در حال بارگذاری ...
محسن بهرامی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر بیان کرد

بازیگر باید بتواند هر نوع نقشی را بازی کند

ایران‌تئاتر: یک درجه دار و سه سرباز در دهه بیست در شمالی ترین نقطه ایران در برابر اشغالگران حماسه ای مانا خلق کردند و این حماسه دستمایه نوشتن متن رگ توسط ایوب آقاخانی شده است. محسن بهرامی بازیگر متواضع و ارزنده تئاتر ، سینما و تلویزیون در نقش التای یا راوی و دانای کل نمایش در حکم نمادی از سربازان میهن در تمام ادوار تاریخی بازی قابل اعتنایی از خودش ارائه می کند.

نوار زرد، در اعماق، باغ آلبالو، گل و قداره و حضور مستمر بیش از یک دهه در رادیو بخشی از کارنامه پربار محسن بهرامی را شکل می دهند. درخلاصه داستان نمایش رگ آمده است: رگ که بجنبد داستان عوض می‌شود؛ همیشه همین است و همین بوده. رگ که بجنبد حتی سه سرباز بی‌نام هم می‌توانند تاریخ بسازند؛ رگ که بجنبد عشق آغاز می‌شود، وطن معشوق می‌شود و ماشه چکانده می‌شود و... پرچم افراشته می‌ماند. این نمایش که براساس طرح ایوب آقاخانی توسط ایوب آقاخانی، فرهاد امینی و ویدا دانشمند نوشته شده، نگاه به واقعه‌ای مستند در تاریخ ایران دارد‌. واقعه‌ای در نخستین روزهای شهریور ۱۳۲۰ که سه مرزبان در منطقه مرزی ارس در برابر لشکر چهل و هشتم شوروی علی رغم  امر و فرمان پایتخت می‌ایستند. برزو ارجمند، وحید آقاپور، عرفان ابراهیمی، الهه شه پرست، محسن بهرامی، بهناز بستان دوست و هلن بهرامی در رگ نقش آفرینی می‌کنند.با محسن بهرامی در باره حضورش در نمایش رگ گفت وگویی انجام داده ایم.

 

جزء بازیگرانی هستید که خاستگاه تئاتری دارید و در سال های اخیر به واسطه بازی در تلویزیون مقداری در تئاتر کم کار تر شده اید. این مسئله برایتان چه ویژگی هایی دارد؟

مثل خیلی از بازیگران سینما و تلویزیون کارم را از تئاتر شروع کردم و نزدیک به ده سالی درگیر بازی در نمایش‌های رادیویی شدم و حضور در رادیو باعث دور شدنم از بازی در تئاتر و تا حدی سینما و تلویزیون شد. در این پروسه به این فکر افتادم علی رغم اینکه رادیو رسانه ارزشمندی است؛ اما اتفاقی که در بازی تئاتر رخ می دهد به هیچ وجه در رادیو رخ نمی دهد که با مخاطب مواجه عینی و نزدیکی داشته باشید. یک بازیگر تئاتر همواره به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ بازی همیشه باید در صحنه آماده باشد و می تواند اشتباهاتش را روتوش کند. در تصویر هم به اندازه قابی که کارگردان از شما مد نظر دارد تصویر بازیگر فیلمبرداری می شود. در تئاتر شما باید کامل و بدون نقص باشید.

 

نکته قابل اشاره در کارنامه بازیگری شما حضورتان در نقش آدم‌های ساکت و درون گرا مثل سروان سریال نوار زرد و یا همین التای نمایش رگ است. آیا به ایفای این نوع نقش ها علاقه بیشتری دارید؟

علاقه به ایفای نقش خاصی ندارم و پیشنهادات است که تعیین می کند در چه نقشی بازی کنم. البته در تئاتر در نمایش باغ آلبالو نقش متفاوتی را بازی کردم و یا در نمایش گل و قداره در قالب یک شخصیت لوطی برون گرا بازی کردم؛ بنابراین در تئاتر حضورهایم متنوع است. یک بازیگر باید بتواند هر نوع نقشی را بازی کند و مثل موم باید در دست کارگردان انعطاف داشته باشد.

 

آیا التای در نمایش رگ به عنوان نمادی از سرباز ایرانی مطرح است و یا باید آن را در قالب یک دانای کل بدانیم؟

همه این مسائل درباره التای مصداق دارد؛ او دانای کلی است که قصه نمایش را تعریف می کند و از دیوار چهارم رد می شود و وارد صحنه می شود  و یا نمادی است از سربازانی که در تمام ادوار تاریخی از مرزهای میهن حراست می کنند. اغلب این محافظان خاک وطن در گمنامی قرار دارند و در تاریخ اسمی از آنها برده نمی شود. التای در نمایش انگاری یک خاطره زنده از این سربازان است و شرح اتفاق رخ داده در مرز ارس را در شهریوور 20 به ما منتقل می کند.  

 

در طول زمان اجرای نمایش مدام تغییر جا می دهید؛ دلیل این جابه جایی چیست؟

این شیوه حضور درموارد مختلف مثل بحث تکنیکی و شیوه کارگردانی قابل بحث است. موقعی که قرار شد نقش به این شکل اجرا بشود تلاش کردم در این ساختار, بازیم تعریف بشود.

 

آیا از ابتدا هم ساختار حضور التای در نمایش به همین نحو بود و یا در تمرینات تغییراتی داده شد؟

در نمایش نامه اولیه التای سربازی بود که فقط صدایش را می شندیم و نامه هایی را برای تماشاگر می خواند. در پروسه تمرینات تغییراتی زیادی به وجود آمد و قرار شد التای حضور فیزیکی در صحنه داشته باشد. این حضور تبعات زیادی دارد؛ در وهله اول می تواند مرز زمان را بشکند و نکته مهم تر این است که خودش این بساط را برای بروز این اتفاق مهیا می کند. علی رغم تفاوت زمانی، مکان حضور التای با سرجوخه و سربازانش یکی است و در همان مکان همیشه التای در کنار سربازان یاد شده در 80 سال پیش حاضر است و چون همه در یک مکان واحد حضور دارند؛ ورود آلتای به صحنه منطقی است.

 

دلیل مکث التای در برخی از صحنه های نمایش چیست؟

زیرا او اشراف کاملی به اتفاقاتی که رخ می دهد دارد.

 

در اغلب صحنه هایی که با ورود شما آغاز می شود دکور و آکساسوار صحنه را تغییر می دهید. آیا این رویه به دلیل جلوگیری از اتلاف وقت برای آماده شدن هر صحنه توسط سایر اعضای گروه اجرایی نمایش است؟

بخشی از این نوع حضور به قضیه جلوگیری از اتلاف وقت تغییر دکور هر صحنه برمی گردد و التای در واقع بساط روایت گوییش را برای شخصیت های نمایش می چیند و بر صحنه مسلط است. خیلی از کارگردان‌ها هم این ترجیح را دارند که عوامل گروه از بیرون برای تغییر دکور وارد نشوند.

 

در سال های اخیر قطع چند دقیقه ای برای تعویض هر صحنه به تدریج منسوخ شده است؟

بله سالن های مدرن امکانات کارآمد و به روزی دارند. وقتی قرار است صحنه ای تغییر پیدا کند شما در این سالن‌ها با شرایط متفاوتی مواجه می شوید.

 

در ایران چنین سالن هایی وجود دارد؟

 تالار وحدت تا حدی دارای چنین امکاناتی است؛ اما بیش از بیست درصد از این امکانات استفاده نمی شود. امیدوارم سالن اصلی تئاتر شهر هم با تجهیز شدنش در ادامه سال دارای چنین امکاناتی بشود. البته وجود افرادی مجرب در حوزه امکانات صحنه برای استفاده کار بردی از این امکانات ضروری است.

 

کار کردن با کارگردانی که خودش هم بازیگر توانایی است دارای چه ویژگی هایی است؟

کار کردن با هر کارگردانی فرصت مناسبی برای یک بازیگر است. حالا ممکن این کارگردان بک گراند بازیگری و یا نویسندگی هم داشته باشد و بازیگر از مجموع تجربیات خالق نمایش به نفع خودش استفاده کند؛ اما درباره ایوب آقاخانی باید عنوان کنم رابطه دوستی ما به سالها قبل بر می گردد و در چند نمایش هم با ایشان همکاری داشتم و در رادیو مدت‌ها است که با او کارهای مشترک زیادی داشته ام. به جرات می توانم اذعان کنم که بین خیلی از بازیگران رکود دار کار با ایشان هستم. آقاخانی کارگردان باهوش و نکته سنجی است که به کارش احاطه دارد و با برنامه ریزی درست و کامل اثرش را روی صحنه می برد.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 

 

 

 




نظرات کاربران