در حال بارگذاری ...
پژوهشی بر جنبه‌های نمایشی در قرآن (بخش چهارم)

دیالوگ، مکالمه و گفتار در بیان قرآنی

ایران تئاتر- احسان مقدسی: متن حاضر بخش چهارم از مقاله ای مفصل با عنوان « جنبه‌های نمایشی در قرآن » است که در کتاب مجموعه پژوهش‌های تئاتر دینی ـ ۱ به مناسبت برگزاری جشنواره تئاتر رضوی توسط انتشارات نمایش منتشر کرده است. «گفتا شنود یا دیالوگ » عنوان این بخش از مقاله است.

دیالوگ و گونه های دیگر گفتار (مونولوگ، پرولوگ و...) از یونان باستان تاکنون یکی از ساختمایه های اصلی نمایشنامه و نمایشی ساز بوده است. ارسطو در رسالۀ فن شعر خود، «لکسیس» یا گفتار را یکی از شش ساختمایه نمایش آورده است. مترجمان عرب آن را به «المقوله» و «المقاله» و «قول» ترجمه نموده اند. «گفتا شنود (دیالوگ) و گاهی حتی «مکث» و «سکوت» از زیر گونۀ سخن مایۀ نمایشنامه به شمار رفته اند. سخن مایه مفهومی تماشاگانی و واژه- بنیاد است؛ هم به واژگان نمایشنامه مربوط می شود و هم به چند و چون بیان آن در نمایش.»
مکالمه و گفتار در بیان قرآنی جایگاهی مهم دارند و بیشتر مکالمه‌ها جنبۀ نمایشی به خود می‌گیرند. «ریچارد بل» با ارجاع به صحنه‌های قیامت می نویسد: «لازم است که کیفیت نمایشی اکثر این صحنه‌ها که غالباً ناشناخته مانده اند، اما همچنان تأثیر گذارند مورد لحاظ قرار گیرند. «مستمصرمیر» نیز بر کیفیت نمایشی مکالمه های قرآنی صحه می گذارد: «در واقع، وجه غالب سبک قرآن کیفیت نمایشی آن است. در جای جای قرآن نقل‌قول مستقیم به صورت معترضه به وفور پراکنده است و باید تصور کنیم که هر فرد روایت خود را از طریق کلام بازگو می‌کند. برای نمونه، در داستان موسی (ع) در سوره طه بیشتر، کلام نقش‌آفرینان را می خوانیم تا یک روایت واقعی را.» سی سال بعد از انتشار کتاب «بل» (قرآن شناس بزرگ عربی)، «و.مونتگمری وات» نیز بر این کیفیت نمایشی مکالمه‌های قرآنی تاکید می‌کند: «در متون روایی کلام مستقیم آزادانه به کار می‌رود و حتی در برخی موارد به عبارات و پاسخ‌های توأمان نیز بر می خوریم. محققاً صحنه های نمایشی مربوط به جهان آخرت با مکالمه های معمول همراه است...»

موقعیت های مکالمه ای در قرآن
«مستمصر میر» در مقالۀ خود «گفتگو در قرآن» سوالی مهم را پیش می کشد: «آیا در قرآن به قدر کافی موقعیت مکالمه ای وجود دارد که بخواهیم مجالی را صرف کنیم؟ در کتابی که به نظر نمی آید ترکیب‌بندی پیوسته ای داشته باشد و در خلال چند آیه از یک موضوع به سراغ موضوع دیگر می رود، چه میزان مکالمه می‌توان جستجو کرد؟» او در جواب سوالات خود به دو نکته اساسی در مورد جنس و موقعیت های مکالمه ای در قرآن اشاره می‌نماید:
اول اینکه درست است که بخش معتنابهی از مکالمه های قرآنی کوتاهند، یعنی مبادلات کلامی ساده ای هستند که به معنای دقیق، مکالمه به شمار نمی آیند. اما در همین رده، تبادلات کلامی دیگری نیز به چشم می خورد. مثلاً آیات 83-65 از سوره کهف میان موسی و خضر و آیات 27-160 ـ موسی و فرعون- از سورۀ شعرا که اندکی بسط یافته اند و تمام مؤلفه های یک مکالمه طبیعی را دارند.
دوم اینکه داستان های قرآنی به صورت پراکنده در سور مختلف نقل می شود. ممکن است یک داستان به صورت دو تکه در دو سوره مختلف نقل گردد. (داستان موسی (ع)، ابراهیم (ع) و...).
این عمل یعنی نقل قول از پیامبران پیشین در سور مختلف، در فواصل زمانی خاص و وضعیت پیامبر اسلام در زمان نزول آیه (شان نزول) مفهوم خود را نشان می-دهد. نقل قول پیامبران قبل از حضرت محمد (ص) و ذکر داستان آنها بیشتر برای دلداری به شخص پیامبر نازل می‌گردید و زمانی که محمد (ص) با مشکل خاصی (مثلاً هدایت نشدن کفار به سوی خدای یکتا) روبرو می گردید، نقل قولی از مشکلات پیامبر قبلی که همین وضعیت محمد را داشتند، توسط خداوند خطاب به محمد (ص) در قرآن صورت می گرفت. این شکل مکالمه های پراکنده در قرآن باعث می شود که هر تکه مکالمه قرآنی حایز اهمیت گردد. زیرا مطمئناً با مکالمه طرفین گفتگو در جاهای دیگر قرآن ارتباط برقرار می‌سازد.

