در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با دانیال خجسته کارگردان نمایش «گرگ‌ها»

درک و جهان‌بینی درست فاقد رده سنی مشخص است

ایران تئاتر: اهمیت و جستجوی جهان معاصر و انسان‌هایی که در جوامع بشری زیست می‌کنند در آن است که رازهای سر به مُهری رمزگشایی می‌شوند و دیدگاه‌های متفاوتی بروز داده می‌شود. حال در این میان رویکردهای اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... با خود مفاهیمی را به همراه دارند که هر انسان بنابر کنش خود نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد. اصولا زاویه دید پست مدرن انسان‌های معاصر آن است که جزئیات را به تفکیک از یکدیگر تمیز می‌دهند تا سرنوشتی همراه با تغییر را تجربه کنند.

دانیال خجسته بنابر جهان‌بینی و دغدغه‌های خود که تحت تاثیر جهان پیرامونش است تلاش دارد تا آثاری که خلق می‌کند همراه با تحلیل و جزئیات مشخصی باشد تا بتواند شرایط موجود را مورد بررسی قرار بدهد. او در این راستا در پی آن است که تمایزهایی را در آثارش داشته باشد تا مخاطب بتواند تئاتر را آن طور که باید به تماشا بنشیند. نمایش‌های «مستعد حادثه»، «تیغ و استخوان»، «شش شخصیت در جستجوی نویسنده»، «مایاکوفسکی، ورسیون آخر»، «لکه»، «مونولیزر»، «پیکر زن میدان نبرد»، «آلیس دختر قصه و توت فرنگی‌هایش»، «آنی درسرزمین اندوه»، «عادل‌ها»، «مده‌آ»، «ادیپوس شهریار» و «جنگ با اسکیموها» جزو آثاری هستند که این کارگردان در مقام بازیگر در آنها حضور داشته است. همچنین این بازیگر آثاری چون «مستعد حادثه»، «قطع دست در اسپوکن»، «این بروژ»، «شش شخصیت در جستجوی نویسنده»، «آیا می‌شناسید راه شیری را؟» و «گرگ‌ها» بعنوان کارگردان تولید و هدایت کرده است. حال به بهانه اجرای نمایش «گرگ‌ها» در تالار حافظ که ساعت 18 روی صحنه می‌رود با وی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

اهمیت نمایش‌های اجتماعی فارغ از به وجود آوردن کنش‌های درونی و بیرونی در انسان سبب می‌شود که چه نکاتی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد؟ دلیل تولید این نوع از نمایش‌ها از نگاه شما در چیست؟

تصور می‌کنم اهمیت تولید نمایش‌های اجتماعی فارغ از کنش‌هایی که ایجاد می‌کند بسیار مثمرثمر است. حال اینکه در حالت کلی متوجه خواهیم شد که در جوامع بشری مختلف تا آن اندازه که تصور داریم تفاوت‌های عجیب و غریبی وجود ندارد. ساختارهای اجتماعی معمولا در عین آنکه تفاوت‌هایی دارند، اما شباهت‌های عمده‌ای با یکدیگر دارند. با این توضیح که زمانی یک تیم دبیرستانی دخترانه فوتسال آمریکایی را می‌بینیم که در زمان تمرین و استراحت خود از مسائل مختلفی با یکدیگر صحبت می‌کنند که این مسائل باعث می‌شود جهان کوچک شده و در سالن نمایش متمرکز خواهد شد. به نوعی که انگار که آن مسائل مربوط به کل جهان است و این موضوع برای بنده جذابیت دارد. لذا اساسا برای ما آدم‌های شهری، اجتماع یکی از مهمترین مسائلی است که روزانه با آن در تماس هستیم حتی بیشتر از سایر داده‌های دیگر با این تعریف که چنین مولفه‌ای برای مردم نقشی تعیین کننده دارد.   

