در گفتگوی ایران تئاتر با دبیرجشنواره نمایش های آئینی و سنتی مطرح شد
حضور کودک سهساله تا پیرمرد هشتادساله در جشنواره
ایران تئاتر:جشنواره نمایش های آئینی و سنتی در آستانه آغاز نوزدهمین دوره اجراهای صحنه ای خود امسال همزمان در تهران و کاشان برگزار می شود. به این بهانه با داوود فتحعلی بیگی دبیر این دوره از جشنواره که در سی سال گذشته یار همراه این جشنواره بوده درباره سیر تحول و روند برگزاری این رویداد به گفت و گو پرداختیم.
جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی در نوزدهمین دور خود یک تجربه سیساله را پشت سر گذاشته است. در دور اول 11 گروه نمایشی حضور داشتند و امروز حدود 500 گروه درخواست حضور در این رویداد را داشتهاند. ازآنجاکه شما از اولین دوره این جشنواره با آن همراه بودید میخواهم مروری بر آن داشته باشید.
درواقع بیش از 500 گروه نمایشی امسال درخواست حضور داشتند که ما بیش از 150 گروه نمایشی را برای اجرای اثر در تهران و کاشان پذیرفتیم. ما از 11 اجرا در اولین دوره امروز به بالای 150 اجرا رسیدیم البته این تعداد اثر در یکگونه نمایش ایرانی نیست.
مهمترین دلایل رشد کمی و کیفی در آثار حاضر جشنواره چه بوده است؟
مهمترین دلیل رشد شاید به دلیل تمرکز و هدایت در دفتر نمایشهای آئینی و سنتی باشد. ما از ابتدای امر سه چهار کارشناس داشتیم که هم روی این مقوله کار میکردند و هم برای ارتقا آن فکر میکردند و در همه دورههای جشنواره این کارشناسان حضور داشتند. خود من از اولین دوره بودم و بعدتر دکتر ناصربخت به جمع ما پیوست و دوستان دیگری هم در مقاطع مختلف بودند و بعدتر افراد دیگری به جمع ما پیوستند. این حضور مستمر سبب شد این جریان تداوم ویژهای پیدا کند.
گونههای نمایشی که در جشنواره حضور داشت چگونه بود؟
دوره اول ما چند نمایش صحنهای داشتیم که در حوزه کمدی بود. این آثار از اصفهان، کاشان، تهران و شهرهای دیگر بود. ما حدود 27 اثر متقاضی داشتیم که 11 اثر از آنها پذیرفته شد. خیلی از اینها گروههای حرفه این حوزه بودند و در لالهزار نمایش سنتی کار میکردند. از دورههای بعد تعزیه و نقالی هم اضافه شد.
یکی از بخشهایی که خیلی زود به اولین دورههای جشنواره افزوده شد تعزیه بود. استقبال گروههای تعزیه از این جشنواره چگونه بود؟
اوایل خیلی از تعزیهخوانها میگفتند این جشنواره مطربی است و نمیآمدند بعدها خودشان علاقهمند شدند و آمدند. با توجه به اینکه ما فقط تعزیههای غریب را میپذیریم خیلی از گروهها نمیتوانند بیایند و بااینوجود هرسال 40 -50 گروه تعزیه درخواست میدهند. اگر تعزیههای رایج را بپذیریم شاید 200-300 گروه درخواست حضورداشته باشند. علت اینکه تعزیه غریب را میپذیریم این است که تعزیههایی که مهجور مانده و خوانده نمیشود، احیا شوند. در همین زمینه ما شاهد حضور آثاری بودیم که خود من باوجود سالها تحقیق در این حوزه برایم تازگی داشت؛ مثلاً «انوشیروان و آذرنوش بانو» یا مثلاً «تعزیه امیرکبیر» و امثال آن. سیاستگذاری جشنواره باعث شد بخشی از نسخههایی که خوانده نمیشد به معرض تماشا دربیاید و ما با سیر تحول مضامین شبیهخوانی روبرو شویم.