انواع مکالمات قرآنی
مکالمه میان خدا و انسان در قرآن:
«گابریل یوسیاویچی» در مقاله خود «کتاب مقدس: مکالمه و فاصله»، می‌نویسد: «از جمله مشخصه‌های مکالمه، یکی این است که هم فاصله میان دو نفر را نشان می-دهد وهم اینکه این فاصله را پر می کند. به کلام والتر بنیامین، مکالمه، فاصله را از بین نمی برد بلکه بدان معنا می‌بخشد.» مکالمه میان خدا و انسان در قرآن نیز به نوعی از این جنس است. ابتدا اینکه رابطۀ کلامی میان خدا و انسان مقدور نیست و قرآن نیز بر جنبۀ الوهیت و همه جا بودگی خداوند تأکید دارد و درصدد است که متمایز بودن خداوند را اثبات کند. (لیس کمثله شیء) یعنی فاصله میان انسان و خداوند فاصله ای پر نشدنی است که این به علت ذات الوهی پروردگار است. اما این فاصله در قرآن به معنای مانع نفوذپذیر میان انسان و خداوند نیست بلکه بیشتر به سبب حفظ یکپارچگی الوهیت خدا صورت می گیرد. مکالمه میان خدا و انسان صورت می گیرد، در صورتی که لطف الهی شامل حال انسان گردد (فاصله با لطف الهی پر می شود. سوره نسا، آیه 164) اوج این لطف الهی، سخن گفتن آشکار خداوند با موسی است. خدا با موسی آشکارا سخن گفت و خود را بنا به درخواست موسی بر او آشکار ساخت. گفتگو میان انسان و خدا به صورت مستقیم علاوه بر لطف الهی بر اساس برخی «معاملات» نیز صورت می پذیرد. همچنانکه در سوره اعراف می‌آید: «و هنگامی که پروردگارت از پشت آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی دادیم. مبادا روز قیامت بگویید ما از این امر غافل بودیم. * یا بگویید پدران ما پیش از این مشترک بوده اند و ما فرزندانی پس از ایشان بودیم. آیا ما را به خاطر آنچه باطل اندیشان انجام داده‌اند هلاک می کنی؟»
پس مکالمه میان خداوند و بشر در دو حالت انجام می گیرد و فاصله میان خدا و انسان با گفتگو پر می شود، تا: 1- لطف الهی شامل حال انسان شود 2- برای گرفتن میثاق ازلی (که خود صحه‌ای است بر دیگر بودگی خداوند).