حال با این دیدگاه ضرورت چنین موضوعی بیشتر به آن خاطر است که جامعه آگاهی نسبت به گذشته شکل بگیرد که به نوعی آینده را از آسیب‌های احتمالی دور کند و یا این تاکید صرفا به آن جهت است که انسان‌ها بیشتر بدانند در کدام بخش زندگی فردی و جمعی خود اشتباه کرده‌اند؟

خیر. بیان این موضوع که بخواهیم آگاهی بیشتری از گذشته و آینده را منتقل کنیم آنچنان که باید ملاک نیست. زیرا بسیاری می‌توانند در زمان حال نمایشی را به تماشا بنشینند. بنابراین اینکه بخواهیم بگوییم یک نمایش پیامی با خود به همراه دارد که مخاطب آگاهی بیشتری را با دیدن آن نسبت به گذشته و آینده کسب کند شاید تعریف مطلقی نباشد. لذا مخاطب می‌تواند نسبت به جغرافیای دیگری اطلاعاتی را کسب و حتی نکاتی را در وجود خودش کشف کند. در واقع زمانی که مخاطب به تماشای نمایشی می‌نشیند به برخی از سوال‌های شخصی خودش پاسخ می‌دهد و دلیلی ندارد که یک نمایش حتما تاثیری خاص به همراه داشته باشد. بنابراین مخاطب می‌تواند با مشاهده خود جهان پیرامونش را مورد بررسی قرار دهد.  

دلیل آنکه نمایشنامه «گرگ‌ها» از «سارا دِلَپ» را برای اجرای صحنه‌ای مورد توجه قرار داده‌اید چیست؟ مزیتهای این اثر بیشتر اجتماعی بوده یا نمایشی؟

نمایش «گرگ‌ها» یک اثر فمنیستی بسیار پست مدرن است که از نظر زیبایی‌شناسی جالب نوشته شده بود با این توضیح که در جهان متن شخصیت‌ها همزمان با یکدیگر دیالوگ داشتند و اینکه زمان زیادی صرف شد تا بتوانم بنابر رسم‌الخط این متن آن را ترجمه کنم. لذا در این اثر همه چیز بر اساس زمان‌بندی‌های درست و دقیق شکل گرفته بود که جذابیت‌های بسیاری را فراهم آورده بود. جذابیت‌هایی که درباره مسائلی اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، بلوغ اجتماعی، فلسفه، پسا استعماری و مواردی دیگر که با تعریف درست آنها را کنار یکدیگر را بیان می‌داشت. مزیت دیگر این اثر آن است که به شکل تک صدایی عمل نمی‌کند و این موضوع از داده‌های مهمش به شمار می‌آید. در مولفه فرم نیز امکانات خوبی را این گونه نمایش‌ها در اختیار گروه و کارگردان قرار می‌دهد که از این طریق میزانسن‌های زیاد خلق شده این نمایش محصول چنین موضوعی است که گویای آن خواهد بود که نمایشنامه بسیار به تولید اثر کمک کرده است.  

فضاسازی این نمایش یکی از نکات مهم به شمار می‌آید که مخاطب از زمان ورودش به سالن با آن ارتباط برقرار می‌کند. آیا این تصمیم درست را باید متوجه زاویه دید طراح صحنه قلمداد کرد یا استنباطی که شما برای وجه تصویری از متن نمایشنامه برداشت کرده‌اید؟

حال به دلیل آنکه بنده طراحی صحنه به اتفاق حامد ستاری این نمایش را بر عهده داشته‌ام از ابتدا فضایی که در ذهن به آن توجه کرده بودم و علاقه داشتم تا حدود زیادی شبیه مواردی که نویسنده در متن آورده بود به جز یک سری اِلمان‌هایی که در صحنه اضافه شده است تصویر کنم. بنده علاقه‌مند بودم تا اندازه‌ای که جو ورود به ورزشگاه یا همان موقعیت مکانی جهان نمایش پیش بیاید به دلیل آنکه این موضوع در تئاتر کمتر پیش آمده است که واقعا فضا و حس ورود به مکان اثر را مخاطب درک کند. در واقع ورزشگاه جهان این اثر آنچنان که باید واقعی نیست، تبلیغات مربوط به یک دهه دیگر است و یا پرده انتهای صحنه حالت بلند و بزرگی دارد. در ادامه اینکه مایل بودم یک جوی از ورزشگاه قوتبال در ذهن تداعی شود که انگار نه قدیمی و کهنه و نه تازه تاسیس است و همه چیز حالت مابین این دو موضوع شکل بگیرد. لذا باید گفت که مخاطب کمتر با این شکل و ترکیب در تئاتر روبرو بوده است و خوشبختانه جهان اثر از نظر بصری، ترکیب رنگ‌های به کار گرفته شده در صحنه، طراحی لباس‌ و... همه چیز بلوغی مناسب را شامل می‌شوند که تمام جزئیات با یکدیگر همخوانی دارند.  

