در حال بارگذاری ...
در پاتوق ایران تئاتر با محمد مهدی رسولی به بهانه برگزاری تئاتر صاحبدلان

در حوزه تئاتر دینی فضا برای خلاقیت و نوآوری مهیا است

ایران تئاتر در آستانه برگزاری نهمین دوره تئاتر صاحبدلان، سلسله گفت‌و‌گوهایی را با صاحبنظران و فعالان هنرهای نمایشی و با محوریت بررسی ابعاد و زوایای تئاتر دینی صورت داده است. در اولین گفت‌وگو از این مجموعه نقطه نظرهای محمد مهدی رسولی را در این ارتباط می خوانید.

ادبیات نمایشی در حوزه تئاتر دینی تا چه اندازه می تواند از خلاقیت و نوآوری بهره مند باشد؟آیا می توان محدوده های مشخصی را در پرداختن به مضامین و موضوعات دینی در آثار نمایشی در نظر گرفت؛ و تئاتر دینی را چطور می توان از منظر ماهیت و خصلت های ویژه اش توضیح داد؟ ایران تئاتر به بهانه برگزاری نهمین دوره تئاتر صاحبدلان بر پایه این محورها گفت‌وگویی را با محمد مهدی رسولی نمایشنامه نویس ،کارگردان و هنرمند نقاش صورت داده که در ادامه می خوانید. آثار نقاشی او با فضای ایرانی و بیشتر معطوف به ارزش های فرهنگی و دینی است . داستان ها و رمان های او  همچون" رقص بسمل "متکی بر فرهنگ ایرانی مفاهیم نو در حوزه مقاومت را در خود جای داده ،علاقمندان تئاتر آثار خلاقه او را در دهه 60 به خاطر دارند و بسیاری از مخاطبان رسولی را با برنامه های تلویزیونی "اکسیژن" ، "آب "،"یک چشم آلبالو ، یک چشم گیلاس" و... می شناسند که در دهه 70 خون تازه ای در رسانه ملی به جریان انداخت .

 

آیا می توان از الزامات مشخصی برای فعالیت نوشتاری در عرصه تئاتر دینی و آثار نمایشی با مضامین مذهبی سخن گفت؟

به طور عام نوشتن در حوزه ادبیات دینی و از این باب و با چنین درون مایه هایی حساسیت های خاصی را می طلبد. اگر تئاتر دینی را گونه و یک ژانر بدانیم، نوشتن و خلق اثر در این حوزه  مستلزم دو اتفاق است که به طور طبیعی و همزمان با هم رخ خواهد داد. نگارش متون مرتبط با شعائر دینی یقیناً از دو فعالیت درونی و بیرونی متشکل است؛ به بیان بهتر بر پایه تلاش بیرونی و جوشش درونی است که اساساً نویسنده حرکت به این سمت و سو را آغاز می کند. مسئله اینجاست که نویسنده برای فعالیت در این عرصه می بایست از مختصات اولیه‌ شعائر دینی به حد کافی بهره برده باشد و جهان حق طلب، یکتاپرستی و  یک نوع جهان معناشناسانه را خاستگاه اثر خود قرار دهد. نویسنده ادبیات دینی اگر این مختصات را نادیده بگیرد اصلاً نمی‌تواند به این سمت و سو حرکت کند و در این صورت ممکن است اثر او  منجر به نارسیس و خود گویی و خود پرستی بشود. بنابراین برای خلق اثر در این حوزه هر دو بخش کوشش و جوشش می بایست تامین شود. اگر کوشش را فصل مشترک  خلق گونه های مختلف ادبیات نمایشی بدانیم اما جوشش ماهیت دیگری است که در فضای ذهنی هنرمند مبدل به آداب و ادبی شده باشد که به عنوان نقشه راهی معناگرایانه به سوی آن حرکت می کند. در چنین مسیری آسیب هایی چون تحریف ها و عبور از خط قرمزها به حداقل خواهد رسید. اما طبیعی است که هر گونه خلاقیت و نوآوری در تمامی زمینه های فعالیت هنری ممکن است در ابتدا با تلخکامی ها و ناکامی ها همراه باشد، اما به مرور آثار خلاقانه خواهند توانست مسیر خود را در عرصه فعالیت هنری باز کنند. قطع به یقین ورود به جهان ها و مسیرهای تازه همواره واکنش های مختلفی را برخواهد انگیخت و نویسنده باید از این جهت آمادگی داشته باشد تا با این واکنش ها رو به رو شود.

 

ادبیات نمایشی در حوزه تئاتر دینی در مقاطع زمانی مختلف تا چه اندازه می تواند از خلاقیت و نوآوری بهره مند باشد؟

