«اکبر حسنی» را تنها نگذاریم

22 سپتامبر (۳۱ شهریور) به یادبود «ملیندا رز» ۱۲ ساله کانادایی که به تومور «آسکین» مبتلا بود، روز جهانی «رز» نامیده شد. کودکی که تا آخرین نفس امید خود را از دست نداد و با تاثیر مثبت بر زندگی اطرافیان از روزهای باقی مانده به بهترین نحو استفاده کرد.
در این روز رسم بر آن است که دوستداران بیماران سرطانی گل‌ رز که سمبل عشق، محبت و علاقه است  -به اشکال مختلف دست‌ساز، کارت پستال‌ها و ...- به بیماران سرطانی اهدا کنند تا نشان دهند که همواره در این مبارزه سخت در کنارشان هستند.
تصادم آخرین روز اجرای نمایش «غروب روزهای آخر پاییز» با روز جهانی رز،  فرصتی به ما داد تا بار دیگر یادی از اکبر حسنی، هنرمند توانمند عرصه تئاتر کنیم. هنرمندی که با وجود سالیان سال مبارزه طاقت فرسا با بیماری ام اس و سرطان همچنان در تئاتر می درخشد.

وقتی دست روزگار سر ناسازگاری می گذارد
اکبر حسنی مدتهای مدیدی بیماری ام اس مبتلا روبرو بود و با وجود هزینه های هنگفت هرگز دست نیاز بر کسی دراز نکرد و با روحیه بالا و مثال زدنی خود تا حدود زیادی بر این بیماری مستولی یافت.
هنوز از مبارزه با ام اس، نفس تازه نکرده بود که پزشکان خبر سرطان به او دادند. او به سرطان خون مبتلا شده بود و اینبار در جبهه ای دیگر باید با بیماری مبارزه می کرد.
جبهه ای ویژه، که در کنار نیازمندی به وضعیت روحی و جسمی بالا، حامی خاص می طلبد.
«... هر ۲ هفته یکبار باید مبلغ ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان هزینه دارو می دادم. متاسفانه بیمه تکمیلی هم پاسخگوی نیاز من نیست چون ابتدا باید هزینه داروها و آزمایشات را پرداخت کنیم و بعد از یکی دو ماه بیمه تکمیلی پول را به ما برمی گرداند...».
اکبر حسنی با وجود همه ناملایمتی ها، هرگز دست از مبارزه نکشید. حتی روزگاری که مجبور شد برای درمان به تهران بیاید و نبود جای خواب، بدن او را با عفونت روبرو کرد.

«... به دلیل کم بودن هموگلوبین و بالا بودن بیش از حد گلبول های سفید بدنم باید پیوند مغز استخوان انجام می دادم اما بعد از پیوند به دلیل اینکه مکان مناسبی برای استراحت و مراقبت در اختیار نداشتم و مجبور شدم در راه آهن بخوابم. بدنم عفونت کرد و پیوند را پس زد. در حال حاضر تنها مسکن های تسکینی بسیار قوی دریافت می کنم تا بتوانم درد را تحمل کنم. کبدم نیز نیازمند پیوند است و در لیست پیوند کبد بیمارستان نمازی شیراز قرار دارم اما متاسفانه هزینه پیوند زیاد است چون اکثر افرادی که عزیزانشان دچار مرگ مغزی شده اند برای اهدای عضوشان دیه طلب می کنند که هزینه دریافت کبد نزدیک به ۵۰۰ میلیون تومان است».

اکبر حسنی حمایت شما را می طلبد
کسانی که خود یا اطرافیانشان با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کنند خوب می دانند که درد سرطان در تجمیع درد هزینه های سرسام آور، نبود حمایت های مالی و بیمه ای، کمبود امکانات و هزار مشکل مادی و معنوی دیگر چه معنایی دارد.
خوب می دانند که انتظار کشیدن، عوارض شیمی درمانی و پرتودرمانی، پیوند استخوان، آزمایش ها و سی تی اسکن های مکرر و ... چه مفهومی دارد.
خوب می دانند هزینه درمان این عقرب خوش خط و خال چقدر است، پس لازم نیست جمله «اکبر حسنی تنهاست و دست کمک به حمایت شما دراز کرده است»، را شرح و یا تفسیر کنیم.
اکبر حسنی این روزها نمایش «غروب روزهای آخر پاییز» نوشته فریدریش دورنمانت را از ساعت 21:15 در مجموعه نمایشی «دیوار چهارم» به روی صحنه  برده و امشب آخرین اجرای این نمایش است.
هنرمندان زیادی به عناوین مختلف از او در این اجرا حمایت کردند و امشب آخرین تلاشی است که سایرین می توانند برای پشتیبانی از او داشته باشند.
چندی پیش اکبر حسنی در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها می گفت: « ... من در طول این سال ها برای اینکه به کسی برای درمانم رو نیندازم، همه چیزم را از دست داده ام. می دانم که همه درگیر مشکلات خودشان هستند و قصد هم نداشتم نمایشم را به عنوان اجرای خیریه روی صحنه ببرم و به واسطه تئاتر کمک جمع کنم اما دوستان پیشنهاد این کار را دادند که البته در عمل هم ناموفق بود چون تا امروز مبلغ بسیار اندکی جمع شده است و برخی از علاقه مندان و دوستان تئاتری هم در حد روحیه دادن و استوری گذاشتن به من لطف داشتند..».
او را تنها نگذاریم...
بگذاریم نویسنده برتر پنجمین جشنواره کانونهای نمایش، طراح برتر دهمین جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی، طراح صحنه برتر اولین جشنواره تئاتر سوره، نویسنده برتر پنجمین جشنواره تئاتر مهر، طراح صحنه برتر پنجمین جشنواره تئاتر مهر،  نویسنده برتر سیزدهمین جشنواره تئاتر مقاومت و ... به این نتیجه برسد که جملات چند روز پیشش اشتباه بود و هنرمندان و مسئولان او را تنها نخواهند گذاشت.

وعده ما: امشب ساعت 21:30 تماشاخانه دیوار چهارم