در حال بارگذاری ...
اصغر نوری در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر بیان کرد

مردم جامعه امروز دیگر واهمه ای از رفتن به دکتر روانکاو ندارند

ایران‌تئاتر: دو زن تنها، افسرده و محتاج درمان و یک دکتر روانکاو نامتعارف خوش سر و زبان درام نمایش ستاره شناس را شکل می دهند؛ نمایشی مدرن و به شدت سر راست و قصه گو که مخاطب را تا انتها با خودش نگه می دارد و اصغر نوری با درک درست از فضای نمایش با انتخاب ریتمی سریع تمام توجه مخاطب را به دیدن اجرا معطوف می کند.

دیدیه ون کولارت خالق ستاره شناس، متولد ۱۹۶۰ در شهر نیس است. او از سال ۱۹۸۲ تا امروز، بیش از سی رمان نوشته که این آثار جوایز زیادی را به خود اختصاص داده اند.ون کولارت درسال ۱۹۸۳ با نمایشنامه ستاره شناس موفق به دریافت جایزه تئاتر آکادمی فرانسه شد. ون کولارت تحت تاثیر دو نویسنده بزرگ ادبیات فرانسه رومن گاری و مارسل امه است. دنیای رمان ها و نمایشنامه های او ترکیبی از تخیل و طنز گزنده مارسل امه و واقع‌گرایی رومن گاری است. نمایش ستاره شناس به نویسندگی دیدیه ون کولارت و ترجمه و کارگردانی اصغر نوری در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر در حال اجرا است.  با اضعر نوری درباره جهان تراپ درمانی و شخصیت های نمایش گفت وگوی انجام داده ایم.

 

به نظر شما این نوع نمایش های مبتنی بر اصول تراپ درمانی به چه دلیل مورد اقبال تماشاگران قرار می گیرند؟

دیدیه ون کولارت نویسنده معاصر فرانسوی عموم آثارش پر فروش و پر مخاطب هستند و جدا از این ارتباط با مخاطب عام، مورد توجه محافل هنری و ادبیاتی هم واقع شده و جوایز زیادی هم به دست آورده و چند سال قبل جایزه بهترین رمان فرانسه و برای نمایش نامه هایش هم دوبار جایزه آکادمی فرانسه را به دست آورده است. ظاهر متن های کولارت ساده به نظر می رسند؛ اما پر از مفاهیم و دغدغه های عمیق و انسانی است که برای خیلی از مردم دنیا مهم و جدی است.

 

تم تنهایی یکی از نکات برجسته آثار کولارت محسوب می شود؟

بله و اینکه هر کسی از زندگیش چه توقعی دارد و در کنارش بحران هویت هم مسئله مهمی در آثار این نویسنده است.

 

دوست داشتن در نمایش ستاره شناس هم بسیار پر رنگ مطرح می شود؟

دوست داشتن و عشقی که ریشه اش به تنهایی برمی گردد و شخصیت های کولارت از ترس تنهایی به یک رابطه عاشقانه تن در می دهند. به نظرم تمام مسائل طرح شده در کارهای کولارت جهان شمول هستند.

 

آیا می توان این استباط کرد که مرد روانکاو نمایش ژروم بخشی از شخصیت کولارت را ارائه می کند؟

بله می شود این برداشت را داشت و در اثر هر نویسنده مولفی این نقاط اشتراک به چشم می خورد.

 

 بحث طنز هم در نمایش ستاره شناس به طور پررنگی دنبال شده ست؟

همینطور است و کولارت خیلی علاقه دارد فضای رئال را با فضای غیر واقعی میکس کند و یا به تعبیری مرزهای رئالیستم در آثارش شکسته می شوند.

 

آیا در اجرای ستاره شناس هم به این مسائل توجه داشتید؟

با توجه به اینکه خودم متن کولارت را به فارسی ترجمه کرده ام؛ با تغییراتی در نوع دکور که هیچ چیزی نیست و همه چیز می شود برداشت کرد، این قضیه را هم پررنگ تر نشان دادم. در بحث دکور و پر رنگ شدن فضای غیر رئال در بیشتر صحنه ها انگاری بازیگران از دیوار عبور می کنند و وارد صحنه می شوند.

 

شیوه روانکاوی نامتعارف بیماران توسط  ژروم  دارای چه تعریفی است؟

این شیوه زاییده ذهن و تخیل نویسنده است و وجود خارجی ندارد. در این اثر ضربه آخری که توسط نویسنده وارد می شود بر این منوال است که  به هیچ وجهی انتظار نداریم مرد زندگی دو زن نمایش یک روانکاو باشد و تصور می کنیم با بیرون رفتن زنان کار تمام شده است. اما ناگهان می بینیم مرد زندگی این دو زن می آید و خودش را به عنوان روانکاو معرفی می کند.

 

 با توجه به نوع رفتار و تغییر سریع لباس توسط ژروم به نظر می رسد او هم آدمی نامتعارف به نظر می رسد؟

دلیل این رفتار نامتعارفش این است که با دو زن متفاوت مواجه است و رفتارهای متضادی را برای هر برخوردی با این دو زن برای خودش تعریف می کند. در اصل فلسفه کاری ژروم به این نحو است که بر اساس خصوصیات فردی و مشکلات بیمارانش نوع رفتار و برخوردش را تنظیم می کند. ژروم با یکی از اینها  خیلی مهربانانه برخورد می کند و با زن دیگر طوری رفتار می کرد که کارهای زن مورد نقد قرار می گیرد.

 

آیا دیالوگ پایانی که میان دو زن مبنی بر اینکه نباید برای هر چیزی دنبال دلیل باشیم فلسفه اثر را به مخاطب نشان می دهد؟

 معتقدم دکتر روانکاو هیچ وقت حال آدم ها را خوب نمی کند؛ دکتر روانکاو همیشه آدم ها را با مشکلاتشان روبه رو می کند ، تا آدم ها از مشکلاتشان فرار نکنند و با مشکلاتشان مواجه شوند و آنها را بپذیرند. شاید تا حدی بتواند بیماران را درمان کند. بیماری روانی، بیماری سرما خوردگی نیست که با تجویز دارو از بین برود. بیماری روانی وضعیتی است که باید آن را قبول کنیم و این دکتر به این دو زن کمک می کند تا با مشکلات و خود واقعیشان مواجه بشوند. چیزی که مطرح کردید در دیالوگ آخر دو زن قبل از رفتن نشان می دهد که دیگر آدم های سابق نیستند و نوع نگاهشان به زندگی و رابطه با دیگران تغییر پیدا کرده و یک مرحله در درمان روبه جلو رفته اند. به طور روال درمان بیماری روانی طولانی مدت است و باید بیماران جلسات متعدد در طول ماهها و سالها داشته باشند تا به رفتار نرمال و طبیعی بازگردند. این دو زن با گذراندن این رابطه با دکتر روانکاو اولین قدم را در درمان خودشان برداشته اند . دو زنی که از خوشان فراری بوده اند، اما حالا کنار آمده اند و تلاش برای رفتن رو به جلو دارند. شاید یکی از مهم ترین دلائلی که کولارت این متن را نوشته و من هم ترجمه اش کرده باشم این است که هم در فرانسه و هم اخیرا در ایران آدمها کاملا به این نتیجه رسیده اند که از دردهای روانی حرف بزنند. این حرف زدن ممکن است نزد یک دوست باشد و یا یک متخصص و یا دکتر روانکاو و خوشبختانه بر خلاف سابق این قضیه در جامعه ما جا افتاده است و قدیم ترها موقعی که به کسی پیشنهاد می شد نزد روانکاو برود با تعجب پاسخ می داد مگر من دیوانه ام. بنابراین معتقدم برای جامعه ما این متن بسیاربه روز است .

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




مطالب مرتبط

نظرات کاربران