بهتدریج گونههای دیگری به جشنواره افزوده شد. ترنابازی و نقالی و امثال آن چگونه افزوده شد؟
ماه رمضان دریکی از این سالها در باقرآباد ورامین در یک انبار خارج شهر عدهای بساط ترنابازی راه انداخته بودند و به نظر مخفیانه این کار را میکردند و به نظر ممنوع میآمد. من دیدم ترنابازی که بهار صلوات است و در جایجای نمایش نصیحتهای خوبی به حضار داده میشد. یکی حاکم میشد و درباره احترام به پدر و مادر حرف میزد دیگری حاکم میشد از احترام به همسایه میگفت دیگری از توجه به بیمارها میگفت و برخی شبها گلریزان برای کمک به نیازمندان برگزار میشد. گفتم ترنابازی همهاش آیین جوانمردی است و از دوره بعد ترنابازی را در جشنواره راه انداختیم که خودش باعث احیای این بازی شد. البته در جشنواره نمیتوانستیم به شکل کاملاً سنتی اجرا کنیم و بهصورت نمادین اجرا میشد؛ مثلاً وقتی پیش میکردیم و میخواستیم جرم کنیم جریمهاش اجرای هنری بود که هنرمند مدعو داشت. نقالی را هم به همین ترتیب بهتدریج به جشنواره آوردیم بهجز اساتید باسابقه، جوانانی که به این موضوع علاقهمند بودند نیز فعال شدند. عروسکی سنتی راهم آوردیم و اساتید و علاقهمندان به خیمهشببازی آمدند.
از یکی دو دوره قبل پاتوق کودک راهاندازی کردیم و چون دیدیم که کودان و نوجوانان چه اشتیاقی در یادگیری هنرهای نمایشی آئینی و سنتی پیداکردهاند کودکان و نوجوانان زیادی در حوزه تعزیه کار میکردند و رفتهرفته اجرای نقالی هم علاقهمندان زیادی پیدا کرد از دورهِ قبل تصمیم گرفتیم بخشی با عنوان جوانهها داشته باشیم؛ زیرا هم گرایش وجود داشت و افزودن این بخش خودش عاملی برای تشویق بود. ازآنجاکه متأسفانه دانشکده تئاتر توجهی به این مقوله ندارد و ازآنجاکه آموزش این هنرهای سینهبهسینه بوده تصمیم گرفته شد بخش جوانهها اضافه شود و خیلی هم مؤثر افتاد. حالا از کودک سهساله تا پیرمرد هشتادساله در این جشنواره حضور دارد و این نشان از عمومیت هنرهای نمایشی آئینی و سنتی دارد.
وقتی جشنواره را شروع کردیم کمتر هنرمندی در این عرصه کار میکرد کهِ تحصیلات دانشگاهی داشته باشد اما امروز تعداد قابلتوجهی از هنرمندان حاضر در جشنواره کارشناسی ارشد در حوزه نمایش دارند.
امسال برای اولین بار بخشی از جشنواره در کاشان برگزار میشود؟ چرا چنین تصمیمی گرفتید؟
این دوره برای اولین بار است که بخشی از جشنواره در شهری مثل کاشان برگزار میشود؛ زیرا بخش خصوصی گردشگری کاشان پیشقدم شد و نهادهای دولتی هم با آنها همکاری کردند. خوشبختانه بخش زیادی از معماری سنتی کاشان دستنخورده باقیمانده و حفظشده همچنین بستر و خاستگاه برخی از گونههای نمایش ایرانی مثل تخت حوضی همین خانههای سنتی بوده که دارای حوض بودند. در حقیقت وقتی هنوز چیزی بهعنوان صحنه تئاتر به سبک اروپایی در ایران نبود تماشاخانههای موسمی ما همین خانهها بود. امروز همین خانهها میتواند به تماشاخانه دائمی تبدیل شود و اینگونه نمایشی بهعنوان یکگونهای از نمایش که در یک محیط معین اجرا میشود دوباره احیا شود.
میتوان سالنهایی را بهمنظور احیای چنین نمایشهایی طراحی و اجرا کرد؟
اگر بخواهیم امروزی نگاه کنیم لازم است سالنهایی چندمنظوره داشته باشیم که امکان اجرای نمایش در حلقه میان تماشاگران وجود داشته باشد؛ یعنی سالنی باشد که صندلی دورتادور چیده شده و بازیگران وسط آن به اجرا بپردازند؛ اما جاهایی هست که بستر طبیعی چنین اجراهایی است و این نمایشها می توانند در زیست طبیعی خودشان اجرا شوند و اینیک اتفاق قابلتوجهی است. اگرچه امروزه باید به اغلب گروههای نمایشی یاد بدهیم که چگونه روی تخت حوض کار کنند. آنچه خودمان داشتیم فراموش کردیم و رفتیم چیز دیگری را یاد گرفتیم و حالا که برگشتیم و میخواهیم آن را احیا کنیم، خیلی از ما بلد نیستیم. خود مقوله اجرا در برخی خانههای قدیمی کاشان میتواند زمینهساز توجه به احیا نمایش تخت حوضی به معنی اخص کلمه باشد؛ یعنی نمایشی که در حلقه میان تماشاگران اجرا میشود و ساختار نمایش هم کاملاً روایی باشد.
آثاری که در کاشان اجرا میشوند در تهران هم اجرا میشوند؟
خیر، آثاری که در تهران یا کاشان اجرا میشوند در شهر دیگری اجرا نمیروند.
اجرای جشنواره در کاشان برای مسئولان کاشانی در چه سطح اهمیتی قرار دارد آیا شاهد یک جشنواره فراگیر در کاشان خواهیم بود؟
شهرداری، فرمانداری، استانداری، میراث فرهنگی هرکدام به سهم خود پایکار آمدند و هرکدام سهمی از برگزاری جشنواره را بر عهدهدارند امیدواریم شاهد یک جشنواره فراگیر باشیم.
این اولین بار است که جشنواره همزمان در شهر دیگری برگزار میشود؟
در دوره هفدهم نیز به پیشنهاد موزه نمایش عروسکی، دو سه اجرا به کاشان فرستادیم اما بسیار محدود بود. این شاید مقدمهای شد که کاشانیها نیز امسال ابراز علاقه کنند ما هم مشتاق بودیم و امثال موفق به این امر شدیم.
آیا شهر دیگری علاقهمند به برگزاری جشنواره هست؟ و اصولاً استانها و شهرستانها در چه شرایطی میتوانند میزبان جشنواره باشند؟
از استانها و شهرستانهای دیگر هم ابراز علاقه کردهاند اما لازم است بخش مهمی از برگزاری را عهدهدار شوند تا بتوانیم در آن شهرها نیز حضور پیدا کنیم. در خیلی از شهرها این امکان وجود دارد و درواقع بیشتر از همه این تهران است که از وجود بسترها و نشانههای نمایشهای آئینی و سنتی خالیشده. امسال ما در فراخوان هم اعلام کردیم که اگر استانی علاقه داشته باشد لازم است مشارکت کند زیرا جشنواره توان پشتیبانی اجرا در شهرهای دیگر بدون مشارکت را ندارد. اینیک جشنواره ملی است و متعلق بهکل کشور است.
بهعنوان آخرین سؤال فکر میکنید مهمترین حلقه مفقوده در رشد و توسعه هنرهای نمایشی ایرانی چیست؟
متأسفانه نبود کارگاههای آموزشی مهمترین دغدغه ذهنی ما در دفتر نمایشهای آئینی و سنتی است. ما چند سالی است که این دغدغه را داریم. انتظار داریم فرصتی پیش بیاید تا بتوانیم بودجه لازم را به دست بیاوریم البته هم اداره کل هنرهای نمایشی و هم وزارت ارشاد تاکنون بیشترین سهم را در این خصوص داشتهاند و متأسفانه میراث فرهنگی و نهادهای فرهنگی دیگری که در این زمینه کار میکنند قدم جدی برنداشتند. ما از زمانی که به این نقصان رسیدیم تلاش کردیم در میان پایان یک دوره و آغاز دور بعد کارگاههای آموزشی داشته باشیم. البته برنامه ما برای شهرهای دیگر غیر از تهران است تا علاقهمندان بتوانند با اصول اینگونه نمایشها آشنا شوند. امیدواریم شرایط برگزاری این کارگاهها زودتر فراهم شود.
گفت و گو از عباس عبدالعلی زاده