علت آنکه نویسنده نمایشنامه «گرگ‌ها» نگاه و زاویه دید خودش را متوجه این تیم فوتبال و دختران رده سنی 17 و 18 ساله کرده است چیست؟ علت این تصمیم را می‌توان به نوعی ارتباط دادن با دنیای مدرن و تاثیراتی که در نسل حاضر تمام مسائل روز دارد قلمداد کرد؟

نویسنده اولین بار که این متن را می‌نویسد پرده اول آن را در یک مدت کوتاه به اتمام می‌رساند و در آن زمان نمی‌دانسته موقعیت اثرش در کجا شکل خواهد گرفت. دلیل این موضوع آن بوده که او یک نمایشگاه نقاشی از دختران ایرانی، عراقی و کودکان جنگ‌زده خاورمیانه می‌بیند. با این توضیح که در شهر نیویورک عده‌ای از آدم‌های سرمایه‌دار از این نمایشگاه دیدن می‌کردند که جهان آنها با جهان خالق‌های این آثار بسیار فاصله داشت و نویسنده با برداشت خود از این اتفاق در مترو پرده اول را نوشته که هیچ ذهنیتی از آن نداشته که چه کسانی دیالوگ‌های این پرده را خواهند گفت. او در ابتدا به یک سری سرباز، خانم‌های خانه‌دار فکر کرد و سپس سعی داشت خودش را از این افراد دور ‌کند و به کسانی در جامعه نزدیک شود که آنها بتوانند درباره مسائل کامبوج یا نقاط دیگر جهان صحبت کنند  و اینکه واقعا چه افرادی می‌توانند باشند که در نهایت به یک تیم فوتسال دخترانه نوجوان رسید. حال دلیل این انتخاب هم آن بوده که نشان بدهد اعضای این تیم هم می‌توانند به اندازه سایرین درکی از مسائل مختلف داشته باشند و اظهار نظر کنند. لذا از این جهت است که فمنیسم جالبی این نمایش دارد که فریاد نمی‌زند، بلکه قصدش آن است که این حقیقت را آشکار کند. در واقع او سعی داشته تا نشان بدهد چنین افرادی هم قادر هستند درباره موضوع‌های گوناگون صحبت کنند که این رویکرد جذابیت خاص خود را دارد.

جهان این اثر بر اساس موقعیت‌های طراحی پیش می‌رود که هر صحنه به شکلی متفاوت اتفاقی نو را در اختیار دارد تا شخصیت‌ها بتوانند روند دراماتیک نمایش را برای رسیدن به هدف هدایت کنند. وجود خرده پیرنگ‌ها نا چه اندازه در تاثیرگذاری مخاطب موثر بوده است؟

جهان این اثر در کل بر مبنا و اساس خرده پیرنگ‌ها، خرده روایت‌ها و شخصیت‌های فرعی بنابر بر خصلت پست مدرن شکل گرفته است. زیرا تمام جزئیات اثر بر مبنای داستانک‌ها و اتفاق‌های فرعی است که در زمانی آغاز و در اوقاتی بعد پیشرفت می‌کند و در زمان دیگری از آنها بهره‌برداری می‌شود. یعنی آنکه تغییرات این اثر در زمان‌های مختلف رخ می‌دهد که نشان می‌دهد مخاطب نباید منفعل به تماشای جزئیات بنشیند، بلکه باید دائم سرنخ‌ها را به یکدیگر وصل کند تا بتواند داستان هر کدام از دختران این تیم فوتسال را پیدا کند با این دانسته که زمینه و خواستگاه جهان متن این موضوع است.