اساساً وقتی از لزوم خلاقیت و نوآوری در عرصه تولید هنری سخن می گوییم ، شروع بحث از اینجاست که بیان و نوع روایتی که در مقطعی ارائه شده کارآمدی خود را از دست داده  و دیگر تأثیر گذاری کافی را ندارد و به همین دلیل راه های اثرگذاری آن ها مسدود می شود. تکرار و کلیشه آفت عمده‌ای است که  ارتباط و کیفیت ارتباط خالق اثر و نویسنده را تحت تأثیر قرار می دهد و موجب می شود تا مخاطب با آثار نویسنده فاصله بگیرد. در واقع می توان چنین گفت که ممکن است در اثر تکرار شیوه های بیانی تاریخ مصرف آن ها پایان یابد و آن قالب هنری دیگر ظرفیت کافی برای برقراری ارتباط با مخاطب را نداشته باشد. در شرایطی که ادبیات نمایشی دچار چنین آسیبی باشد، تمهید دیگری برای برقراری ارتباط  لازم است؛ چرا که ضرورت دارد با مخاطب امروز به زبان امروز سخن گفته شود. در جهان امروز و با توجه به اقتضائاتی که ارتباط هنرمند و مخاطب ایجاب می کند حتی لازم است جهان زیسته مخاطب هم به عنوان یک نیاز ضروری در نظر گرفته شود و نویسنده بتواند با قرار دادن خود در موقعیت های مختلف و تصور این موقعیت ها جهان زیسته مخاطب را هم تجربه کرده و در محتوای اثر خود لحاظ کند. در حقیقت لازم است پرواز خیال نویسنده  به سمت نیازهای واقعی مخاطب صورت بگیرد و نیازسنجی واقع گرایانه ای از مختصات جامعه هم شکل بگیرد. در حوزه ادبیات دینی هم این امر مصداق دارد که  هنرمند بتواند نبض زمان را در اختیار داشته باشد و  فرزند زمان خویشتن باشد.

 

تئاتر دینی را چطور می توان از منظر ماهیت و خصلت های ویژه اش توضیح داد؟

از یک منظر مرزبندی مشخصی میان گونه ها و ژانرهای مختلف ادبیات  نمی توان قائل شد یا محدوده مشخصی برای تئاتر دینی در نظر گرفت. تئاتر دینی در حقیقت درباره حقیقت بزرگ سخن می گوید و جهان مملو از حق پرستی را ارائه می دهد. مهم این است که نویسنده خود بداند در چه مسیری گام بر می دارد. اگر نویسنده بداند که از جهان لایتناهی و از مواجهه خالق و مخلوق حرف می زند حاصل کار نیز روشنگر و تبیین کننده  این ارتباط خواهد بود؛ به عبارت دیگر اگر نویسنده موقعیت خود را به درستی اتخاذ کند نتیجه کار نیز روشن خواهد بود. در ابتدای هر ارتباطی به خصوص ارتباط با خالق ‌می دانیم که ادب و آدابی در میان است و این آداب و ادب می تواند نقطه آغازین خلق آثار هنری در این گونه باشد. اگر نوشتن نمایشنامه دینی به مثابه نیایش تلقی شود، حضور پر رنگ این حس و دریافت متعالی خود معنا های بسیاری را در اثر جلوه خواهد داد. ادبیات نوشتاری عمدتاً برای خوانده شدن توسط مخاطب پدید می آید اما متون نمایشی نوشته می شوند که اجرا شوند. در فضای نمایش چه در فضای صحنه و چه در پوشش ها و نور و اصوات همچنان یک نفس انسانی جاری است و نویسنده ادبیات نمایشی  لازم است این موقعیت و پدیده ای را که با آن روبه رو است به درستی بشناسد؛ و در صورتی که به این شناخت دست پیدا کند بیان خود را نیز پیدا خواهد کرد و یقیناً به خلاقیت هم دست پیدا می‌کند به طوری که محصول کار و نتیجه کار برای نویسنده و برای مخاطب فرخنده خواهد بود.

 

آیا شخصاً تبیین تئاتر دینی را در قالب یک گونه و ژانر راهگشا می دانید؟  

اگر تلقی ما از ژانر این باشد که حتماً مختصات و ادب و آدابی به اثر هنری تخصیص بدهیم، یقیناً ما را با یک نظم مواجه می کند که بیانگر یک وحدت در کثرت خواهد بود. اگر مقوله نمایش دینی را زیر عنوان یک گونه در نظر بگیریم می شود بر این اساس ادب و آدابی را برای آن تعریف کرد و به این ترتیب جامعه مخاطبین را با وحدت محتوایی و شکلی معینی مواجه و او را با خود همراه کرد که به نوعی می تواند سرمایه گذاری قابل اعتنایی در زمینه مخاطب سازی باشد. متاسفانه در ادبیات نمایشی مان به آداب نامه ای در این خصوص دست پیدا نکرده ایم که انگشت اشاره ای به تئاتر دینی ما باشد، در صورتی که اگر تولیدات این عرصه زیر عنوان گونه و ژانر در نظر گرفته شود اتخاذ ادب و آدابی به این منظور امکان پذیر خواهد بود.

 

پرسش آخر اینکه تئاتر صاحبدلان را در این سال ها تا چه اندازه در تثبیت مفهوم تئاتر دینی موثر می دانید؟

از آنجا که در حوزه فعالیت های تئاتر دینی با فقر مواجه هستیم، معتقدم هر گونه فعالیتی در این ارتباط مبارک و اثرگذار خواهد بود؛ چنان که در  ارتباط با تئاتر دینی در این سال ها می‌شود تاثیر گذاری تئاتر صاحبدلان را مشاهده کرد.  اما نکته اینجاست که در بهره برداری از چنین رویدادی  نباید به جغرافیایی محدود بسنده کرد؛ بلکه از برگزاری چنین رویدادی باید در جهت شکل گیری یک گفتمان و یک دست‌خط معنادار بهره برد که انتشار و فرا گیری این حوزه را تضمین کند. اگر فعالیت هایی از این دست را کوشش در جهت نوعی تبیین و مشاهده جهان توحیدی در نظر بگیریم، می توان به نتایج فوق‌العاده‌ای امیدوار بود؛ به طوری که  این گونه تولید هنری حتی خارج از مرزهای ما هم  به عنوان یک دغدغه مطرح شود. در این زمینه نیاز به تشکیلاتی داریم که  که گام ها را به الگو و نشانه و تابلوهای راهنما تبدیل کند.

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران