ایران تئاتر به بهانه برگزاری جشنواره آیینی و سنتی بررسی میکند
اما و اگرهای راهاندازی رشته نمایش ایرانی در دانشکدههای تئاتر
ایران تئاتر به بهانه برگزاری نوزدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی به بازتاب بعضی از نظرات در خصوص اما و اگرهای راهاندازی رشته نمایش ایرانی در دانشکدههای تئاتر پرداخته است.
میزان بها دادن فضای دانشگاهی و آکادمیک ایران به آنچه نمایش ایرانی میخوانیم، در سالهای گذشته محل تضارب آرای میان برخی صاحبنظران حوزه تئاتر و فعالان این عرصه بوده است. به ویژه در یک دهه اخیر و به دنبال تغییراتی در محتوای آموزشی رشتهها و گرایشهای تئاتر در دانشگاهها، اختلاف نظرها در این باره شدت بیشتری گرفته و دوگانه ای را در ارتباط با این مسئله شکل داده است. گروهی از آکادمیسین ها با اعتقاد به اینکه نمایشهای سنتی ایرانی فاقد ظرفیت لازم برای قرار گرفتن در قالبهای آموزش دانشگاهی است، ضرورتی برای تأسیسی چنین رشته ای در دانشگاهها نمیبینند و در مقابل بخشی از فعالان این عرصه با خط بطلان کشیدن بر این تلقی نمایش ایرانی را واجدچنین ظرفیتهایی میدانند. ایران تئاتر به بهانه برگزاری نوزدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی به بازتاب بعضی از نظرات در این باره پرداخته است.
نمایش ایرانی در فضای دانشگاهی ما انکار میشود
امیر دژاکام کارگردان و مدرس تئاتر در این ارتباط میگوید: نکته ای که در این ارتباط با آن روبه رو هستیم این است که بخش قابل توجهی از مدرسان رشته تئاتر در دانشکدههای ما فارغ التحصیلان دانشگاههای خارج از کشور هستند و زمینه شناختیشان مشخصاً تئاتر غرب است که در نتیجه طبیعتاً به این دست محتوای آموزشی گرایش دارند و این گونه از تئاتر را در آموزشهایشان دنبال میکنند. تا اینجای کار با مسئله خاصی مواجه نیستیم اما مشکل آنجا آغاز میشود که نمایش ایرانی در فضای دانشگاهی ما انکار میشود. از سوی دیگر بیشتر اوقات مدرسانی در جایگاه انتقال دهنده محتوا در زمینه نمایش ایرانی قرار میگیرند که اشراف کافی به این حوزه ندارند و به دلیل عدم مطالعه لازم در این عرصه در واقع صورت مسئله را از اساس نفی میکنند. همه اینها موجب شده تا در نهایت با کاهش تعداد واحدهای نمایش ایرانی در دانشگاهها روبه رو شویم.
این کارگردان تئاتر همچنین در ارتباط با بعضی استدلالها مبنی بر عدم ظرفیت کافی گونههای نمایش ایرانی برای قرار گرفتن در قالبهای آکادمیک تصریح کرد: اینطور نیست؛ نمایش ایرانی جزئیات قابل تکرار و تکنیکهای قابل اندازه گیری و قابل آموزش دارد. تاریخچه این نمایش نیز نکات بسیاری دارد که قابلیت تدوین و ارائه به صورت آکادمیک دارد. برای نمونه وقتی دقت میکنیم میبینیم که هر یک از نسخههای تعزیه رویکرد خاص و متفاوتی از دیگری را برای اجرا ارائه میدهد. مثلاً نسخههایی چون «درویش بیابانی»، « جوانمرد قصاب» یا «مجلس هفتاد و دو تن» سه رویکرد کاملاً خاص و منحصر به خود را ارائه میدهند. مسئله این است که نمیتوانیم دقیقاً ضوابطی را که برای تئاتر غرب میشناسیم با نمایش ایرانی مطابقت بدهیم. بر این اساس نمایش ایرانی این ظرفیت را دارد تا در فضای آکادمیک مان به عنوان یک گرایش نمایش مستقل آموزش داده شود و افرادی را داریم که قادر به تدوین محتوای آموزشی و تدریس نمایش ایرانی باشند.
مراکز آکادمیک ما هرگز هنرهای سنتی و آیینی را جدی قلمداد نکردهاند
اردشیر صالح پور پژوهشگر و مدرس تئاتر در گفتوگو با ایران تئاتر در ارتباط با آسیبهایی که به دنبال تغییر در واحدهای درسی نمایش ایرانی در سالهای گذشته در محتوای آموزشی شاهد آن هستیم اظهار کرد: متاسفانه علیرغم اینکه قریب به هفتاد سال است که در کشورمان دانشکده هنرهای دراماتیک داریم اما هنوز گرایش نمایش ایرانی در فضای دانشگاهیمان پیشبینی نشده است. به این ترتیب به نظر میرسد مراکز آکادمیک ما هرگز هنرهای سنتی و آیینی را جدی قلمداد نکردهاند؛ و شاید به همین دلیل است که ما هنوز به تئاتر ملی دست پیدا نکردهایم. بیشک هر مقولهای برای مانایی باید به دانشگاهها و مراکز آموزشی پیوند بخورد؛ اما تئاتر سنتی ما همچنان به بقای نیمبسمل خود ادامه میدهد و بسیاری از چهرهها و اصحاب خود را یکی پس از دیگری از دست میدهد، بیآنکه این سنتها به رویههای آکادمیک تبدیل شوند و وارد دانشگاه شوند. به این ترتیب دانشگاههای ما در حالی بر مباحث و سرفصل دروسی که عمدتاً مبتنی بر تئاتر جهانهای دیگر است متمرکز شده که تئاتر سنتی ما همچنان محتضر بقای خودش را دنبال میکند و به فراموشی و خاموشی میگراید. شاید برای همگان مایه شگفتی باشد که برای مثال واحد درسی« نمایش در ایران» که عمدتاً به موضوع تئاتر ایرانی میپردازد و حتی پیش از انقلاب 8 واحد درسی بود با کملطفی و بیالتفاتی مسئولان دانشگاهی به 2 واحد درسی تقلیل پیدا کرده است. این امری فاجعهآمیز است که ما در طول 4 سال تحصیلی دوره لیسانس تنها 2 واحد را به نمایش ایرانی اختصاص بدهیم و در مقابل تئاتر سایر ملل را در گسترهای غیر قابل قیاس در محتوای آموزشی بگنجانیم. هرچند ضرورت مطالعه و فراگیری تئاتر بینالمللی هم امری غیرقابل انکار است اما نباید منجر به آن شود که از تئاتر خودمان غافل بمانیم.
رئیس اتحادیه بین المللی نمایشگران عروسکی «یونیمای ایران» در پایان سخنانش در ارتباط با بعضی استدلالها مبنی بر عدم ظرفیت کافی گونههای نمایش ایرانی برای قرار گرفتن در قالبهای آکادمیک تصریح کرد: چنین استدلالهایی ناشی از ناآگاهی و عدم شناخت طرحکنندگان نسبت به معاریف و مواریث ادبی، فرهنگی، آیینی و ملی است که احتمالاً بسیاری از متون اصیل و پایه ای فرهنگ و ادب ایرانی را نخواندهاند و نسبت به آنها شناخت کافی ندارند؛ و به همین دلیل سعی میکنند صورت مسئله را پاک کنند. آیا کسانی که چنین مسائلی را مطرح میکنند شاهنامه را به درستی مورد ارزیابی قرار داده و یا نظامی و مثنوی را با دقت مطالعه کردهاند؟ بله طبیعی است که ما نمیتوانیم با معیارهای تئاتر غرب به سراغ تئاتر شرق برویم؛ چرا که جهان غرب و جهان شرق تفاوتهایی از نوع منظر و نگاه به این مقوله دارند. اما واقعیت این است که چون بعضی به خودشان زحمت پیدا کردن شناخت و تئوریزه کردن تئاتر ایرانی را نمیدهند، سهلانگارانه صورت مسئله را پاک میکنند. در این ارتباط باید بگوییم آقایان به جای پاک کردن صورت مسئله به تفحص و پژوهش درباره نمایش ایرانی بپردازید.
شناخت نمایش ایرانی با نظریه پردازی همراه باشد
رحمت امینی کارگردان و مدرس تئاتر هم در این خصوص میگوید: خلاء محتوای آموزشی در عرصه نمایش ایرانی ناشی از کمبودهایی است که تنها بخشی از آن به کم تعداد شدن واحدهای درسی باز میگردد. در حقیقت به جز آنکه در مواد آموزشی در گرایشهای رشته تئاتر هنرهای نمایشی ایران به اندازه کافی به مباحث مرتبط با نمایش ایرانی پرداخته نمیشود، در معدود واحدهای درسی که در این زمینه تدریس میشود هم به روز رسانی محتوایی چندانی صورت نگرفته است. مسئله مهم این است که در عرصه نمایش ایرانی در دهههای گذشته نظریه پردازیها و تألیف کتابهایی که بتوانند شناخت مختصات و ظرفیتهای نمایش ایرانی را گامی به پیش ببرند به صورت بسیار معدود و با دشواری صورت گرفته است. برای نمونه بعد از کتاب «نمایش در ایران» بهرام بیضایی که در سال 1342 نوشته شده، نمونههای چندانی را شاهد نبودهایم که از جنبههای تحلیلی چیزی را بر آن چه از این اثر دریافت میکنیم افزوده باشد.
این مدرس تئاتر در همین زمینه افزود: نکته مهم در ارتباط با تدوین محتوای آموزشی در عرصه نمایش ایرانی این است که هرگونه تبیین شناختی در این خصوص ضرورت دارد تا با نظریه پردازی همراه باشد. برای مثال اگر واحد درسی شناخت تعزیه را در این محتوای آموزشی در نظرگرفته ایم، این محتوا با نظریههای جدید قدرتمندی همراه نشده و در فقدان این نظریهها تنها تشریح خود پدیدهها است که میتواند به دانشجویان تئاتر انتقال داده شود. بر این اساس و در حالی که با فقدان جدی نظریه پردازی در عرصه شناخت و آموزش نمایش ایرانی در دانشگاهها روبه رو هستیم، این مدرسان هستند که میتوانند تدابیر ویژه ای اتخاذ کنند و از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار باشند. در مقیاس وسیع تر اگر ما نتوانیم تاریخ خودمان را به لحاظ محتوایی به درستی تحلیل نکنیم همین داشتههایی را هم که دراختیار داریم از دست خواهیم داد.
چرا رشته نمایش ایرانی راه اندازی نمیشود؟
داود فتحعلی بیگی پژوهشگر نمایشهای آیینی و سنتی گفت: نکته مهم این است که حتی پیش از تغییرات اخیر در تدوین محتوای آموزشی دانشگاهها و کاهش واحدهای نمایش ایرانی نیز میزان این واحدها به اندازه لازم نبوده است؛ چه رسد به اینکه با تقلیل آن روبه رو شویم. بر این اساس مدتی است در گروه نمایش دانشگاه سوره واحدهای لازم در زمینه نمایش ایرانی را تدوین کردهایم ولی متاسفانه وزارت علوم تا امروز هیچ پاسخ و واکنشی به این موضوع نشان نداده که علت آن را نمیدانیم. امیدوارم کسی پیدا شود از موضع حقوق این ملت و دفاع از فرهنگ و هنر این آب و خاک مسئولین وقت وزارت علوم را در ارتباط با عدم پاسخ به این طرح و در واقع به خاطر کم توجهی به این امر بازخواست کنند. همچنین این سئوال مطرح است که چرا در دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر علیرغم وجود استادان دغدغه مند به نمایش ایرانی، چرا رشته نمایش ایرانی راه اندازی نمیشود.
دبیر نوزدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی در ادامه سخنانش در خصوص گسستی که میان فضای دانشگاهی و نمایش ایرانی به دنبال کاهش واحدهای مرتبط شاهد هستیم گفت: برای نمونه توجه داشته باشیم به اینکه دانشگاه تهران واحد آشنایی با تعزیه را از محتوای آموزشی خود حذف میکند. تعزیه یکی از مهمترین پدیدههای نمایشی دنیاست که از قضا به نام ایران در یونسکو به ثبت جهانی رسیده، اما در دانشگاههای ما رسمیت ندارد. این خیلی دردناک است و باید از مسئولین امر بپرسیم که چرا این واحد درسی در دانشگاه تهران حذف میشود. کجای دنیا پدیده ای را که بیش از سه قرن سابقه دارد به جای اینکه کمک کنند تا بهتر شناخته شود نادیده میگیرند. آیا جز این است اگر نگوییم غرضی در کار بوده کسانی که چنین تصمیمی گرفتهاند آگاهی کافی از این امر نداشتهاند؟ تعزیه یک گونه مهم نمایش است که وقتی در دایره المعارف تئاتر جهان به بخش ایران میرسیم فقط به تعزیه اشاره میشود.
