در حال بارگذاری ...
بهناز بستان‌دوست در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر بیان کرد

دوست داشتم سهمی در معرفی حماسه سربازان ارس داشته باشم

ایران‌تئاتر: در تمام ادوار تاریخ زنان ایرانی نقش بسیار مهمی در پشتیبانی و حمایت از مردان داشته اند که برای دفاع از وطن عازم مقابله با دشمن شده اند. در نمایش رگ هم این نقش موثر بسیار پر رنگ دیده می شود. بهناز بستان‌دوست بازیگر باسابقه تئاتر به خوبی توانسته در این نمایش در قالب دو نقش بسیار دور از هم؛ یکی زن میانسال و دیگری پیرزنی سرزنده و قبراق آذری زبان بازی قابل اعتنا و درستی از خودش ارائه کند.

ایرانیان همواره در تمام برهه‌های تاریخی نشان داده‌اند که عرق زیادی به آب و خاک و میهنشان دارند و ایوب آقاخانی این عرق را در قالب سه شخصیت سرباز مرزبان ارس در زمان جنگ جهانی دوم در قالبی اثر گذار و دراماتیزه شده به نمایش در می آورد. بهناز بستان‌دوست بازیگر باسابقه تئاتر و رادیو و سینما فارغ التحصیل رشته نمایش از دانشگاه آزاد است و با بزرگانی نظیر داود میر باقری، سیاوش طهمورث، میکائیل شهرستانی، گلاب آدینه و اکبر زنجانپور همکاری داشته است. بستان دوست در آثاری زیادی به عنوان بازیگر حضور داشته است.در خلاصه داستان نمایش رگ آمده است: رگ که بجنبد داستان عوض می‌شود؛ همیشه همین است و همین بوده. رگ که بجنبد حتی سه سرباز بی‌نام هم می‌توانند تاریخ بسازند؛ رگ که بجنبد عشق آغاز می‌شود، وطن معشوق می‌شود و ماشه چکانده می‌شود و... پرچم افراشته می‌ماند. این نمایش که براساس طرح ایوب آقاخانی توسط ایوب آقاخانی، فرهاد امینی و ویدا دانشمند نوشته شده، نگاه به واقعه‌ای مستند در تاریخ ایران دارد‌. واقعه‌ای در نخستین روزهای شهریور ۱۳۲۰ که سه مرزبان در منطقه مرزی ارس در برابر لشکر چهل و هشتم شوروی علی رغم  امر و فرمان پایتخت می‌ایستند. برزو ارجمند، وحید آقاپور، عرفان ابراهیمی، الهه شه پرست، محسن بهرامی، بهناز بستان دوست و هلن بهرامی در رگ نقش آفرینی می‌کنند. با بهناز بستان‌دوست درباره حضورش در نمایش رگ گفت‌وگویی انجام داده ایم.

 

بر اساس چه ویژگی هایی در نمایش رگ به عنوان بازیگر حضور پیدا کردید؟

مضمون ارزشمند نمایش و فرصت همکاری با ایوب آقاخانی به عنوان کارگردانی صاحب سبک برایم بسیار مهم و ارزشمند بود و در این نمایش بازی کردم. موقعی که در شروع تمرینات متن را خواندم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم؛ متن بر اساس یک واقعه مستند تاریخی نوشته شده بود و قبل از این حضور اطلاعی از این حماسه بزرگ سربازان ایرانی در شهریور بیست در مرز جلفا نداشتم. نکته مهم درباره این رویداد این است که کمتر منبع مکتوبی دباره این اتفاق وجود دارد و متاسفانه هر چه بیشتر درباره این رخداد گشتم کمتر به منبعی برخوردم. دوست داشتم سهمی در معرفی حماسه این سربازان شجاع و میهن دوست در قالب اجرای یک نمایش داشته باشم.

 

شما در نمایش رگ در قالب دو نقش متفاوت یکی زنی میانسال و دیگری زنی  پابه سن گذاشته بازی دارید؛ آیا این حضور توامان برایتان به عنوان یک چالش جدی مطرح بود؟

جذابیت های زیادی داشت و خیلی روی این قضیه تمرکز کردم.

 

گل بوته زنی سنتی آذری زبان روستایی به نظر می رسد؛ شما از این شخصیت چه استنباطی داشتید؟

در ابتدا به لحاظ تکنیکی و محتوایی به نقش نگاه کردم.

 

تکنیک به لحاظ انتخاب شیوه بازیگری مد نظرتان است؟

تکنیک از منظر اینکه بتوانم نقطه گذاری مناسب و درستی با دیگر نقشم در نمایش داشته باشم و من باید در کمتر از چند دقیقه برای نقش بعدیم که گریم نسبتا سنگینی هم داشت آماده می شدم. بنابراین فرصت کمی برای آماده شدن برای فرو رفتن در قالب شخصیت جدیدی داشتم. من گل بوته را زنی عاشق دیدم که مدت‌هاست که از همسرش دور مانده و این برایش به واسطه رابطه عاشقانه ای که با عبدالله دارد تحملش بسیار دشوار است و او را آشفته حال کرده است.

 

آیا می توانیم گل بوته را به زنان سنتی مهربان و مقاوم دهه بیست تسری بدهیم که با شرایط سخت زندگی در آن دوران پر آشوب کنار آماده اند؟

بله حتی می توانیم او را با خیلی از زنان امروز ایران هم تطبیق بدهیم؛ زنی که مثل خیلی دیگر از زنان شریف ایرانی همیشه در شرایط سخت پشت شوهرانشان ایستاده اند تا آنها با آسودگی خیال عازم مبارزه با دشمنان این آب و خاک بشوند.

 

 

در مورد استفاده از بحث لهجه با کارگردان چه بحث هایی داشتید؟

کارگردان نمایش اصرار داشت که بار استفاده از لهجه بر دوش عبدالله و همسنگرش در پاسگاه مرزی باشد و قرار نبود در این بخش دو بازیگر زن نمایش لهجه خاص و پر رنگی داشته باشند و در گفت وگوی دونفره قرار شد از تک کلام آذری استفاده کنیم.

 

 

ننه آقا و یا عزیز نمایش که شما در بخش دوم نمایش آن را بازی می کنید؛ ویژگی تیپ – شخصیت دارد و بازی شما هم به این سمت می رود. چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟

زیاد قائل نیستم که ننه آقا را تیپ بازی کرده ام. اگر قرار بود تیپیک نقش را بازی کنم باید نوع گویش و اکت هایم گونه دیگری بود. کارگردان هم در ابتدای تمرینات ایفای نقش دو مادر نمایش را برایم در نظر گرفت.

 

به چه دلیل این کار را انجام داد؟

به هر حال گل بوته بخش اول نمایش به لحاظ سنی به من نزدیک بود و البته با شخصیت ننه آقا فاصله سنی زیادی داشتم.

 

به طور روال برای خیلی از بازیگران مهم است که بروند و نقش های دور از خودشان به لحاظ سنی را بازی کنند؟

درست است و برای من هم خیلی جذاب بود که نقش این پیرزن را بازی کنم و البته سختی های خاص خودش را هم دارد و دور شدنم از تیپ بازی کردن این سختی را هم دو چندان کرد.

 

آیا در تمرینات به همراه کارگردان تلاش کردید از بازی روال تیپیک این نوع نقش ها فاصله بگیرید؟

معتقدم تیپ بازی کردن این نقش با فضای کار هم جور در نمی آمد.

 

 

در صحنه های دو نفره حضور ننه آقا با زن نوه اش فضای نمایش مفرح تر می شود. چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟

با شما موافقم و شخصیت ننه آقا طوری بود که با رفتارهایش فضای نمایش را مفرح کرد. برای بازی هم به دلیل دور بودنم از این شخصیت مجبور بودم از یک سری المان‌های مشخص تر استفاده کنم.

 

ننه آقا یک پیرزن زبر و زرنگ و تا حدی رند به نظر می‌آید شما چه تحلیلی از ننه آقا دارید؟

این زن نمونه های زیادی در جامعه دارد؛ زنی سرحال و قبراق که مختصات خاص خودش را دارد. سن آدم‌ها که بالا می رود حوصله شان کم می شود و ننه آقا هم با توجه به این مسئله تلاش زیادی دارد اقتدارش را تثبیت کند و به عروسش بفهماند که نوه اش برای او اهمیت زیادی قائل است.

 

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران