در حال بارگذاری ...
مجید رحمتی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

بازیگر مونولوگ در صحنه بی پناه است

ایران‌تئاتر: کریم شیره‌ای دربار ناصری یکی از شخصیت‌های نام آشنای تاریخ معاصر است که علی رغم شهرتش در کمال گمنامی از دنیا رفت. در نمایش کریملوژی یک فضای برزخ گونه و حضور شخصیتی به ظاهر لوده آما تلخ اندیش و ژرف نگر به نام کریم شیره ای که به زعم عده ای از تاثیرگذارترین افراد دربار ناصر شاهی بود ساختار نمایش مونولوگ کریمولوژی را شکل می دهد. فضای این اثر کلاژی از گونه‌های نمایش ایرانی است.

مجید رحمتی بازیگر با سابقه تئاتر بدون تردید بهترین بازیش را در این نمایش تک نفره ارائه می کند و سهم موثری در موفقیت این نمایش دارد. رحمتی در سال های اخیر در قالب نقش های متفاوتی به ایفای نقش پرداخته است. او بازیگر باسابقه تئاتر پیشینه کارگردانی نمایش‌هایی نظیر منتشا و آری یا نه را دارد. رحمتی دارای مدرک کارشناسی نمایش  است. نمایش کریملوژی نوشته مهران رنج‌بر با طراحی و کارگردانی رضا بهرامی شهریور و مهر ماه ساعت 20:30 در سالن سایه مجموعه تئاترشهر روی صحنه است و بازیگر این اثر نمایشی مجید رحمتی است. با مجید رحمتی در باره حضورش در نمایش کریملوژی گفت وگویی انجام داده ایم.

 

در کارنامه کاری شما چه کارگردانی و چه بازیگری تعاد زیادی نمایش مونولوگ دیده می شود؛ آیا به بازی در نمایش های مونولوگ علاقه خاصی دارید؟

علاقه زیادی دارم و همواره بر اساس تکنیک روایتگری و اجرایی به بازی در نمایش های مونولوگ می پردازم. در این سال‌ها تجربیات خوبی نظیر توالت، مجلس نقالی رومئو و ژولیت، منتشا، مجلس موزیکال فرافکنی، دلقک دوملیتی به نام بهرام و همین نمایش کریملوژی در تئاترمونولوگ داشته ام.

 

برخی از منتقدان و بازیگران اعتقاد دارند در نمایش مونولوگ تاثیر بازیگر به اندازه و حتی گاهی بیشتر از کارگردان است و حضورش جنبه مولفانه دارد. چقدر به این نکته اعتقاد دارید؟

تا حدی با این تعبیر موافقم؛ زیرا بازیگری که مونولوگ به خصوص در شیوه روایی بازی می کند در صحنه بی پناه است و فقط خودش است؛ در کارش نه دکور آنچنانی وجود دارد و نه خبری از فضا سازی است. آنچه هست توانایی بازیگر است که در اختیار کارگردان قرار می گیرد و نمایش شکل می گیرد.

 

کریم شیره ای از جمله آدم های سرشناس عهد قجری است؛ آیا روزی تصور می کردید که این نقش را بازی کنید؟

سال‌ها است چون در حوزه نمایش ایرانی فعالیت می کنم و همیشه دوست داشتم درباره دار و دسته های نمایش های سنتی خاص تخت حوضی و بقال بازی حضورم موثر و گسترده تر بشود. درباره کریم شیره ای به جز یک کتاب و یک نمایشنامه به نام وغ وغ صاحب  نوشته حسین کیانی منبع خاصی وجود ندارد. در نمایش جیجک علیشاه دکتر امینی هم برشی از زندگی کریم شیره ای وجود دارد. نمایش ما بر اساس طرحی از کهبد تاراج استارت خورد و برایمان مهم بود که زیاد نرویم به بیوگرافی نگاری زندگی کریم. رفتیم به سمت اینکه کریم را سمبلی از شکل گیری نمایش ایرانی به خصوص بقال بازی نشان بدهیم و اینکه متوجه شویم رسالت این آدم‌ها باید توسط چه کسانی دنبال شود. با این رویه است که به ریشه های نمایش ایرانی می رسیم.  

 

چقدر به این نکته اذعان دارید که کریم شخصیت بهلول واری دارد و خردش را پشت لودگی مخفی می کند؟

نکته درستی است. پوسته ظاهری ماجرا این است که کریم آدم با نمک و شوخ و شنگی بوده است؛ اما در مجالس بقال بازی در حضور ناصرالدین شاه و درباریان کریم کارهایی اجرا می کرده که بر اساس رصدش از شرایط جامعه بوده است و با زبان برنده و موثر طنز این مسائل را در کارهایش منعکس می کرد.

 

 به طور روال آدم هایی از جنس کریم سرنوشت تراژیکی دارند؛ آیا دلیلش جبری است که در زندگی آنها وجود دارد؟

تا حدی جبر در این جنس سرنوشت تاثیر دارد و طبق تحقیقاتم متوجه شدم که قبر خالی از نشانه ای در گوشه کاخ گلستان وجود دارد که برخی ها معتقدند قبر کریم شیره ای است. حتی عکس های کمی از کریم باقی مانده است. به هر حال کریم های نوعی یا به واسطه پیری و یا به دلیل زبان تندشان کمرنگ می شوند. حکومت بی کفایت و منفعل قاجار هم در این قضیه مقصر است.

 

در سریال و فیلم های کارگردانی مثل علی حاتمی که عاشق وقایع نگاری اتفاقات دورن قاجاریه است؛ کمتر نشانه ای از زندگی و شخصیت کریم دیده می شود؟

هیچ چیزی وجود نداشت و تنها نقطه اتکایمان عکسی از دوران پیری کریم است. البته در ابتدا قرار بود ما تصویری جوان از کریم نشان بدهیم؛ اما در ادامه شرایط تغییر پیدا کرد و ماریا حاجیها بر طبق عکس اشاره شده نوع گریمم را طراحی کرد. مهران رنجبر هم در مجموع آثار نوشتاریش در حوزه پرتره نگاری هم در این نمایش تاکید داشت که نگاهی تلخ و تراژیک وجود داشته باشد و دوست داشت نشان بدهد آدم هایی نظیر کریم خودشان را وقف اشاعه فرهنگ و هنر کرده اند.

 

با توجه به ساختار نمایش مونولوگ چقدر گریم هنرمندانه ماریا حاجیها و وسائل محدود صحنه نمایش به شما در ارائه بازی بهتر کمک کرد؟

همه این مسائلی که اشاره کردید  برداشتی از تکنیک نمایش های ایرانی است؛ نمایش ایرانی کلا بی چیز، فقیر و محدود است. بنابراین باید بازیگر تمام تلاشش را انجام بدهد تا با صدا، بدنش، حرکت و احساسات مختلفی که دارد در کنار وسائل محدود نمایش کارش را درست انجام بدهد. درست عین کار نقالی؛ نقال در صحنه خودش است و یک چوب، شبیه خوان خودش است و لباسش و نهایتا یک سپر و شمشیر. در تخته حوضی هم ارجاع می دهند به بستن قرار داد و روشن کردن تخیل ذهن تماشاگر و یک چهارپایه می شود خانه و یک تشت می شود حوض. در کار ما آن چند وسیله محدود تداعی کننده قبرستان بود.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 

 

 




نظرات کاربران