در حال بارگذاری ...
...

آسیب‌شناسی ایران تئاتر از کاهش واحدهای دانشگاهی نمایش ایرانی(5)

فضای دانشگاهی ما نمایش ایرانی را هرگز جدی نگرفته است

آسیب‌شناسی ایران تئاتر از کاهش واحدهای دانشگاهی نمایش ایرانی(5)

فضای دانشگاهی ما نمایش ایرانی را هرگز جدی نگرفته است

ایران تئاتر در آستانه نوزدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی در سلسله گفت‌وگوهایی با استادان و اعضای هیات علمی دانشکده‌های تئاتر به نظرخواهی و آسیب‌شناسی در ارتباط با کاهش واحدهای نمایش ایرانی در محتوای آموزشی گرایش‌های رشته تئاتر پرداخته است. پیش از این نقطه نظرهای شهرام زرگر،محمدحسین ناصربخت، داود فتحعلی بیگی و رحمت امینی از این مجموعه منتشر شد و در گفت‌وگوی پیش‌رو نظرات اردشیر صالح پور را در این ارتباط می‌خوانید.

اردشیر صالح پور پژوهشگر و مدرس تئاتر در گفت‌وگو با ایران تئاتر در ارتباط با آسیب‌هایی که به دنبال تغییر در واحدهای درسی نمایش ایرانی در سال‌های گذشته در محتوای آموزشی شاهد آن هستیم اظهار کرد: متاسفانه علیرغم اینکه قریب به هفتاد سال است که در کشورمان دانشکده هنرهای دراماتیک داریم اما هنوز گرایش نمایش ایرانی در فضای دانشگاهی‌مان پیش‌بینی نشده است. به این ترتیب به نظر می‌رسد مراکز آکادمیک ما هرگز هنرهای سنتی و آیینی را جدی قلمداد نکرده‌اند؛ و شاید به همین دلیل است که ما هنوز به تئاتر ملی دست پیدا نکرده‌ایم. بی‌شک هر مقوله‌ای برای مانایی باید به دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی پیوند بخورد؛ اما تئاتر سنتی ما همچنان به بقای نیم‌بسمل خود ادامه می‌دهد و بسیاری از چهره‌ها و اصحاب خود را یکی پس از دیگری از دست می‌دهد، بی‌آنکه این سنت‌ها به رویه‌های آکادمیک تبدیل شوند و وارد دانشگاه شوند. به این ترتیب دانشگاه‌های ما در حالی بر مباحث و سرفصل دروسی که عمدتاً مبتنی بر تئاتر جهان‌های دیگر است متمرکز شده که تئاتر سنتی ما همچنان محتضر بقای خودش را دنبال می‌کند و به فراموشی و خاموشی می‌گراید. شاید برای همگان مایه شگفتی باشد که برای مثال واحد درسی« نمایش در ایران» که عمدتاً به موضوع تئاتر ایرانی می‌پردازد و حتی پیش از انقلاب 8 واحد درسی بود با کم‌لطفی و بی‌التفاتی مسئولان دانشگاهی به 2 واحد درسی تقلیل پیدا کرده است. این امری فاجعه‌آمیز است که ما در طول 4 سال تحصیلی دوره لیسانس تنها 2 واحد را به نمایش ایرانی اختصاص بدهیم و در مقابل تئاتر سایر ملل را در گستره‌ای غیر قابل قیاس در محتوای آموزشی بگنجانیم. هرچند ضرورت مطالعه و فراگیری تئاتر بین‌المللی هم امری غیرقابل انکار است اما نباید منجر به آن شود که از تئاتر خودمان غافل بمانیم.

