پیشنهاد هفته 13
غروب، حکم مرگ و امروز ...
ایران تئاتر- رضا آشفته: این هفته بر حسب تصادف سه نمایش را برای دیدن توصیه می کنم که فقط در داشتن نام بلند اشتراک دارند و این خود شاید انگیزه ای باشد که به دیدن کارهایی برویم که شباهت های این چنینی می توانند داشته باشند. بنابراین دیدن سه نمایش غروب روزهای آخر پاییز، حکم مرگ به سبک ارمنیها، امروز روز خوبیست برای مردن در این هفته را جدی بگیرید.
اگر به نویسندگان خارجی علاقه مندید، این هفته دو نمایش از دورنمات سوییسی و زیتونتسیان ارمنی دو نمایش در تهران اجرا می شود که دیدن شان خالی از لطف نیست و همنین نمایش امروز روز خوبیست برای مردن کار کمال هاشمی که پیش از در دو جشنواره خارجی در بلژیک و سوییس اجرا شده، باز هم می تواند بسیاری از علاقه مندان به نمایش های ایرانی خارجی پسند را سر ذوق آورد.
غروب روزهای آخر پاییز
نمایش "غروب روزهای آخر پاییز" را حتما ببینید و اگر علاقه مند به همدلی و حرکت های خیرخواهانه هستید، به همت عالی از کارگردان این اثر نمایشی حمایت کنید که خواهان حمایت و حضور مخاطبانش برای تامین داروهای دو بیماری اش هست، و دیدن آن را به دیگران هم توصیه کنید.
نمایش "غروب روزهای آخر پاییز" نوشته فریدریش دورنمات به کارگردانی اکبر حسنی هر شب ساعت 21:15 در مجموعه نمایشی "دیوار چهارم" روی صحنه رفته است.
داستان این اثر نمایشی که در آن پیام عزیزی، علی مدنی و الهه پور احسان به ایفای نقش پرداختهاند، روایتگر کاراگاهی است که بر اساس رمانهای یک نویسنده، ثابت میکند که خود او قاتل است...
اکبر حسنی در گفتوگویی با اشاره به بیماری که مدتی است به آن دست به گریبان شده، گفت: چندی پیش به بیماری ام اس دچار شدم اما به دلیل تحریمها و مشکلات گرانی دارو نتوانستم آن را کنترل کنم و متاسفانه یک سال و نیم است که گرفتار سرطان خون نیز شدهام و از آن زمان اکنون باید جلسات شیمی درمانی را پشت سر بگذارم و از این رو دچار فشارهای بسیاری هستم.
این نمایش با هدف تجمیع حمایت اهالی تئاتر و مخابطین در راستای یاری کارگردان نمایش، اکبر حسنی که (مدتی است با بیماری خاصی دست و پنجه نرم میکند)، با دریافت همت عالی هنردوستان که صرف حمایت از کارگردان "غروب روزهای آخر پاییز" در مبارزه با بیماریهای خاص میشود، به صحنه خواهد رفت.
در نمایشنامة روزهای آخر پاییز، «ماکسیمیلیان فردریک کوربس» نویسندة مشهور و محبوب جهان است. مردم او را «پیرمرد قتل و جنایت» لقب دادهاند. رمانهای او جنایی است و با تشریح صحنههای قتل، قاتلین زبردست و کارکشتهای خلق میکند که هیچکس نمیتواند ردپای آنها را در جنایت پیدا کند. «فورشتگوت هوتر»، کارآگاه خصوصی در قسمت ادبیات جنایی است. او قبلا کتابدار بوده و با خواندن رمانهای جنایی کوربس جذب و شیفتة مسایل جنایی و قتلها شده است و بعد از بازنشستگی به شغل کارآگاهی روی آورده است. او به دیدن کوربس میآید و او را مورد بازرسی قرار میدهد. هوفر تصمیم دارد قاتلهای رمانهای کوربس را در طبیعت و دنیای واقعی جستوجو کند.
