در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با احمد ساعتچیان بازیگر نمایش «ستاره شناس»

تلاش می‌کنم در نقش‌هایم به ذهنیت کارگردان نزدیک شوم

ایران تئاتر:احمد ساعتچیان بازیگر نمایش «ستاره شناس» در گفت‌وگو با ایران تئاتر اظهار کرد: در هر نمایش تا حد زیادی سعی می‌کنم ذهنیاتم را به کارگردان نزدیک کنم.

روانکاوی شغلی جذاب و  پیچیده است و  در تئاتر هم این مختصات غیر قابل پیش‌بینی  شغل روانکاوی در مواجهه با بیماران باعث شده تا خیلی از بازیگران دوست داشته باشند چنین نقش‌هایی را بازی کنند. احمد ساعتچیان  که بازی‌های درخشانش در نمایش‌هایی مثل هیولا خوانی ، تراس و  مردی برای تمام فصول  از یاد نرفتنی است در نمایش «ستاره شناس» به کارگردانی اصغر نوری تازه‌ترین تجربه بازیگری‌اش بازی جذاب ، سرخوشانه و توأم با انرژی و اکت از شخصیت دکتر روانکاو( ژروم) ارائه می‌کند.نمایش ستاره شناس به نویسندگی «دیدیه ون کولارت» و ترجمه و کارگردانی اصغرنوری شهریور و مهر ماه در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه می‌رود.  با احمد ساعتچیان در باره تجربه بازی در این نقش و مختصات کاراکتر ژروم  گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

 در گذشته و در نمایش «سه جلسه تراپی» نقش دکتر روانکاو را تجربه کرده بودید. تجربه حضور مجدد در قالب شخصیت دکتر روانکاو در نمایش ستاره شناس را چگونه می‌بینید؟

 به لحاظ شخصیتی میان این دو نقش تفاوت‌های زیادی وجود دارد؛ اما به لحاظ شغلی مختصاتی شبیه به هم دارند. پیش‌تر هم در نمایش ملاقات نقش فروید را بازی کرده بودم. در ستاره شناس موقعیت‌های طنز زیادی در  این شخصیت  وجود دارد.

 

اینکه اصغر نوری سوای اینکه کارگردان نمایش است ، متن کولارت را هم به فارسی ترجمه کرده تا چه انداز به اجرای این اثر کمک کرد؟

اصغر نوری سوای تخصصش در ترجمه ، درکارگردانی بسیار خوش فکر است و هر روز  با کلی ایده در تمرین‌ها حاضر می‌شد. از آنجا که متن را نیز خودش ترجمه کرده واضح است که به زیر و بم و فضای نمایشنامه آشنایی کاملی داشت و این امر باعث می‌شد همه چیز درست در کنارهم قرار بگیرد.

 

 با توجه به شیوه درمان نامتعارف ژروم که مثل یک کارآگاه خصوصی بیست و چهار ساعته اوضاع و شرایط زیست بیمارانش را رصد می‌کند، به نظر می‌رسد  زندگی شخصی و شغلی‌اش درهم تنیده شده است . آیا همین ویژگی اصلی شخصیت او را شکل داده است؟

 ژروم بر اساس تئوری‌های درمانی‌اش و با سنجش وضعیت و رفتارهر بیمار گاهی خودش را جای یک دن ژوان جا می زند و سعی می‌کند تا با اثر گذاری احساسی بر بیمارانش آن‌ها را درمان کند و در جای دیگر در قالب شخصیت‌ای دیگری ظاهر می‌شود.جایی ژروم به یکی از زن‌های بیمار می‌گوید روش دوست داشتن من اینطوری است و در واقع این روش دوست داشتن ، روش درمانش است .

 

می‌توانیم این برداشت را داشته باشیم که به دلیل علاقه مفرط ژروم به روانکاوی، او زندگی شخصیش را فدای کارش کرده است؟

ژروم نسبت به سایر روانکاوان وقت بیشتری برای شغلش صرف می‌کند و اگر بخواهیم زوایای فرا متنی نقش ژروم را در نظر بگیریم و به تعبیری چیزهایی که در درام نمی بینمیشان برای او تفسیر کنیم می‌شود گفت روانکاوی همه چیز ژروم است.

 

این شیوه درمانی ژروم این خطر را هم در پی دارد که او هم به طور واقعی درگیر مسائل عاطفی با بیمارانش بشود؟

قبول دارم کارش در این ارتباط سخت است، اما ژروم تلاش می‌کند مرز میان شفل و مسائل عاطفی را حذف کند و فقط می‌خواهد با این ایجاد حس عاطفی در بیمارانش آن‌ها را نسبت به بیماریشان آگاه کند.

 

یکی از نکاتی که نمایش ستاره شناس را از سایر نمایش‌های سایکودرام  متمایز می‌کند، ریتم سریع نمایش است؛ به خصوص موقعی که شما وارد داستان می‌شوید.چقدر این نوع بازی برایتان جذابیت داشت؟

متن نقشه راه بازی‌ام در نقش ژروم است وهمانطور که گفتید ریتم تند و پرشتابی دارد. نویسنده دیالوگ و فضاها را  خیلی موجز نوشته و توصیف کرده است و درام این داستان این ریتم تند را تشدید می‌کند.به طور مثال در صحنه سبزی فروشی در متن آمده که زن سبزی خیالی را بر روی سبد خریدش قرار می‌دهد و ژروم سر می‌رسد و حرف‌هایش را با همان ریتم تند بیان می‌کند.

 

اینکه در فضای نمایش در کمترین زمان ممکن در قالب شخصیت‌هایی با خصوصیات متفاوت ظاهر شوید، چقدر چالش برانگیز بود؟

 این فضا و ظاهر شدن در قالب‌های مختلفی شخصیتی در یک نمایش برای هر بازیگری جذاب است و به همین دلیل خیلی از ایده‌های جدید را با همفکری کارگردان به نقش و فضای کار تزریق کردم .

 

در این مورد نمونه‌ای مثال می‌زنید؟

 تعویض لباس و کلاه در هر بخش نمایش به پیشنهاد  من و با تأیید کارگردان مورد استفاده قرار گرفت.

 

این نوع عملکرد ژروم در صحنه می‌تواند نظر مخاطب را به این نکته جلب کند که ژروم آدم پر تحرکی است؟

 به نظر من بیشتر نشان می‌دهد که آدمی سطحی نیست و می‌تواند در قالب‌های مختلف ظاهر شود و از خصلت‌های انسانی شناخت دارد و در این زمینه آدم با معلوماتی است.

 

فرم و جنس بازی شما خیلی هدایت شده به نظر می‌رسد؟ ایا چنین بود؟

درواقع فرمی که در این درام  می بینیم  نظر کارگردان بود. موقعی که متوجه شدم کارگردان چنین فرمی را از من انتظار دارد، تمام تلاشم را انجام دادم تا خودم را به این شکل از بازی نزدیک کنم.

 

آیا از ابتدا با کارگردان در باره فضای نمایش و جنسی بازی تفاهم داشتید و یا بتدریج این تفاهم و هم‌فکری به وجود آمد؟

نوری یکی  از مترجمان خوب ادبیات نمایشی است و درام‌های ارزشمندی را برای ترجمه انتخاب می‌کند. برای قبول پیشنهاد بازی در این نمایش فقط یک گفت وگوی کوتاه داشتیم و من به او گفتم که بعد از خواندن متن شیوه اجرایی نمایش ذهنم را درگیر کرده است. در طول تمرینات متوجه شدم نوری از پیشنهادات درست استقبال می‌کند. در هر حال  در هر نمایش تا حد زیادی سعی می‌کنم ذهنیاتم را به کارگردان نزدیک کنم.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران