نقدی بر نمایش «در اسکله» به کارگردانی فرناز جهانسوز
انتظار، بمب دست سازی است که زمان مشخص ندارد
ایران تئاتر، کیارش وفایی: دادهها و داشتههای جهان بشریت را میتوان جایگاهی دانست که در آن همه چیز به وجودیت انسان مربوط است. جهانی که در آن اتفاقها بر اساس معیارهای مشخص و تواناییهای شخصی هر فرد معین میگردد. شاید اهمیت این موضوع آن باشد تا بین انسانها و نیازهایشان مرزی وجود داشته باشد که آنها را تشویق به پیشروی برای کسب موفقیت کند. بنابراین باید اذعان داشت جهان اکنون با در نظر گرفتن تمام اتفاقهایش جایی برای به دست آوردن و نمایش دادن اندوختهها است.
رویکرد انسان در ازای به دست آوردن و کسب شرایط مطلوب در دورههای مختلف زمانی اندازه و محدودهای مشخص را نشان میدهد. محدودهای که بنابر نیاز و کارآیی هر فردی برای ادامه به زندگی تاثیرگذار است به طوری که این حریم مشخص شده قادر خواهد بود که شرایط درونی و بیرونی انسان را متغیر و رو به کمال یا رو به سقوط رهنمون سازد. اصولا جوامع بشری در طول تاریخ درصدد بودهاند تا اهمیت حضور خود را بر اساس داشتهها و تواناییهایشان برای به دست آوردن نمایش بدهند، حال این موضوع سبب شده تا رقابت برای بهتر بودن در نمای کلی جهانهای فردی انسانها را کمرنگ و آرزوهای بشر که تنها دارایی آنها برای رسیدن به آیندهای نامشخص است را بیفروغ کند. لذا در این راستا بسیار تلاش شده است تا در عصر مدرنیته راندمان این عارضه بشری به حداقل خود برسد تا انسان برای بار دیگر به آرزوهایش برای درک واقعیت و ثبت داشتهای ماندگار که در خدمت بشریت باشد اقدام کند. اصولا تنهایی و فراموش شدن خواستههای درونی و حتی نادیده گرفتن انسان در این زمان یکی از معضلات بزرگی است که جهان هر روزه با آن روبرو است. بنابراین همیشه مرزی نامرئی مابین عملکرد انسان و بازتاب آن وجود دارد که میتواند شرایط را در هر زمانی متغیر نگاه دارد تا لازمههای موردنظر نمایان شوند. حال این مسائل از جنبه روانشناختی نیز مورد توجه است، زیرا انسان بنابر کاربردهای ادراک درونی و تاثیرات جهان پیرامون خود به انجام عملی ترغیب میشود که ثمره و نتیجه آن تا زمان مقرری قابل رویت نیست. لذا این تاکید روانشناختی یکی از نکات مهمی است که باید آن را برای رهایی انسان از بودن و نبودنهای مقطعی با داشتههای علمی و عملی مورد تحلیل و بررسی قرار داد تا آیندهای متفاوت پیش آید.
نمایش «در اسکله» که «الن گرا» آن را نوشته است بر اساس ساختار اجتماعی خود که دادههای آن بنابر نیاز جوامع امروزی طراحی شده تلاش دارد تا رویکرد خود را به شکل نقدی غیرمستقیم همراه با دلایلی موجه ترتیب بدهد. حال باتوجه به این موضوع باید اشاره داشت که این اثر با طرح موضوعی جهانشمول سعی میکند داشتههای جهان متن که برگرفته از دغدغهمندهای بشریت است را به مخاطب انتقال بدهد. تنهایی و آرزوهای انسان دومولفه مهم در جهان متن و اثر هستند که سبب میشوند شخصیتها در تقلای آن باشند که شرایطی را برای رهایی از تنهایی و رسیدن به آرزوهای خود مهیا کنند. لذا این تعریف باعث شده است تا ارتباط بین شخصیتهای این نمایش یکی از کاربردیترین عملکردهایی باشد که مخاطب در این نمایش شاهد آن خواهد بود. موقعیت مکانی در این اثر از دیگر مواردی است که شرایطی را پیش میآورد تا هر شخصیت بنابر ذائقه و باور خود بخواهد با تغییر شرایط، زندگیاش را به سوی ایدهآل پیش ببرد. ضرورت شرح مسائل جهانشمول انسان در راستای جهان اثر تاثیرات موثری داشته است که آمال و واقعیت را در کنار یکدیگر هدایت میکند تا هر کدام از آنها به اقتضای زمان در هدف نهایی اثر نقشی را ایفا کنند. البته باید این نکته را یادآور شد دیالوگهای این نمایشنامه نیز در روند برونریزی شخصیتها اهمیتی دوچندان داشته است، زیرا دو دلقک جهان اثر با برقراری دیالوگ و ارتباط گرفتن با رفتارهای یکدیگر و شخصیت «هیچ کس» سبب میشوند تا رخوت و تنهایی با سنجاق شدن به آمال و آرزوهایشان رنگ دیگری به خود بگیرد.
ساختار اصلی این اثر که بر مبنای روایت شکل گرفته در خرده پیرنگهای خود که به زندگی شخصی هر یک از دلقکها مربوط است کوشیده تا فضاسازی جهان نمایش را با تکیه به دادههای جهان متن پیش بگیرد. حال در این میان مخاطب در مقام شاهد به تماشای جهانی نشسته است که مانند آن را روزانه در زندگی واقعی خود تجربه میکند. بنابراین دلقکهای این نمایش نمونه ما به ازایی از انسانهای جهان معاصر هستند که به یقین تنهایی، آمال فروخورده، آرزوهای دست یافتنی در جهانشان وجود دارد. لذا باید گفت تصویرسازیهای این اثر باتوجه به کنش و واکنش شخصیتها شکل میگیرند، زیرا هر علتی نیاز به معلولی دارد تا بتواند روایت را با داشتههای مشخصی پیش روی مخاطب نمایش بدهد. موقعیت محور بودن جهان اثر یکی دیگر از مسائل دراماتیک است که سبب شده تا شخصیتپردازی تا اندازه زیادی تحت تاثیر قرار بگیرد. دو شخصیت دلقک در این نمایش بنابر شغلی که برای آنها تعریف شده در طول مدت زمان اجرا استفاده درستی از حرکات بدن و دیالوگ داشتهاند تا بتوانند هویت خود را با دیدگاه بهتری در ذهن مخاطب نمایان کنند.
جهان اثر با آنکه در ذات خود قصهای یک خطی دارد، اما رویکرد جهانی آن باعث میشود تا با در نظر گرفتن مسائل مختلف جهت نقد شرایط و فراموش شدن خواستههای واقعی انسانها بهره گرفت. لذا طراحی میزانسنها برگرفته از موقعیت و دیالوگ است تا بتواند تاثیر مناسبی را رقم بزنند. در واقع ساختار کلی سعی دارد با استفاده از سبک کمدی دلارته بتواند تلخیها و التهاب تراژدیگونه جهان این اثر که در آن واژه انتظار بیشتر از همه چیز قابل رویت را التیام بخشد. بنابراین موقعیتهای نمایشی بعنوان قوه محرک در جهان این نمایش عمل میکنند تا شخصیتها بتوانند در ازای تلاش و واکاوی شرایط جهان اکنون خود به آیندهای که نوید خوب بودن آن را شنیدهاند دست پیدا کنند.
میزانسنهای تاکیدی در ازای قرار گرفتن شخصیتها در موقعیتهای نمایشی یکی از راهکارهایی بوده است تا کارگردان بتواند روایت را باتوجه به مولفههای روایی و بصری در جهان اثر اندازه بگیرد که در نهایت به باورپذیری مخاطب منجر شود. باورپذیری مخاطب در این اثر یکی از مهمترین کارهایی است که باید رخ بدهد، زیرا در غیر این صورت پیام اثر بینتیجه باقی میماند. لذا باید امیدوار بود که این اتفاق از سوی گروه نمایشی پیش آمده باشد... آمین.