در حال بارگذاری ...
غزاله رشیدی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر بیان کرد

فضای کمدی های فرانسوی با خلقیات ما ایرانی ها خیلی جور است

ایران‌تئاتر: زنان همواره بیشتر در معرض آسیب های روحی و روانی مثل دو شخصیت زن نمایش ستاره شناس هستند. غزاله رشیدی با درک درست از شخصیت یک زن تنها، بدبین و افسرده توانسته ابعاد شخصیت مور را نشان بدهد. دو زن تنها و افسرده و محتاج درمان و یک دکتر روانکاو نامتعارف خوش سر و زبان درام نمایش ستاره شناس را شکل می دهند. نمایشی مدرن و به شدت سر راست و قصه گو که مخاطب را تا به انتها با خودش نگه می دارد.

دو روایت از شکسپیر، اتللو به روایت یاگو، هملت به روایت هوراشیو و غلامرضا لبخندی ازجمله کارهای مهم کارنامه بازیگری رشیدی محیوب می شوند. دیدیه ون کولارت خالق ستاره شناس، متولد فرانسه است. از سال ۱۹۸۲ تا امروز، بیش از سی رمان نوشته که این آثار جوایز زیادی را به خود اختصاص داده اند. ون کولارت درسال ۱۹۸۳ با نمایشنامه ستاره شناس موفق به دریافت جایزه تئاتر آکادمی فرانسه شد. ون کولارت تحت تاثیر دو نویسنده بزرگ ادبیات فرانسه رومن گاری و مارسل امه است. دنیای رمان ها و نمایشنامه های او ترکیبی از تخیل و طنز گزنده مارسل امه و واقعگرایی رومن گاری است. اجرای نمایش ستاره شناس با ترجمه و کارگردانی اصغرنوری مرداد و شهریور ماه در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است. با غزاله رشیدی درباره بازیش در نمایش ستاره شناس گفت وگویی انجام داده ایم.

 
به چه دلیل برای اغلب بازیگران ایفای نقش شخصیت های تنها و آسیب پذیر جذابیت دوچندانی نسبت به ایفای سایر نقش ها دارد؟

نقش که خوب و درست نوشته شده باشد؛ در کنار متن درجه یک و گروه خوب می تواند یک نمایش موفق را رقم بزند. برای من این مسائل بسیار مهم تر از مختصات خاص یک نقش است. با اصغر نوری بیش از یک دهه است که سابقه همکاری دارم و به اتفاق بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی گروه تئاتری 88 را تاسیس کردیم و همیشه در کارهای ایشان حضور دارم و به شیوه کاریش اعتقاد دارم. البته در باره فضای کار و نوع نقش ها همیشه بحث و گفت وگو داریم. درباره این متن این گپ ها بیشتر بود و همان موقعی که اصغر نوری متن را به فارسی ترجمه کرد آن را خواندم و مورد توجهم قرار گرفت.

 

آیا از همان دوران علاقه داشتید نقش مور را بازی کنید؟

بله دوست داشتم که همین نقش را بازی کنم.

 

دلیل این انتخابتان و علاقه به این نقش چیست؟

این شخصیت به خودم نزدیکی هایی دارد و به نظرم ترجمه روان و عالی نوری باعث ملموس تر شدن شخصیت‌ها شده است. در نمایش‌هایی به عنوان بازیگر حضور داشته ام؛ کمتر اتفاق افتاده که کلمات و دیالوگ‌ها را تغییر ندهم. اما در ستاره شناس آنقدر متن خوب و درست است که هیچ تغییری در دیالوگ‌ها انجام ندادم. متن یک سری جملات دارد که جملاتی است که در زندگی عادیم از آن استفاده می کنم؛ به همین دلیل با این شخصیت همذات پنداری زیادی داشتم.

 

متن هم در عین سادگی دارای لایه های پیچیده ای است؟

همینطور است و در نگاه اول یک کار کمدی ساده با طنزی شیرین به نظر می رسد؛ اما با نمایش های طنزی که این روزها روی صحنه اجرا می شود متفاوت است.