شخصیت‌پردازی‌ها تا چه اندازه در برآورده کردن دیدگاه شما در مقام کارگردان موثر بوده است؟ علت آنکه شکل جهان این اثر را از نظر تاثیرات روایی به زمین فوتبال مبدل ساخته‌اید چیست؟

نویسنده اثر در ابتدا هر شخصیت را با تعدادی کلمه توصیف کرده است زمینه این نمایش قرار داده شد و مانند هر اثر دیگر بر اساس ارتباطی که هر یک از آنها با یکدیگر برقرار می‌کنند تعریف می‌شوند. یعنی آنکه از دیالوگ‌هایی که شخصیت‌ها با یکدیگر و نوع ارتباطی که برقرار می‌کنند بسیاری از نکات مورد توجه قرار می‌گیرند. اما به طور حتم هر بازیگر با سایر بازیگرها تفاوت دارند، به طور مثال اگر بازیگرانی دیگر به جای بازیگران این نمایش قرار بگیرند جهانی دیگر ساخته خواهد شد. حال اینکه بنده بنابر برداشت خود سعی داشته‌ام به آن چیزهایی که مدنظر داشته‌ام در اثر نزدیک شوم. اما در کل از شخصیت‌ها رضایت دارم و احساس می‌کنم نه دختر و شخصیت متفاوت با روحیات و جهان‌های مختلف در این اثر حضور دارند که ما به ازاهای عینی آنها را مخاطب‌ها می‌توانند در جهان پیرامون خود ببینند و با آنها همذات‌پنداری کنند. انتخاب جهان فوتبال به آن دلیل بوده که نویسنده قصد داشته یک اجتماعی را که خیلی به مسائل سیاسی و اجتماعی نزدیک نیست انتخاب کند که نهایت دختران عضو تیم فوتسال را برای اثرش گزینش کرده است. دلیل دیگر آنکه چون خود نویسنده در زمان مقطع دبیرستان عضو تیم فوتبال بوده شاید از نظرش جهان فوتبال جذابیت‌های لازم برای شرح مسائل به همراه داشته است. حال از نگاهی دیگر ورزش فوتبال، ورزشی دراماتیک است و هیچ نمایشی نمی‌تواند ادعا کند به اندازه زمان بازی این ورزش مخاطب‌های خود با شور و هیجان‌های متفاوت درگیر کند. یعنی آنکه پلات مشخص است که چه اتفاق‌هایی شکل خواهد گرفت، اما در هر زمانی از این ورزش رخدادهای آن متفاوت است که تماشاچی را شگفت‌زده می‌کند با این دانسته که در آن دائم قهرمان، ضدقهرمان وجود دارد و هر لحظه آن پیشرفت را برای رسیدن به هدف تداعی می‌کند. حال باید اشاره داشته باشم سه‌گانه‌ای که برای تولید نمایش در نظر گرفته‌ام نامش «آدرنالین» است که از نظر محتوا نیز آنچنان با یکدیگر ارتباطی ندارند و تنها از نظر فرم است که برخلاف تریلوژی‌های دیگر آنها را با دیدگاهی ورزشی با یکدیگر متحد می‌کند.    

جهان‌بینی اثر باتوجه به اتفاق‌های اجتماعی و سیاسی روز پیش می‌رود به گونه‌ای که موقعیت جغرافیایی آمریکا از زاویه دیدی متفاوت مورد بررسی قرار می‌گیرد. آیا این موضوع بعنوان اهرمی موثر در اثر شناخته می‌شود؟