اندیشه، مکالمه، خلق تصاویر نمایشی
«سوره حمد» (فاتحه الکتاب) عملاً با آیۀ «اهدنا الصراط المستقیم» به پایان می‌رسد و با این آیه ادامه می یابد که «صراط الذین انعمت علیهم و غیر المغضوب علیهم و لاالضالیـن». تــا آیه 5 سخن بشر، کلی است و ستایش خدا و هدایت او را در بر می گیرد. اما در آیه پنجم، گوینده وارد تاریخ (صحنه تاریخ) می‌شود. او در این عرصه از خدا می خواهد که به راه راست هدایت شود، راه آنان که بدان‌ها نعمت عطا شده و نه راه گمراهان. مکالمۀ قرآنی نیز چنین کارکردی دارد: از یک سو، مکالمه نقل ـ به سوم شخص ـ کشمکش میان خیر و شر است و از دیگر سو، تجسم خیر و شر در قالب اشخاص گوشت و خون‌دار و نمایاندن آنان در برابر چشمان بیننده، در بطن موقعیت هایی است که آن موقعیت ها گواه تعهد آن اشخاص است و تمام بار شخصیتی آنان را در دل کلام و گفتار بی‌درنگ عیان می سازد. بنابراین مکالمه شگردی است که قرآن برای خلق تصاویر نمایشی مضامین خود از آن بهره می برد.
در این گونه مکالمه‌ها، کلام در خدمت خلق تصاویر نمایشی قرار می گیرد که خود درصدد بیان و رسانش مضامین والای الهی هستند. مکالمه و معنا با هم با خلق تصاویر نمایشی، زبان قرآنی به جنبۀ نمایشی می بخشند.
این کار به دو صورت در قرآن صورت می گیرد: 1) ایده، فکر و اندیشه ای بیان می شود و سپس مکالمه آن به تصویر کشیده می شود. مانند سه مکالمه کوتاه در آیات 260-258 از سورۀ بقره میان ابراهیم و نمرود، مومن و خداوند و ابراهیم و خدا، تجسم و بلورستگی، قاعده ای است که ذکر آن به میان آمد: «آیا از حال آن کس که چون خدا به او پادشاهی داده بود (و بدان می نازید) دربارۀ پروردگار خود با ابراهیم محاجه می کرد خبر نیافتی؟ آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من همان کسی است که زنده می کند و می میراند. گفت: من زنده می کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت: خدای من خورشید را از خاور برمی‌آورد، تو آن را از باختر برآور. پس آن کسی که کفر ورزیده بود مبهوت ماند و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند * ... یا آن کس که به شهری که بام هایش یکسر فروریخته بود، عبور کرد و با خود گفت: چگونه خداوند اهل این ویرانکده را پس از مرگ زنده می کند؟ پس خداوند او را صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت و به او گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. گفت: (نه) بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که طعم و رنگ آن تغییر کرده است و به دراز گوش خود نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم و هم تو را در مورد معاد، نشانۀ مردم قرار دهیم. به این استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را برداشته و به هم پیوند می‌دهیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم، پس هنگامی که چگونگی زنده ساختن مرده بر او آشکار شد، گفت: اکنون می دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست * .... و یاد کن آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی و فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ گفت: چرا، ولی تا دلم آرامش یابد. فرمود: پس چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود ریز ریز گردان، سپس بر هر کوهی پاره ای از آنها را قرار ده. آنگاه آنها را فراخوان، شتابان به سوی تو می‌آیند و بدان که خداوند توانا و حکیم است.»
2) گاهی بالعکس، مکالمه اول می آید و سپس ایده و اندیشه‌ای کلی از پس آن بیان می شود. در آیه 32 سوره مائده از قصاص ذکر به میان می آید، که به بنی‌اسراییل اعطا شده است. در این خصوص در آیات قبل از آن (31-27) به داستان هابیل و قابیل ـ در قالب مکالمه ـ اشاره می‌شود: «و داستان دو پسر آدم را به درستی برایشان بخوان، هنگامی که هر یک از آن دو، قربانی پیش داشتند. پس از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری نه. قابیل گفت: حتماً تو را خواهم کشت. هابیل گفت: خدا فقط از تقوا پیشگان می پذیرد.* اگر دست خود را به سوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را به سوی تو دراز نمی کنم تا تو را بکشم، چرا که من از خداوند، پروردگار جهانیان می ترسم * من می خواهم تو با گناه من و گناه خودت به سوی خدا باز گردی و در نتیجه از اهل آتش باشی و این است سزای ستمکاران * پس نفس اماره‌اش او را به قتل برادرش ترغیب کرد و وی را کشت و از زیانکاران شد. * پس زاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید، تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند. قابیل گفت: وای بر من‌، آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم؟! * پس از زمرۀ پشیمانان گردید. * از این رو بر فرزندان اسراییل مقرر داشتیم که هر کسی را ـ جز به قصاص قتل یا به کیفر فساد در زمین ـ بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد و هر کس کسی را زنده بردارد چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است و قطعاً پیامبران ما دلایل آشکار برای آنان آوردند، (با اینها) پس از آن بسیاری در زمین زیاده‌روی می کنند.»

مکالمه، حفظ انسجام قرآن، پیش‌برد طرح داستانی
یکی از مهمترین کارکردهای دیالوگ در نمایشنامه پیش‌برد طرح و نقشۀ داستانی است. در هنر نمایش به علت نبود سخن نویسنده در متن، این دیالوگ است که همزمان، طرح داستانی، شخصیت پردازی و فضا سازی و... را می سازد.
در قرآن، مکالمه در بسیاری جهات نقش این چنینی را بر عهده دارد؛ یعنی حفظ انسجام متن در جهت پیش‌برد و اهداف متن؛ «تا آنجا که مکالمه‌ها، مضامین قرآنی ارایه شده در بافت خاص را به تصویر می کشند، در جهت حفظ پیوستگی و انسجام ترکیب بندی قرآنی عمل می کنند. اگر به ماهیت فرمولی کلمات و عبارات آغازین یک مکالمه دقت کنیم، به رابطۀ مکالمه با بافتی که در آن قرار گرفته، پی خواهیم برد و نتیجه چنین خواهد شد که مکالمه به جای فصل در گفتار، سخن وصل ایجاد می-کند...مکالمه به گونه ای دیگر نیز پیوستگی و انسجام قرآن را حفظ می‌کند. در سور متعدد، که سورۀ یوسف (ع) بارزترین نمونه آن است، زنجیره مکالمه‌ها در خدمت پیش‌برد طرح کلی داستان است.» سورۀ یوسف از جمله بارزترین سوری است که قابلیت‌های نمایشی فراوانی (از جهت طرح داستان، دیالوگ، کار پرداخت و...) در خود دارد.

بیان موقعیت فردی و ایجاد کار پرداخت نمایشی در مکالمات قرآنی
مکالمه در جای جای قرآن در جهت ایجاد کار پرداخت نمایشی و بیان رنج و آلام شخصی که مکالمه از او نقل می‌شود، قرار می گیرد: مکالمه میان هارون و موسی هنگامی که موسی از کوه طور باز می گردد و می بیند که هارون، برادرش با بت‌پرستان در ساخت گوساله زرین هم‌داستان شده، از این گونه کار پرداخت های نمایشی است: «در این مکالمه موسی (ع) موی پیشانی هارون و سر او را محکم گرفته، از او توضیح می خواهد. هارون سعی می کند که برادر خود را آرام کند: «ای پسر مادرم!» فقط مکالمه می تواند زیبایی و تأثیر این صحنه را نشان دهد.» مکالمه، کار پرداخت اولیه یعنی کشیدن موی هارون توسط موسی را می آفریند و راه را برای کار پرداخت دوم یعنی اصرار هارون برای اینکه موسی از او بگذرد باز می کند.
در بعضی جاها مکالمه به زیباترین نحو در جهت بیان دردها و آلام شخصیت قرار می گیرد. در آیه 72 سوره هود، فرشتگان به همسر ابراهیم بشارت می دهند که خداوند به زودی به او فرزندی عطا خواهد کرد. همسر ابراهیم می گوید: «وای بر من، آیا فرزند آورم؟ با آنکه پیرزنم و شوهرم پیرمرد است؟ واقعاً این چیز بسیار عجیبی است.» «ادای این پاره گفته در غالب سوم شخص، محتوای فنی آن را ـ لذت، تعجب و شکی که به طرزی کارآمد به واسطۀ اول شخص راوی حاصل می‌آید ـ بی اثر جلوه خواهد داد.» در آیه 45 سوره هود، نوح که شاهد غرق شدن فرزند در پیش دیدگان خویش است، خطاب به خداوند که قول داده بود پسر و اهل بیت او را نجات دهد می گوید: «پروردگارا، پسرم از کسان من است و قطعاً وعدۀ تو راست است و تو بهترین داوری.» «این پاره گفته که شاهد غمی جانکاه، اما در دست کنترل است، از سویی اعلام ایمان قوی به خداوند و از دیگر سو درخواست مؤدبانه برای توضیح علت مرگ فرزند به شمار می رود، که در قالب سخنی غیرمستقیم، غنا و ژرفای خود را از دست می داد.»

