در حال بارگذاری ...
...

هستی حسینی در گفت و گو با ایران تئاتر بیان کرد

پرداختن به خشونت علیه زنان در آثارم به صورت ناخودآگاه است

هستی حسینی در گفت و گو با ایران تئاتر بیان کرد

پرداختن به خشونت علیه زنان در آثارم به صورت ناخودآگاه است

ایران تئاتر: نمایش وقتی کبوترها ناپدید شدند چالش دو مرد در زمان اشغال کشور کوچکشان(استونی) در زمان جنگ جهانی دوم توسط دو قدرت بزرگ آن دوران آلمان و شوروری است و ادگار و رونالد هر کدام دو رویکرد متفاوت را در پیش می گیرند.

داستان این اثر نمایشی مربوط به انسان‌هایی‌ است که در هر شرایطی بی‌آنکه پایند اعتقاد یا مرامی باشند؛ با هر نسیمی به همان سو می‌وزند. منفعت شخصی این افراد است که بیش از هر چیزی برایشان اهمیت دارد و اینکه با دشمنی اشغالگر و متجاوز همکاری می‌کنند و یا دست به کشتار هموطن و خانواده شان بزنند، فرقی نمی‌کند.بیش از هرچیز بقا و زنده ماندن به هر قیمتی برایشان اهمیت دارد. هستی حسینی کارگردان جوان نمایش که اجراهایی موفقی مثل باد شیشه ها را می لرزاند را انجام داده است؛ با درک درست از فضای نمایش نامه اثری منطقی و درست خلق می کند. نمایش وقتی کبوترها ناپدید شدند یک جورهایی تاریخ‌نگاری کشور استونی و زندگی‌نامه ادگار پارتس فیلم‌ساز این کشور است. ادگاری که در نمایش تاریخ سرزمینش استونی را بازگو می‌کند. وقتی کبوترها ناپدید شدند دهمین نمایشی است که با حمایت تئاتر مستقل تولید شده است. باد شیشه را می‌لرزاند، رویای یک شب نیمه تابستان، رومئو و ژولیت، اپراتور نسل چهارم، گتو، بخواب در رویاهایت، رومولیت و شپش از جمله این نمایش‌ها هستند. با هستی حسینی درباره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

به چه دلیل برای اجرای نمایش جدیدتان به سراغ نویسنده ای رفتید که در ایران اصلا شناخته شده نیست؟

سوفی اکسانن نمایشنامه‌نویس جوان فنلاندی ‌است که متن‌هایش در سال های اخیر در محافل ادبی و نزد علاقمندان به ادبیات دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. داستان نمایش از حدود سال 1940 شروع شده و تا حدود 1955 ادامه دارد در این سالها است که با قدرت گرفتن نازی ها در آلمان جنگ جهانی دوم آغاز می شود و از طرفی بیش از بیست سال از انقلاب اکتبر 1917 در روسیه گذشته و بلشویکها و ارتش سرخ در شوروی حاکم هستند. ماجرای نمایشنامه وقتی کبوترها ناپدید شدند ماجرای کشوری کوچک در بین قدرتهای بزرگ است و مصائبی که از این بابت تحمل می کنند. در این اثر به موضوعات انسانی و اجتماعی توجه خاصی انجام می شود و فضای داستان هم خیلی دراماتیک است و در این نمایش در مورد جنگ و تاثیرات جنگ بر خلق و خوی انسانها تاکیدات موثری وجود دارد. آدم هایی که با جنگ همسو می شوند و یا بر علیه آن قرار می گیرند و هر کدام تاوان هایی بابت کارشان پرداخت می کنند و برای بقا تلاش می کنند.

 

آیا آثار اکسانن در اروپا و سایر کشورها شناخته شده است؟

بله برخی از کتاب‌های اکسانن به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری را دریافت کرده است. اکسانن به دلیل فعالیت‌ها و مقالات زیادی که درباره آزادی بیان، حقوق زنان، سیاست روسیه، جنگ اطلاعاتی، مهاجرت و فنلاند دارد؛ به عنوان شخصیتی فعال در عرصه رسانه نیز مطرح است.کتابهای این نویسنده جوان٬ محوری امروزی و جذاب دارند؛ حتی اگر مانند وقتی کبوترها ناپدید شدند که در ۲۰۱۲ درفنلاند منتشرشد، مربوط به جنگ جهانی دوم باشد. اثر این نویسنده جوان توسط محسن ابوالحسنی مترجم خوشفکر به جامعه ادبی و تئاتری معرفی شده و نشر بیدگل نیز به تازگی آن را به چاپ رسانده است.

 

 به نظر می رسد آثار این نویسنده برای اجرا دشوارهای خاص خودش را دارد؟

 بله از ویژگی‌های متن های اکسانن وجود صحنه‌های متعدد داخلی و خارجی‌ است و نیازمند اجرایی حرفه‌ای و کارگردانی درستی ‌است که قادر باشد با تعویض متعدد پرده‌ها و لوکیشن ها با توجه به حجم بالای رخدادها ارتباط  تماشاگر را با جهان اثر حفظ کند.
 

در اغلب کارهایی که شما به عنوان کارگردان روی صحنه اجرا کردید به نقد خشونتی که نسبت به زنان اعمال می شود می پردازید؛ این موضوع چقدر برایتان حائز اهمیت است؟

شاید پرداختن به این موضوع در آثارم به صورت ناخودآگاه باشد. متنی را می خوانم و برایم جذاب می شود و آن برای اجرا در نظر می گیرم و اگر این تم هم در آن وجود داشته باشد جذابیتش دو چندان می شود. با نیت و قصد قبلی به سراغ چنبن موضوعی نمی روم. پرداختن به این تم به شرایط موجود در جامعه هم بر می گردد؛ شرایطی که باعث شده به زنان به عنوان شهروند درجه دو نگاه شود و هنوز حق شهروندیشان به طور کامل پرداخته نشده است.

 

آیا پرداختن به این موضوع در تئاتر می تواند شرایط زنان را بهبود ببخشد؟

مهم ترین رسالت تئاتر جلب توجه مردم به چالش ها و مشکلات اجتماعی است و آگاهی سازی در این حوزه هم اثرات خاص خودش را دارد. به نظر من اگر نمایشی بتواند حتی روی چند مخاطب هم تاثیر گذار باشد به رسالتش عمل کرده است.

 

آیا بروز جنگ و اشغالگری می تواند خوی پلید و حیوانی آدمها مثل ادگار را بیدار کند و آیا اگر جنگی نبود ادگار آدم نرمالی بود؟

نکته مهم در باره ادگار که در متن کم رنگ بود و ما پر رنگ ترش کردیم بحث تفاوت جنسی او با بقیه آدم ها بود و باعث شد از دوران کودکی خصومتی با جامعه و اطرافیانش پیدا کند و به دنبال به دست آوردن قدرت است تا کسی نتواند او را مسخره کند. بروز جنگ یک آنارشی و هرج و مرجی را به وجود می آورد و در این بی قانونی هر آدمی با هر انگیزه ای می تواند پیشرفت کند و نیت هایش را که می تواند خیر هم نباشد پیش ببرد. بنابراین جنگ این امکان را به برخی از آدمها می دهد که تبدیل به هیولا بشوند؛ در صورتی که در شرایط عادی که در جامعه قانون حاکم است چنین اتفاقی رخ نمی دهد.

 

با توجه به توضیحاتی که ارائه کردید در درون ادگار یک نوع حس تنفر شدید نسبت به زنان هم وجود دارد؟

بله در نمایش هم می بینیم که خیلی بی رحمانه رسالیه را خفه می کند و چون ضربه خورده خصومت زیادی نسبت به آدمها دارد و در این شرایط خشونت درونش افزایش پیدا می کند. یک جورهایی حس می کند که زنانگی وجودش پر رنگ است؛ اما به عنوان یک زن در جامعه پذیرفته نمی شود.

 

آیا ادگار دانای کل و یا راوی نمایش است؟

در متن این گونه نبود که به عنوان راوی مطرح باشد؛ من در متن دراماتورژی انجام دادم زیرا متن بسیار سنگین است و اگر می خواستیم تمام نمایش نامه را کاملا اجرا کنیم زمانش بیش از سه ساعت می شد و چون به تاریخ خاصی برمی گردد که برای ما چندان شناخته شده نیست، تصمیم گرفتم اطلاعات مقدماتی و لازم درباره موقعیت و شرایط کشور استونی را از زبان ادگار به مخاطب منتقل کنم.

 

گفت  و گو از احمد محمد اسماعیلی