در کل تصورم آن است در جهان تئاتر دیدگاه اکثر نویسنده‌ها به مسائل بر اساس انتقاد پایه‌گذاری شده است. یعنی آنکه جامعه تئاتری‌ها نسبتا جامعه معترضی هستند و «سارا دِلَپ» از این قاعده مستثنی نیست به دلیل آنکه جامعه خودش را از فیلتر و زاویه دیگری مشاهده می‌کند. او سیاست‌های خارجی و داخلی کشورش را مانند بچه‌هایی از مکزیک را داخل قفس انداخته‌اند، مسائل خاورمیانه و تعداد زیاد جنگ‌های آمریکا که تمام شدنی نیست را مورد پردازش قرار می‌دهد. لذا این نویسنده مانند اکثر نویسنده‌های تئاتر یک دید اعتراضی به اتفاق‌ها و رخدادهای حال حاضر جهان دارد که این موضوع را از طریق شخصیت‌هایی که خلق می‌کند شرح می‌دهد. تصورم این است خلق چنین دیدگاهی که از زبان چند دختر نوجوان ادا می‌شود، درست مانند شخص نویسنده که تنها 21 سال سن دارد و نمایشنامه «گرگ‌ها» اولین اثر او به شمار می‌آید تبعیت می‌کند. حال رویکرد این نویسنده نشان دهنده آن است که اساسا سابقه هنری، جنسیت و سایر عوامل برای خوب بودن موثر نیستند. نمایشنامه «گرگ‌ها» اثری قابل توجه است که نقاط قوت بسیار زیادی دارد که نشان می‌دهد نویسنده فارغ از جنسیت و سن توانسته درام خوبی را خلق کند.

میزانسن‌های سیال و کارگردانی نمایش که بر اساس موقعیت‌ها طراحی شده چه مقدار در ترکیب جزئیات نمایش اعم از طراحی‌ها دخالت داشته است؟

جهان اثر برمبنای یک محدوده مشخص و خالی طراحی شده است. لذا اکثر اتفاق‌ها با در نظر گرفتن دکور شکل نمی‌گیرد، بلکه اتفاق‌ها با حضور شخصیت‌ها و استفاده از مولفه‌های تئاتر فیزیکال پیش می‌رود. حال مزیت این اثر در آن است که نمایش در سالن با طراحی سه سویه شکل گرفته است که هر سوی آن شکلی متمایز نسبت به جایگاه‌های دیگر سالن دارد که جزئیات خاص خودش را نمایان می‌سازد. لذا دلیل این رویکرد بصری در آن بوده که به مخاطب نمایش احترام بگذارم تا او بتواند از هر سو جهان اثر را با جزئیات به تماشا بنشیند. البته باید این نکته را نیز اضافه کنم که بازیگرهای این نمایش کاملا توجیح هستند که بازی‌های خود باید بر مبنای گردش‌ 360 درجه نشان بدهند. حال اینکه میزانسن‌های سیال بر مبنای ورزش فوتبال طراحی شده و تقلای شخصیت‌ها علت دیگر این شکل از هدایت بازیگر است که بعد از مدت زمانی معنای نمادین پیدا می‌کند که نشان از تلاش بی‌وقفه و دائمی است که هرگز به پایان نخواهد رسید. در واقع این میزانسن‌های سیال بیش از هر چیز ‌توانست هویت اعضای تیم «گرگ‌ها» که سرشار از پویایی هستند را نشان بدهد.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی




مطالب مرتبط

تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است
تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است

محمد الله‌یاری فومنی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی-هنری رودکی با تبریک روز ملی هنرهای نمایشی، هنرهای نمایشی را آیینه و تبلور ایران پرعزت و خانواده هنرمندان تئاتر را روایتگر تاریخ و هویت پر مهر و ایمان مستحکم مردمان این سرزمین اسلامی دانست.

|

«شاعر شهر» در تالار حافظ به نیمه راه رسید

«شاعر شهر» در تالار حافظ به نیمه راه رسید

نمایش «شاعر شهر» به نویسندگی و کارگردانی نشاط میرمهدی و تهیه‌کنندگی نورالدین ‌حیدری‌ماهر، تا ۲۵ اسفند 1402، به اجرای خود در تالار حافظ ادامه خواهد داد.

|

نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است
نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است

علیرضا نراقی: نمایشنامه «سلام، خداحافظ» نوشته مشهور و بارها اجراشده‌ آثول فوگارد، نویسنده اهل آفریقای جنوبی، مدتی است که به کارگردان شهاب‌الدین حسین‌پور در تالار حافظ به صحنه می‌رود. این ...

|

نظرات کاربران