این پژوهشگر حوزه تئاتر در همین زمینه افزود:  بدون تردید تئاتر باختریزان یا تئاتر فرنگی با نمایش‌های ایرانی تفاوت‌هایی دارد و هر کدام در منزلت و جایگاه بایسته و شایسته خودشان باید تبیین، تعریف و تدریس شوند. اما این تقابل به نظر من به ضرر نمایش ایرانی است. نتیجه‌ چنین تقابلی این است که نسل جوان تحصیلکرده تئاتر علاقه و رغبت چندانی به تئاتر ایرانی از خود نشان نمی دهد و متاسفم که باید بگویم احساس می کنم با این رویه تئاتر ما از دست خواهد رفت. ما حتی از داشتن انستیتو و پژوهشکده نمایش‌های آیینی و سنتی هم محروم هستیم و این فاجعه‌ای دیگر است. برای نمونه تعزیه که به عنوان هنر ملی ما ایرانیان به ثبت جهانی رسیده و سازمان یونسکو آن را به عنوان میراث بشری پذیرفته کاملاً به فراموشی سپرده شده و ما هیچ جایگاهی برای پژوهش و آموزش و آفرینش این هنر ملی و جهانی نداریم؛ هرچند هنوز هم این بانیان و تعزیه‌گردانان محلی هستند که در روستاها و گوشه و کنار این مملکت خود به حفظ این هنر ادامه می‌دهند. گونه‌های دیگر نمایش ایرانی چون تخت‌حوضی، خیمه‌شب‌بازی، سخنوری، پرده‌خوانی و شمایل‌گردانی هم تنها دو سال یکبار مجال پیدا می‌کنند در جشنواره آیینی سنتی به مدت یک هفته عرض اندام کنند که این لازم اما کافی نیست. بنابراین به نظر می‌آید که تئاتر ایرانی امروز مظلوم واقع شده است. نمایش آیینی و سنتی ما وضعیت ناخوشی دارد و داشته‌ها و مواریث ملی هنرهای نمایشی آیینی‌مان را داریم از دست می‌دهیم و بهتر است بگوییم که از دست داده‌ایم. گونه های نمایش ایرانی تئوریزه نشده و تداوم و تکامل پیدا نکرده‌اند؛ و این ضرورتی است که باید به شکل جدی به ان پرداخته شود. چنانچه جشنواره آیینی و سنتی چنین رویکردی را هم در دستور کار خود قرار دهد و مسئولین امر هم اهمیت این مسئله را دریابند، شاید بتوان امیدوار بود همین خرده شررهایی را که باقی مانده  به جریانی تبدیل کنیم که گونه‌های نمایش ایرانی را احیا کند.

رئیس اتحادیه بین المللی نمایشگران عروسکی «یونیمای ایران» در پایان سخنانش در ارتباط با بعضی استدلال‌ها مبنی بر عدم ظرفیت کافی گونه‌های نمایش ایرانی برای قرار گرفتن در قالب‌های آکادمیک تصریح کرد: چنین استدلال‌هایی ناشی از ناآگاهی و عدم شناخت طرح‌کنندگان نسبت به معاریف و مواریث ادبی، فرهنگی، آیینی و ملی است که احتمالاً بسیاری از متون اصیل و پایه ای فرهنگ و ادب ایرانی را نخوانده‌اند و نسبت به آن ها شناخت کافی ندارند؛ و به همین دلیل سعی می‌کنند صورت مسئله را پاک کنند. آیا کسانی که چنین مسائلی را مطرح می‌کنند شاهنامه را به درستی مورد ارزیابی قرار داده و یا نظامی و مثنوی را با دقت مطالعه کرده‌اند؟ بله طبیعی است که ما نمی‌توانیم با معیارهای تئاتر غرب به سراغ تئاتر شرق برویم؛ چرا که جهان غرب و جهان شرق تفاوت‌هایی از نوع منظر و نگاه به این مقوله دارند. اما واقعیت این است که چون بعضی به خودشان زحمت پیدا کردن شناخت و تئوریزه کردن تئاتر ایرانی را نمی دهند، سهل‌انگارانه صورت مسئله را پاک می‌کنند. در این ارتباط باید بگوییم آقایان به جای پاک کردن صورت مسئله به تفحص و پژوهش درباره نمایش ایرانی بپردازید.