 

در اغلب آثار تراپ درمانی شاهد یک فضای جدی و خشک هستیم؛ اما در متن ستاره شناس فضا به سمت کمدی می رود؟

بله ژروم شخصیت روانکاو نمایش به خاطر بازی بازیگر درجه یکی مثل احمد ساعتچیان که  درخشان بازی می کند خیلی جذابیت دارد. شخصیت‌های ستاره شناس در عین سادگی دارای خصلت های پنهانی هستند که در تمرینات به تدریج آن‌ها را کشف کردیم و هر روز تمرینات از روز قبل جذاب تر بود و مدام روی جزئیات نقش ها کار می کردیم. این آثاری که درون مایه روانشناسانه دارند برای هر بازیگری مجال کار بهتر دارند و چالش های مطبوعی را خلق می کند.

 

آیا در هر شب اجرا با توجه به جنس نمایش تغییراتی در بازیتان دیده می شود؟

فرمت کار یکسان است و باید راکورد بازیگری در متن حفظ شود و اجازه کار بداهه به بازیگران نمی دهد و از همه مهم تر ریتم نمایش هم از بین می رود.

 

ریتم و ضرباهنگ دیالوگ های بازیگران بسیار تند و پر شتاب است و مخاطب را با خودش همراه می‌کند؟

در صحنه اول نمایش مقداری دیالوگ‌ها کوتاه تر شد و دیالوگ‌ها چون خیلی جنبه زندگی فرانسوی گونه داشت و ممکن بود برای تماشاگر ایرانی ملموس نباشد هم مورد تغییرات جزیی قرار گرفت.

 

در سال‌های اخیر بازار اجراهای نمایش هایی منطبق بر آثار نویسندگان فرانسوی مثل زلر در کشورمان خیلی گرم است و مردم هم از این نمایش ها استقبال می کنند؟

این نکته را قبول دارم و فضای کمدی های فرانسوی با خلقیات ما ایرانی ها خیلی جور در می آید.

 

در مقایسه ای سطحی هم می توان این نظر را داشت که سطح کاری کولارت خیلی از سطح کاری زلر بالاتر است؟

بله زلر عامیانه تر می نویسد و کولارت در آثارش مسائل زیادی را مورد واکاوی قرار می دهد.

 

آیا فضای نمایش تاکیدی بر لزوم ارتباط گیری آدم ها با یکدیگر دارد؟

در جلسه نقد و بررسی نمایش اغلب بحث ها معطوف به این قضیه بود که اساس این نمایش روی مشکلات جنسی است. درحالی که اینگونه نیست و جهان اثر بر مبنای تنهایی آدمها شکل گرفته است. دو زن نمایش درگیر تنهایی خودشان هستند و تلاش می کنند ارتباط درستی با اطرافیانشان برقرار کنند. در نمایش هم سوالات زیادی مطرح می شود و مهم ترینش این است که آیا برای فرار از مشکلات روحی و روانی و ارتباط گیری با دیگران باید به روانکاو مراجعه کنیم و یا خودمان با آن مواجه داشته باشیم. کارگردان نمایش در جلسات تمرینی به ما گفت که کولارت مقاله ای داشته و در آن متذکر شده  که هر آدمی در این دنیای مدرن امروزی احتیاج به تراپیست دارد. شاید خیلی از ما به سادگی از مشکلات روحی و روانیمان عبور می کنیم؛ اما با یک سرما خوردگی ساده به پزشک مراجعه می کنیم. خوشبختانه  در سال های اخیر فرهنگ مراجعه به روانکاو از گذشته بیشتر بین مردم جا افتاده است؛ اما هنوز باید کار بیشتری انجام بدهیم.

 

نکته قابل اشاره درباره شخصیت مور این است که با توجه به روحیه او که خیلی سخت با دیگران ارتباط برقرار می کند؛ اما در فضای نمایش شاهد هستیم که با ژروم به راحتی ارتباط برقرار می کند. در این باره چه نظری دارید؟

در صحنه ای که اشاره کردید هنوز مور اعتماد کاملی به ژروم ندارد و حتی می گوید: دلتون گرفته، شاید در حال تردید هستید. البته از یک جایی به بعد مور تصور می کند حرف های ژروم جدی است و به او می گوید که آیا می تواند صادقانه با او صحبت کند و ژروم پاسخ مثبت می دهد و مور می گوید بهتر است دست از بازی کردن بردارد. از طرفی زمان نمایش کوتاه است و بیشتر از این نمی شد روی این رابطه مانور داد.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران