آسیب شناسی ایران تئاتر از کاهش واحدهای دانشگاهی نمایش ایرانی(6)
نمایش ایرانی ظرفیت ورود به فضای دانشگاهی را دارد
ایران تئاتر در آستانه نوزدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی در سلسله گفتوگوهایی با استادان و اعضای هیات علمی دانشکدههای تئاتر به نظرخواهی و آسیبشناسی در ارتباط با کاهش واحدهای نمایش ایرانی در محتوای آموزشی گرایشهای رشته تئاتر پرداخته است. پیش از این نقطه نظرات شهرام زرگر، محمدحسین ناصربخت، داود فتحعلی بیگی، رحمت امینی و اردشیر صالح پور از این مجموعه منتشر شد و در گفتوگوی پیشرو نظرات امیر دژاکام را در این ارتباط میخوانید.
امیر دژاکام کارگردان و مدرس تئاتر در گفتوگو با ایران تئاتر در ارتباط با آسیب هایی که به دنبال تغییر در واحدهای درسی نمایش ایرانی در سال های گذشته در محتوای آموزشی شاهد آن هستیم اظهار کرد: نکته ای که در این ارتباط با آن روبه رو هستیم این است که بخش قابل توجهی از مدرسان رشته تئاتر در دانشکده های ما فارغ التحصیلان دانشگاه های خارج از کشور هستند و زمینه شناختی شان مشخصاً تئاتر غرب است که در نتیجه طبیعتاً به این دست محتوای آموزشی گرایش دارند و این گونه از تئاتر را در آموزش هایشان دنبال می کنند. تا اینجای کار با مسئله خاصی مواجه نیستیم اما مشکل آنجا آغاز می شود که نمایش ایرانی در فضای دانشگاهی ما انکار می شود. از سوی دیگر بیشتر اوقات مدرسانی در جایگاه انتقال دهنده محتوا در زمینه نمایش ایرانی قرار می گیرند که اشراف کافی به این حوزه ندارند و به دلیل عدم مطالعه لازم در این عرصه در واقع صورت مسئله را از اساس نفی می کنند. همه این ها موجب شده تا در نهایت با کاهش تعداد واحدهای نمایش ایرانی در دانشگاه ها روبه رو شویم.
این کارگردان تئاتر همچنین در ارتباط با بعضی استدلالها مبنی بر عدم ظرفیت کافی گونههای نمایش ایرانی برای قرار گرفتن در قالبهای آکادمیک تصریح کرد: اینطور نیست؛ نمایش ایرانی جزئیات قابل تکرار و تکنیک های قابل اندازه گیری و قابل آموزش دارد. تاریخچه این نمایش نیز نکات بسیاری دارد که قابلیت تدوین و ارائه به صورت آکادمیک دارد. برای نمونه وقتی دقت می کنیم می بینیم که هر یک از نسخه های تعزیه رویکرد خاص و متفاوتی از دیگری را برای اجرا ارائه می دهد. مثلاً نسخه هایی چون «درویش بیابانی»، « جوانمرد قصاب» یا «مجلس هفتاد و دو تن» سه رویکرد کاملاً خاص و منحصر به خود را ارائه می دهند. در نمایش های تخت حوضی هم همینطور است؛ جنان که در نمایش غربی هم شاهد همین امر هستیم. مثلاً نمایشنامه «طوفان» شکسپیر با «هملت» قابل مقایسه است؟ آیا «دشمن مردم» ایبسن با «وقتی ما مردگان بر می خیزیم» را می توان در یک دسته بندی جای داد؟ این ساده انگاری است که فکر کنیم دسته بندی ها و صورت بندی ها برای تئاتر غرب می تواند اتفاق بیفتد ولی برای تئاتر شرق نه، اما مسئله این است که نمی توانیم دقیقاً ضوابطی را که برای تئاتر غرب می شناسیم با نمایش ایرانی مطابقت بدهیم. بر این اساس نمایش ایرانی این ظرفیت را دارد تا در فضای آکادمیک مان به عنوان یک گرایش نمایش مستقل آموزش داده شود و افرادی را داریم که قادر به تدوین محتوای آموزشی و تدریس نمایش ایرانی باشند.
این مدرس تئاتر در بخش پایانی سخنانش با اشاره به آنچه می تواند رویکردی علمی در زمینه آموزش نمایش ایرانی تلقی شود گفت: واضح است که آنچه می تواند در این ارتباط در فضای دانشگاهی تعریف و تبیین شود شکل معاصرسازی شده و نه شکل موزه ای این هنر است. بهرام بیضایی در این زمینه بسیار تلاش کرده و تمامی تلاشش در مسیر معاصر سازی نمایش ایرانی بوده است. هنرمندانی چون بیژن مفید و غلامحسین ساعدی نیز چنین تلاش هایی را صورت داده اند. محمد چرمشیر و محمد رحمانیان هم از جمله هنرمندانی هستند که تلاش کرده اند ریخت نمایش ایرانی را معاصر کنند. اولین ویژگی نمایش ایرانی این است که بر پایه فرهنگ ایرانی شکل می گیرد و شاخصه های اصلی فرهنگ هم فلسفه، عرفان، علم، هنر و دین است. اگر این پنج شاخص در شکل و محتوا جاری در زمان و مکان بتوانند با فرهنگ ایرانی مطابقت داشته باشند آنگاه نمایش ایرانی شکل خواهد گرفت.