بسیاری چه درباره شخص انسان و چه نیازهایی که منجر به شناخت خواهد شد پدید آید. در واقع بسیاری از اکتشاف‌های بزرگ تاریخ ریشه در سه عنوانی دارد که به آنها اشاره شد. بنابراین باید گفت که ذوق تعلیق در جهان اکنون که تمام آن را مدرنیته فرا گرفته است بسیار جذابیت بیشتری دارد، زیرا که هر انسان در لحظه می‌تواند با خودش و یا افراد محیط اطرافش ارتباط گرفته و حتی با آنها وارد روند گفتگو شود. ضرورت این پرداخت نیز از سوی نویسندگان، کارگردان‌ها و سایر کسانی که از زاویه دیدی متفاوت جهان را مورد واکاوی قرار می‌دهند آن است که مسائلی را پیش روی انسان قرار می‌دهند تا گمانه‌زنی‌های لازم را برای شناخت فراهم آوردند. حال این رویه قابلیت آن را دارد تا در آثار متفاوت جهان هستی و جوامع بشری دو سوی بُردار برای آنچه که باید بدانند و یا از آن پرهیز کنند قرار بگیرند. شاید مولفه زمان یکی از کارکردهایی باشد که قادر خواهد بود تا این رویارویی ابعاد تاریخی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... را مورد قضاوت قرار داده و لحظاتی را پیش آورد تا انسان نسبت به جایگاه خود دچار سوال‌های فراوانی شود. بنابراین باید این طور قلمداد کرد که همیشه مبحث قضاوت در ابعاد مختلف جایگاهی برای شناخت بیشتر است.

جهان متن نمایش «اولد سیبروک» برگرفته از ذهن و دیدگاه نویسنده و کارگردانی به نام «وودی آلن» نشات می‌گیرد که در خلق آثار خود همیشه توجه ویژه‌ای به کارکرد رفتاری انسان‌ها دارد. او در آثار خود تلاش می‌کند تا انسان را با قرار دادن در موقعیت‌های مختلف مورد واکاوی قرار داده و لحظاتی را به وجود آورد که در آن درونیات تاثیرات شگرفی بر رفتارهای بیرونی دارد. لذا تبعیت از موضوع باعث شده است که در جهان این اثر ارتباط بین شخصیت‌ها کاملا به رفتارهای انسان معاصر نزدیک بوده و روابط بین آنها در درام تعیین کننده باشد. اهمیت موقعیت مکانی این نمایش کارکرد مستقیمی نسبت به برون‌ریزی هر شخصیت دارد که با کنش‌های متمایزی صورت می‌گیرد. لذا لزوم این اتفاق و ارتباط بین شخصیت‌ها جهان‌بینی و باورهای متفاوتی را از خود بروز می‌دهد که مخاطب قادر خواهد بود با هر یک از آنها همذات‌پنداری کند. حال اینکه جهان نمایش با آنکه بر اساس ساختار کمدی فانتزی ترتیب داده شده، اما بسیار هوشمندانه به روابط بین انسان‌ها و نحوه برخوردشان با یکدیگر می‌پردازد. شاید بتوان گفت این خصیصه جزو لازمه‌هایی است که در زمان معاصر بسیار نیازش احساس می‌شود که علت آن از زاویه‌ای می‌تواند به فروپاشی‌های اخلاق‌مداری مربوط شود و یا از نگاهی سعی در حل مشکلاتی کند که روزانه انسان‌ با آنها برخورد دارد. روند تدریجی رسیدن به هدف و یا همان پیام نمایش با پیش آوردن لحظاتی کمدی صورت می‌گیرد که علاوه بر لذت، حرفی برای گفتن داشته باشد. لذا هر شخصیت در جهان اثر هر کدام شغلی برای خود دارند که بر اساس آن قادر خواهند بود در مقابل  سایر شخصیت‌ها ایستاده و از دیدگاهش دفاع کند. البته دیالوگ‌ها بعنوان اهرمی موثر از نیمه اثر تاثیرات را فراهم می‌آورند که رازهای سر به مُهر رو به افشاگری رفته و تا اندازه‌ای مسیر روایت تغییر کند.

لزوم موقعیت محور بودن جهان اثر نیز یکی دیگر از مواردی است که شخصیت‌ها با قرار گرفتن در آن اتفاق یا موقعیتی جدید را پیش می‌آورند که در آن جزئیات گذشته تاثیرات مستقیمی بر روابط اکنون آنها دارد. آنها در حرف‌هایشان از علاقه‌ها، باورها و نکاتی می‌گویند که سایرین و حتی همسرشان از دانستن آن متعجب می‌شوند. موضوع خیانت در روابط زناشویی یکی از آن نکات است که آشفتگی‌های بسیاری را در جهان اثر تدارک می‌بیند به طوری که در ساختار کمدی این نمایش نیز تلخی‌ها پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد. تغییر مسیر روایت و خرده پیرنگ‌های این اثر یکی از قابلیت‌های مهم است که توانسته تبعات گذشته هر شخصیت، قضاوت و پرهیر از رفتارهای اشتباه را به شکلی موازی نمایش بدهد. شخصیت‌پردازی‌های درست و کارآمد، فضاسازی‌های مناسب از دارایی‌های جهان متن است که سبب طراحی میزانسن‌های موثر از نگاه کارگردان می‌شود. شاید به میان آوردن رفتارهای درونی و ساحت وجودی انسان در رویارویی با جهان مدرن از دلایلی بوده که نویسنده اثر و کارگردان این نمایش را بر آن داشته تا با نگاهی دیگر هستی و داشته‌های آن را بعنوان قوه محرک درام به کار بگیرند تا جامعه با زاویه‌ای دیگر بارتاب داده شود. بنابراین چنین تصمیمی در جهت باورپذیری مخاطب با کارکردی از کمدی موقعیت که زیرلایه‌هایی چون کمدی تلخ یا همان گروتسک را به همراه دارد به جهان متن و اثر تزریق می‌شود تا آگاهی عینی از رفتارهای اشتباه رو به تصحیح و تکامل برود. رویکردی که در آن نیمه تاریک وجود انسان تا اندازه‌ای ملاکی برای کشف حقیقت می‌شود تا مخاطب بداند همیشه قضاوت درباره شخص یا اشخاص پیرامونش بزرگترین خیانت به خود و دیگران است.

حال مجموع چنین رویکردهایی که در جهان متن و اثر با ساختار کمدی آن به نوعی می‌تواند یک مانیفست قابل توجه باشد که انسان در عین آنکه درونگرا یا بیرون‌گرا جلوه می‌کند باورهای چندوجهی را شامل می‌شود که بنابر قرار گرفتن در موقعیت از آن استفاده می‌کند. لذا تاکید بر تصحیح رفتار و یا حتی تغییر شیوه زندگی را باید هدف و پیام این اثر تلقی کرد که مخاطب بدون شک آن را با ذکاوت خود دریافت کرده است.  




مطالب مرتبط

تئاتر در سالی که گذشت؛ چالش‌هایی که به امید رسید

تئاتر در سالی که گذشت؛ چالش‌هایی که به امید رسید

تئاتر در سالی که گذشت شرایط رو به بهبودی را تجربه کرد و از مشکلاتی که در دوران کرونا برایش ایجاد شده بود، دور شد. در این راستا، به‌نظر باید سال آینده را روزهای بسیار خوب و شکوفا تئاتر کشور دانست.

|

نظرات کاربران