مکالمه قرآنی در خدمت شخصیت پردازی
مکالمات قرآنی در بسیاری جاها در خدمت شخصیت پردازی قرار می گیرند. یعنی جنس گفتار با شخصی که مکالمه از زبان او نقل می شود در ارتباط کامل قرار می‌گیرد. این امر در خصوص سه پیامبر موسی، ابراهیم و یوسف (ع) مصداق دارد. در قسمت شخصیت پردازی به این موضوع پرداختیم. نکته مهم در این باره این است که مکالمه و شیوه گفتار افراد است که شخصیت مورد نظر در قصه را به آنها می‌بخشد.

ساختار و گونه شناسی مکالمات قرآنی
شناخت انواع و گونه های مکالمات قرآنی و ساختار زبانی این مکالمات برای تکاپوگران تئاتر از دو جهت حایز اهمیت است. ابتدا اینکه در برداشت‌های تئاتری از قسمت های مختلف قرآن کریم به آنها یاری می رساند و در ثانی در شناخت جنبه های مختلف نمایشی این کتاب بزرگ کمک شایانی می کند. در قسمت گونه شناسی مکالمه های قرآن به انواع طرقی که به وسیلۀ آنها مکالمه صورت می گیرد و در بخش ساختار، به ساختارشناسی زبانی آیات و اینکه با چه نشانه ها و طرقی مکالمه در قرآن آغاز می گردد، پرداخته می شود.

گونه شناسی
مضامین مکالمه های قرآنی در راستای محتوای کلی قرآن است. یعنی آموزه های انبیا، نگرش‌ها و براهین اقوام مورد خطاب انبیا، خصایص انسانی مومنین، مشرکین و...
مکالمه های قرآنی بر اساس معیار گوینده و محتوا به انواع مختلف تقسیم بندی می شود:
1- متعارف ترین نوع مکالمات قرآنی، مکالمه میان پیامبر و قومی است که از میان آن برانگیخته شده‌است. اعلام رسالت از طرف پیامبر، مخالفت های قوم و اعلام مخالفت و ناسازگاری، یا اینکه پیامبر به نقد رفتار و سلوک قوم خود می پردازد. به طور خلاصه جدل و بحث میان پیامبری که دعوت الهی را ابلاغ می کند و قومی که در مقابل دعوت به دفاع از سنن پیشین می پردازد. در دو سورۀ «هود» و «شعرا» به مـکالمه هـایی از ایـن گونـه بر می‌خـوریم. در سورۀ هود: آیات 35-25 (دربارۀ نوح)، 58-50 (درباره هود)، 68-61 (درباره صالح) در سورۀ مبارکه شعرا و آیات 82-69 (دربارۀ ابراهیم)، 122-106 (دربارۀ نوح)، 145-123 (دربارۀ هود)، 159-141 (دربارۀ صالح)، 175-160 (لوط)، 191-176 (دربارۀ شعیب) و نیز آیات 89-80 از سورۀ «اعراف».
2-نوع دوم مکالمه، گفتگو میان پیامبر و خداوند است. در این گونه مکالمه، خداوند رسالتی را برعهدۀ پیامبر می گذارد و از او می خواهد این رسالت را اعلام کند. پیامبر، سوالاتی در مورد رسالت خویش می کند یا از خداوند درخواستی ویژه می نماید یا اینکه می خواهد سری از اسرار الهی بر او عیان شود که اغلب مورد اجابت خداوندی قرار می گیرد. این گونه مکالمات را به طور مثال در این آیات می توان دید: سورۀ بقره: آیـه 26 (ابـراهیـم) سورۀ اعراف: آیه 143، طـه آیـات 48-11؛ سورۀ قصص: آیات 35-29 (دربارۀ موسی) و سورۀ هود: آیات 48-45 (دربارۀ نوح). زیر گروه این مکالمات، گفتگوهای میان پیامبر با برخی افراد کارگزار اوامر الهی است. مانند سورۀ ذاریـات، آیـات 34-24 (مکـالمات میـان ابـراهیم و فرشتگان)، سـورۀ کهف: آیـات 8-2-65 (مکالمه میان خضر و موسی)، سورۀ مریم: آیات 21-17 (مکالمه میان مریم و فرشته).
3-مکالمه میان افراد معمولی که بیشتر بحث در مورد موازین اخلاقی است. در این نوع مکالمات اعمال نیک ستایش و اعمال بد مورد نکوهش قرار می گیرند. مانند: سورۀ اعراف آیات 126-113، سورۀ طه آیات 73-70، سورۀ شعرا: آیات 51-41 (دربارۀ فرعون و ساحرانش) قدرت تغییردهندگی ایمان را به تصویر می کشد و آیات 29-27 سورۀ مائده (دربارۀ هابیل و قابیل) حسادت کورکننده را نمایش می دهد.
4-برخی مکالمات مشورت میان افراد را به تصویر می کشد و طرفین گفتگو در مورد موضوع پیش آمده به مشورت می پردازند؛ مانند سورۀ یوسف: آیات 18-12 (دربارۀ برادران یوسف) و سورۀ نحل آیات 35-19 (دربارۀ ملکه سبا و درباریان او).
5-مکالمات متعددی است که در جهان آخرت صورت واقع پیدا می کند: سورۀ مدثر: آیات 47-40 (دربارۀ بهشتیان و دوزخیان)؛ سورۀ اعراف: آیات 29-38 (دربارۀ نفرین ابدی دوزخیان)؛ سورۀ سبا: آیات 33-31 (دربارۀ زیردستان مغرور و ناپاک و پیروان آنها).
6-نوع دیگری از مکالمه نیز در قرآن دیده می شود و آن «مکالمات یک طرفه» است؛ مانند سورۀ بقره: آیات 39-34؛ که در آن خداوند ابتدا شیطان و بعد آدم و حوا را مورد خطاب قرار می دهد و نیز سورۀ لقمان: آیات 19-12 که در آن لقمان فرزند خود را نصیحت می کند.
7-مکالماتی که میان انسان و حیوانات یا موجودات غیر انسان (مانند اجنه) صورت می‌گیرد مانند: مکالمه هدهد با سلیمان.

مکالمه‌ قرآنی و ایجاد فضای خلاء (مکالمه در خدمت فروپاشی مکالمه)
در تئاتر مدرن و قرن بیستم (در آثار بکت، یونسکو و...) مکالمه و دیالوگ نمایش بیشتر از اینکه در خدمت مراوده و گفتگو و پیش‌برد طرح داستانی قرار گیرد، در خدمت خلق فضا است. در آثار «ساموئل بکت» این فضا در نهایت منجر به وجود آمدن حالت دایره ای بسته‌ای می‌شود که در آن اشخاص نمایش به طور عبث همه چیز را دور زده و به نقطه شروع حرکت خود می رسند. این گونه مکالمات در این آثار بیشتر از اینکه مکالمه باشند ضد مکالمه‌اند. یعنی به جای برقراری ارتباط میان انسانها، دشوار بودن ایجاد ارتباط و عاجز و الکن بودن مکالمه میان افراد را به تصویر می‌کشد.
در قرآن در موقعیت های خاص، زمانی که پیامبر خدا نمی تواند با شنوندگان و افراد قوم خود ارتباط برقرار کند و در این راه شکست می خورد، این حالت پیش می‌آید: چندین صدا با هم و بدون ارتباط با یکدیگر در خلاء شروع به صحبت می‌نمایند: «مکالمۀ سورۀ غافر، آیات 44-23 به دسته بندی خاص خود تعلق دارد. در این آیات چندین گوینده وجود دارد ولی گوش شنونده‌ای در میان نیست. گویندگان عبارتند از: موسی، مصریان، (به صورت گروه) فرعون و مومنی که ایمان خود را به آیین موسی (ع) پنهان داشته و اینک با شکست سکوت خود از موسی (ع) حمایت می کند. اما به نظر می آید که کسی به گفته های دیگران توجهی ندارد. تأثیری که از این مکالمه بر جای می ماند این است که چندین صدا در خلاء صحبت می کنند. آشکار است که این تکه متن بیش از یک موقعیت را به تصویر می کشد. اما ساختار مکالمه را دارد و مکالمه، حالت عدم و فروپاشی ارتباط و مراوده را تصویر می کند. در واقع، این صحنه بیهودگی مکالمه را در برخی موقعیت ها نشان می دهد. این صحنه یا تکه از متن، به تعبیری یک ضد مکالمه است.» ضد مکالمه ای که در آن جنبه‌های تصویری و نمایشی در خدمت رسانش معنا قرار گرفته و مضامین قرآنی، فراتر از متن با خلق فضا و ایماژهای تصویری، خود را به مخاطب می نمایانند.

ساختار مکالمات قرآنی
«مستمصر میر» ساختار مکالمات قرآنی را به صورت زیر طبقه بندی می کند:
مکالمه قرآنی اغلب با یک نشانه آغاز می شود و با یک اعلام نظر پایان می یابد. نشانه که مبین سرآغاز مکالمه است و مکالمه را به بافت روایی بزرگ تری پیوند می‌زند، ممکن است:
1- عبارتی کوتاه باشد (اذ/ واذ+ فعل) مانند آیۀ 260 از سورۀ بقره: «واذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحی الموتی...» (و یاد کن آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می کنی)... یا آیۀ 28 سورۀ حجر: واذ قال ربک للملائکه (و یاد کن هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت)... آیۀ 71 سورۀ ص: اذ قال ربک للملائکه انی خلق بشرا من طین (آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خواهم آفرید.»)
2- نشانۀ آغازین، عبارتی کوتاه است (مثل: فلما+فعل+قال) یعنی: «زمانی که فلان حادثه اتفاق بیافتد» یا «چنین و چنان گفت» مانند آیۀ 76 از سورۀ یونس: فلما جاء هم الحق من عندنا قالو ان هذا کسحر مبین. ( پس چون حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند: «قطعاً این سحری آشکار است.»)
3- نشانه (اهل/وهل اتیک حدیث فلانین است ). (آیا خبر فلان و بهمان به تو رسیده است؟). برای نمونه آیه 9 سورۀ طه: و هل اتیک حدیث موسی: (و آیا خبر موسی (ع) به تو رسید؟). آیۀ 169 از سورۀ شعرا: و اتل علیهم بنا ابراهیم؛ و برآن گزارش ابراهیم را بخوان. آیۀ 127 سورۀ مائده: واتل علیهم نبا انبیء آدم بالحق ... و داستان دو پسر آدم را به درستی برایشان برخوان...
4- نشانۀ آغازین عبارتی است که خدا به پیامبری خاص و برای قومی خاص به کار برده است. این عبارت راه را برای نقل گفت و گوی اطمینان بخش میان پیامبر و مردم هموار می‌سازد. (در سوره های اعراف‌، هود و شعراء این نمونه ها فراوانند).
اعلام نظر پایانی که نتیجۀ مناسب از مکالمه است. عبارتی در انکار یا سرپیچی از پیامبر (سورۀ مائده آیه 26، کهف 44-42، ص، آیه 85) یا بیانیه‌ای از جانب خدا دربارۀ رستگاری یا پیروزی مومنین به پیامبری خاص (سورۀ بقره آیه 250) را شامل می شود و این در حالی است که کافرین به نیستی و بی‌پناهی فرو خواهند رفت. (سورۀ اعراف آیۀ 72 و سورۀ شعراء آیات 120 و 139، 150، 189).

صورت دیالوگ‌ها، مونولوگ‌ها و... در قرآن
1) دیالوگ: مکالمات قرآنی معمولاً دو نفره است. (خدا- پیامبر، پیامبر- قوم، موسی- فرعون و...) اما این دیالوگ گاهی میان سه نفر یعنی «الف» با «ب» و «ج» یعنی به صورت مثلثی صورت می گیرد.
و گاهی میان 4 نفر مثلاً گویندۀ «الف» و «ب» مکالمه را آغاز می کنند و سپس گوینده «ب» سرسخن را با گوینده «ج» و بعد با «د» باز می کند. در سورۀ طه آیات 98-86 موسی (ع) پس از بازگشت از کوه طور ابتدا با قوم خود و بعد با هارون و سرانجام با سامری صحبت می کند.

2) مونولوگ و کناره گویی: «حالت مکالمات یک طرفه» که ذکر آن رفت یعنی مکالمه ای که خطاب به شنونده ای خاص ادا نشده است، از این گونه‌اند. گاهی مکالمه دارای گفتار با خود است. مانند آیۀ 25 از سورۀ ذاریات: «اذ دخلو علیه فقالو سلماً قال سَلَم قوم منکرون... (چون بر او در آمدند پس سلام گفتند. گفت: «سلام، مردمی ناشناسید.») عبارت «قوم منکرون»، گفتار با خود است»
3) مکالمه به تنهایی یا در دل مکالمه دیگر می آید و یا ممکن است در کنار یک یا چند کلمۀ دیگر قرار گیرد که به لحاظ علّی و معلولی با آنها در ارتباط است یا نیست. نمونه این مکالمه در سوره‌های هود، طه و شعرا فراوان است.
4) مکالمه همراه با نکات توضیحی (تدمین) می‌آید. نکاتی که مسأله مورد بحث را مورد تأکید دو چندان قرار می‌دهد. آیات 59-47 و 54-53 از سورۀ مبارکۀ طه و آیات 25-16 و 23-18 و نیمۀ دوم آیه 23 از سورۀ عنکبوت به نوعی تدمین به شمار می آیند.

تقسیم بندی سور قرآنی از نظر میزان مکالمات
«تئودور نولد» قرآن‌شناس غربی سوره های قرآن را به چهار دسته اولین مکی، دومین مکی، سومین مکی و مدنی تقسیم می کند. با نگاهی به این سور می بینیم که بیشترین میزان مکالمه در سور دومین و سومین مکی آمده است. یعنی زمانی که پیامبر (ص) در حال اعلام دعوت خود به صورت آشکارا برای قریش در مکه بودند و پیوسته با کفار در جدل و گفتگو به سر می بردند. کفار سخت تلاش داشتند که با طرح پرسش، ایجاد شک و شبهه و اعتراض بسیار با پیام حضرت محمد (ص) از در مخالفت در آیند. و گفت و گو به شدت در میان پیامبر و کفار در جریان بوده است. از لحاظ تاریخی، این دوره، اوج دوران مکالمه در قرآن به شمار می آید.
بعد از هجرت به مدینه، پیامبر بیشتر مشغول بر پا داشتن حکومت اسلامی بودند و وظیفۀ برپایی این حکومت و رفع شک و شبهه‌های مومنین در جایگاه والاتری نسبت به گفتگو و جدل قرار گرفت. به همین دلیل در این دوره موقعیت‌های مکالمه‌ای در سور قرآنی به شدت افت می‌کند.
نتیجه گیری
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان از نظر گفتار (که یکی از ساختمایه‌های نمایش است) غنای فراوانی دارد. در این کتاب مکالمه با داستانها و قصص قرآنی با تصاویر قرآنی با آموزه‌های اخلاقی و... در هم می آمیزد و نقش مهمی در پیش‌برد اهداف الهی دارد. در قرآن، دیالوگ‌ها از یک جنس یا چند جنس محدود نیستند، بلکه به صور مختلف (دیالوگ، مونولوگ و...) در آیات مختلف به چشم می‌خورند و راه را برای برداشت‌های نمایشی متعدد از آن باز می نمایند.

منابع و مأخذ:
- ارسطو، هنر شاعری (پئوتیکا)، ترجمه فتح‌الله مجتبایی، بنگاه نشر اندیشه، تهران، 1337.
- بستانی، محمود، پژوهشی در جلوه‌های هنری داستانهای قرآن، ترجمه محمد حسن جعفرزاده، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1371.
- حری، ابوالفضل، کنکاشی در سوره والعادیات، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری، زیباشناخت، شماره 5،1380.
- شاپوری میاندوآب، سعید، جلوه دراماتیک قرآن با تکیه بر احسن القصص، (پایانامه کارشناسی ارشد)، دانشگاه تهران، 1379.
- طباطبایی، تفسیرالمیزان، انتشارات قرآن، 1375.
- عبدل حیم، ام.آ.اس، بافت و مناسبات بینامتنی: راهگشای تفسیر قرآن، ترجمه ابوالفضل حری، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری، زیباشناخت شماره 4، 1380.
- قطب، سید، آفرینش هنری در قرآن، ترجمه محمدمهدی فولادوند، بنیاد قرآنی، 1359.
- میر، مستمصر: سوره به منزله کلیت، سیری در تفسیر قرآن در قرن بیستم، ترجمه ابوالفضل حری، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری، زیباشناخت، شماره 8، 1382.
- میر، مستمصر، گفتگو در قرآن. ترجمه ابوالفضل حری، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری، زیباشناخت، شماره 9، 1382.
- ناظرزاده کرمانی، فرهاد، درآمدی به نمایشنامه‌شناسی، انتشارات سمت، تهران، 1383.
- نیوورث، آنجلیکا، تصاویر و استعارات در آیات آغازین سور مکی، ترجمه ابوالفضل حری، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری، زیبا شناخت شماره 7، 1381




نظرات کاربران