دورنمات در جایی آوردهاست: «دنیای آشفته ما بیشتر جایی برای کمدی است تا تراژدی. از آن هنگام که ایجاد تراژدی واقعی امکانپذیر نیست، کمدی روش خوبی برای بیان حقایق به شمار میرود. حال آنکه نژاد سفید میکوشد تا برتری اش را به اثبات برساند. دیگر انسان گناهکار یا مسئول وجود ندارد. همه ادعا میکنند گناهکار نیستد. تمام حوادث بدون اینکه شخص به خصوصی خواسته باشد، اتفاق میافتد. هیچ کدام ما گناهکار نیستیم. ما فقط فرزندان پدرانمان هستیم و این گناه ما نیست. بلکه از بخت بد ماست. گناه مستلزم عمل فردی است. گناه یک عمل مذهبی است. تنها کمدی میتواند توجیه کننده موقعیت ما باشد. دنیا ما را به ورطه عجیب و مسخره کشاندهاست. راه ما همانطور که در سیاست به بمب اتم رسیده، در تئاتر نیز به کمدی ختم میشود.»
دورنمات، نمایشنامه نویس صاحب تفکر قرن بیست در رشته های فلسفه، الهیات و ادبیات آلمانی تحصیل کرده است. اهمیت به زندگی و جهان را میتوان در تمام آثار وی دید.
دورنمات با نگاهی خاکستری و طنزآمیز به بررسی مسائل بشر در جهان امروز پرداخته است.
برای مثال او معتقد است انسان در اتفاقاتی که رخ میدهد، مقصراست. "گناه" مضمونی است که در غالب آثار دورنمات میتوان مشاهده کرد، از نظر او تمام انسان ها گناه کار نیستند و هستند. بدین جهت که اتفاق ها خود رخ میدهند در حالی که انسان آنها را به فعلیت میرساند .پس همان اندازه که انسان احساس بی گناهی میکند، گناه کار است.
دورنمات در دورانی زندگی کرده است که تفکر پوچ گرایی در میان نویسندگان و فلاسفه بسیار رواج داشته، با این حال او با این تفکر به مخالفت میپردازد، از نظر او با اینکه اتفاقات ناخوشایند خود پیش میایند اما نمیتوان از آنها تراژدی ساخت و با آن مخاطب را به سالن های تئاتر کشاند و به او درس های اخلاقی داد.در چنین موقعیتی است که تراژدی به کمدی نزدیک میشود و گروتسک با فضای فانتزی در ادبیات دورنمات زاده میشود، گروتسکی که نگاه دورنمات به انسان معاصر را به خوبی بیان میکند.برای مثال در "رومولوس کبیر" این طنز، تراژدی وحشتناکی را می افریند. دورنمات در پاسخ به این پرسش که "نمایش چیست؟" می گوید: تصور کنید دو نفر در حال خوردن قهوه هستند (این اتفاقی بسیار ساده و معمولیست) حال تصور کنید که در قهوه ی این دو زهری ریخته شود. در اینجا عمل قهوه خوردن تئاتر است!
مضمون خشونت و جنایت در بیشتر یا حتی تمامی آثار وی وجود دارد، در حالی که هدف او به هیچ وجه از بین بردن این خشونت نیست.دورنمات معتقد است باید در جهان امروز اعتدالی برقرار شود تا بتوان به آرامش و زندگی راحت رسید.
نمایش حکم مرگ به سبک ارمنیها
نمایش «حکم مرگ به سبک ارمنیها» به نویسندگی پرچ زیتونتسیان، ترجمه آندارنیک خچومیان و کارگردانی نادر نادرپور از ششم تا پانزدهم شهریور ماه ساعت 21 در تالار حافظ اجرا میشود و اگر شما به مسائل اجتماعی و فرهنگی علاقه مندید و به ویژه به نمایشنامه نویسان کشورهای همسایه اهمیت می دهید، ناگفته نماند که ارمستان یک کشور کوچک با پیشینه تئاتری بسیار بالاست بنابراین خواندن و دیدن نمایش هایی به قلم نویسندگان این دیار می تواند بیانگر چنین پیشینه ارزشمندی باشد. آندارنیک خچومیان نیز مترجم آثار ارمنی است و او در این سالها بسیاری از این نویسندگان توانمند را به تئاتر ایران شناسانده است.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است؛ بر اساس قانون جدید مرگ و زندگی که توسط نمایندگان دولت ارمنستان تصویب می شود، هنرمندان برای جامعه انگل محسوب میشوند و در این میان آود رشتونی شاعر که محکوم به مرگ است برای زنده ماندن تقلا می کند.
پرچ زیتونسیان، داستان سرا، نمایش نامه نویس و مترجم شهیر، 18 جولای 1938 در اسکندریه چشم به جهان گشود و دانش آموخته دانشگاه تربیت معلم پایتیگورسک و نیز دوره عالی فیلم نامه نویسی مسکو است. آثار او تاکنون به 11 زبان از جمله انگلیسی، فرانسه، روسی و... ترجمه شده و جوایز بسیاری دریافت کرده است. پرچ زیتونسیان عضو افتخاری آکادمی علوم اجتماعی و هنری رم، تیبرنیا است و به دریافت القاب شهسوار هنر ارمنی و شهروند افتخاری ایروان نائل آمده است. دو نمایش نامه «قیام کنید»، «دادگاه رسمی است» و «سکوت بزرگ» از او که به مسئله نسل کشی ارمنیان می پردازد، سالهاست که در بسیاری از نقاط جهان اجرا می شود.
بازیگران این نمایش: جواد اینانلو، نادر نادرپور، حسین کرمی، صدیقه مرادی، مژگان اخلاقی، مهرناز بختیاری، مهدی افشاری، آرام احمری نیا، سهیل عباسی، شعبان حاتمی، ماهان خاتمی، کیمیا سلحشوری، فرزاد برخورداری، سارا عسگری، امید قاسمی، میثم ترکمند، علی مددی، مینا سهل آبادی، یاسر بوجاری، علی ساکی، زهرا عبداللهی، احمد شاهوار، غلامرضا مرادی، امیرحسین مظفری، رامتین سلیمانی، ستاره شمس، اکرم جمالی هستند. بازیگران جوانی که به دنبال ارائه توانمندی های خویش برآمده اند و نادرپور بارها با همین جوانها توانسته در صحنه حضور موثری را نمایان کند.
امروز، روز خوبیست برای مردن
نمایش « امروز، روز خوبیست برای مردن» درباره جنگ و مهاجرت است. جنگی به وقوع پیوسته اما همچنان پس از چهل سال شاهد رویدادهای عجیب و غریب ناشی از آن هستیم. اگر به مسائل و آسیب های جنگ علاقه مندید و نسبت به تئاتر مستند و روایی حساسیت ویژه ای دارید، دیدن این نمایش را از دست ندهید. کمال هاشمی قبلا دستیار امیررضا کوهستانی بوده اما حالا به شیوه و نگاه خود دارد در تئاتر ایران خود را مطرح می کند بنابراین دیدن و دنبال کارهای او نیز برای برخی می تواند مقید واقع شود.
ساختار اجرایی نمایش تلفیقی از ۲ مدیوم تئاتر و سینماست و کار به شیوه ای مستندگونه روایت میشود به این ترتیب که انگار یکی از کاراکترها در حال ساخت مستندی از زندگی شخصیت دیگر نمایش است و در این میان گذشته این دو شخصیت دختر جوان و اتفاقاتی که برایشان رخ داده است نیز مرور میشود. به دلیل ضرورت متن و داستانی که روایت میشود از ویدئو پروجکشن در کار استفاده شده اما این استفاده به شیوهای متفاوت که کمتر دیده شده به کار گرفته میشود.
در این نمایش ملاقات ۲ دختر در یک مکان که یکی از آنها مهاجر جنگ زده است و دیگری در دوران جنگ به کشوری دیگر مهاجرت کرده باعث میشود که تاثیرات جنگ روی زندگی ۲ نفر که هرکدام به شکل متفاوتی مهاجرت کردهاند، به تصویر کشیده شود. مونا یک دختر جنگزده است که در ادامه ماجراهایی که برایش اتفاق افتاده، در خانهای مخروبه و خالی از سکنه زندگی میکند. یلدا که در زمان جنگ به همراه خانوادهاش به کشوری دیگر مهاجرت کرده، به ایران میآید که خانه پدریاش را بفروشد. او تصمیم میگیرد که برای آخرین بار خانه را ببیند و از آن فیلم بگیرد که در خانه با مونا مواجه میشود. مونا سوژه خوبی برای فیلمش است.
بازیگران این نمایش شیوا فلاحی و سارا سجادی هستند و این دو به همان شیوۀ مرسوم کارهای کوهستانی به شیوه مینیاتوری بازی می کنند و کمترین حس ممکن را نسبت به اتفاقات و روابط پیرامونی شان ارائه می کنند.