تاکید بر تئاتر ملی را بیش از دیگر وجوه هنرهای نمایشی شاهد باشیم
محمدحسین ناصربخت پژوهشگر و مدرس تئاتر میگوید: واضح است که در هر کشوری تاکید بر تئاتر ملی را بیش از دیگر وجوه هنرهای نمایشی شاهد باشیم و با توجه به پیشینه غنی فرهنگی کشور این امر حتی برجسته تر است. بدون تردید باید توجه به نمایش ایرانی در مجامع دانشگاهی ما بیشتر شود و نباید شیفته غرب شویم؛ چرا که در غیر این صورت به گرایشهای دانشجویان نسبت به این امر لطمه وارد خواهد شد. مسئله این است که حتی پیش از تغییراتی که در تعداد واحدهای دانشگاهی در سالهای اخیر رخ داد، مواد آموزشی مرتبط با نمایش ایرانی در دانشگاهها کفایت نیاز دانشجویان را نمیکرده و لازم است تا محتوای آموزشی در این ارتباط در سطح قابل قبولی پیش بینی شود.
این عضو هیات علمی دانشگاه هنر در همین ارتباط افزود: به عقیده من شکل مطلوب برای رسیدن به این سطح و احیای تئاتر ملی در دانشگاهها تأسیس رشته مستقل نمایش ایرانی است. در این زمینه هم نظرات متعددی وجود دارد؛ بعضی معتقدند چنین رشته ای باید در مقطع کارشناسی ارشد راه اندازی شود؛ چرا که پرداختن به نمایش ایرانی بیشتر جنبه پژوهشی دارد. اما شخصاً اعتقاد دارم که اگر بخواهیم در زمینه نمایش ایرانی آرتیست تربیت کنیم نیازمند آن هستیم تا در مقطع کارشناسی هم این رشته راه اندازی شود و تحصیلات تکمیلی دانشجویان هم در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دنبال شود.
سازوکارهای اصلاحی در نظام آموزشی پیش بینی شود
شهرام زرگر مدرس تئاتر، مترجم و عضو هیات علمی دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر در گفتوگو با ایران تئاتر در ارتباط با آسیبهایی که به دنبال تغییر در واحدهای درسی نمایش ایرانی در سالهای گذشته در محتوای آموزشی شاهد آن هستیم اظهار کرد: شاید در سالهای نیمه دوم دهه 80 که با جابه جاییها و تغییرات در واحدهای درسی رشتههای تئاتر روبه رو شدیم، به اندازه امروز عمق فاجعه را درک نکرده بودیم. این تغییرات که همزمان با تفکیک گرایشها در رشته تئاتر اتفاق افتاد تاثیراتی سوء را در ماهیت و محتوای آموزش دانشگاهی در این شاخهها به دنبال داشت که شاید امروز و با گذشت نزدیک به یک دهه از اعمال این تغییرات میتوانیم ابعاد آن را با وضوح بیشتر مشاهده کنیم. هرچند لازم است اشاره کنم آسیبهایی که این تغییرات با خود به همراه داشت تنها به واحدهای مرتبط با نمایش ایرانی محدود نشد و ابعاد بزرگتری را در بر گرفت.
این عضو هیات علمی دانشکده سینما تئاتر در بخش پایانی سخنانش نیز در خصوص راهکارهای اصلاح و کاهش آسیبهای ناشی از تغییرات ناسنجیده محتوای آموزشی در دانشگاهها بیان کرد: نکته مهم این است که سازوکارهای اصلاحی در نظام آموزشی در سطوح عالی به نحوی باشد که امکان بازنگری در محتوا و مواد آموزشی فراهم باشد و در بازههای زمانی معینی بتوان تجربیات و دانستههای جدید را در این زمینه به کار گرفت. واضح است که بسیاری از از ایدهها و پیشنهاداتی که در عرصه محتوای آموزشگاهها ارائه میشود در میدان عملی و در یک بازه زمانی باید آزموده شود و کارآمدی آن مورد بررسی و سنجش قرار بگیرد.