در حال بارگذاری ...
امین سعدی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر بیان کرد

خشونت همه جا بین ما وجود دارد

ایران‌تئاتر: حرص، طمع، آز، شهوت و زیاده خواهی از زمان خلقت عامل هر جنگی و سبب نابودی آدمها بوده است. در متن آنتون آرتور این تم های نام آشنای بشری دستمایه شکل گیری درامی بودند که کارگردان جوانش با شناخت و احاطه کامل روی متن با ساده فهم کردن این متن سنگین نمایشی در قالب سورئالیستی موفق و روان را روی صحنه اجرا کرده است.

 امین سعدی، کارگردان جوان و مستعد، سال گذشته نمایش دولو روسا را کارگردانی کرده بود و حال در تازه ترین اجرای نمایشی خودش به سراغ متنی از آنتونن آرتور رفته است و داستان جنگ قدرت بین اسقف و چن چی را با پرداختی سورئال در پیش چشم مخطب قرار می دهد. نام آرتو در تئاتر دنیا با نام دیونیزوس و با عنوان تئاتر شقاوت‌ عجین شده است. در واقع تئاتر آرتو خاستگاه‌ها و ریشه‌هایش را در جنبه دیونیزوسی تراژدی مورد جست‌وجو قرار می‌دهد و قصد دارد تا سرنوشت قهرمان و شخصیت‌های تراژدی‌اش را در بازخورد با رنج‌ها و آلام زندگی مورد تحلیل قرار دهد و از این طریق به تقدس‌زدایی از طریق وقوع درام نزدیک شود. خاندان چن چی نوشته آنتونن آرتو یکی از مهمترین نمونه‌های این شیوه متفاوت تئاتری است که مولفه‌ها و بسترهای مورد توجه آرتو را از جوانب مختلف در خود دارد و از سوی دیگر به واسطه نزدیکی و گرایش به ریشه‌های اساطیری موضوع به نوعی تقدس‌زدایی دیونیزوسی را به دنبال دارد که حاصل قربانی کردن یک قربانی با ابزار شقاوت است. داستان نمایش که محصول  گروه تئاتر آمیتیس است درباره چالشهای خاندان چن چی با فرزندان، مردم و کلیسا است. این نمایش شهریور و مهر ماه در سالن اصلی عمارت نوفل لوشاتو بر صحنه است.  با امین سعدی درباره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده‌ایم.

 

در اغلب داستان‌ها و نمایش کلاسیک همواره این تم‌های نام آشنای حرص، زیاد خواهی و شهوت به عنوان نقاط پیش برنده درام وجود دارد و شما هم در نمایش خاندان چن چی به سراغ چنین تم هایی رفته اید؟

حدود 12 سال پیش اجرایی دانشجویی از متن خاندان چن چی نوشته آرتور دیدم. من برای اجرای نمایش به سمت تلفیق متن آرتور و متن شلی رفتم؛ متن ارتور تحت تاثیر شلی نوشته شده بود و در کار آرتور خشونت خیلی برجسته تر شده بود و شلی هم رویکرد شاعرانه اش را مورد توجه قرار داده است. درکنار این تلفیق به فضای زمانه و حال و احوالات جامعه خودمان هم چشم داشتم و تغییراتی اعمال کردم.

 

متن آرتور متن سنگین و دیر فهمی است؟

بله برای من هم در دور اول مطالعه متن چنین حسی وجود داشت و بخش هایی از متن برایم مفهوم نبود. بعد از پنج ماه جستجو، متن اصلی را که به زبان انگلیسی نوشته شده بود و در دانشگاهی در ایتالیا وجود داشت پیدا کردم و به همراه دستیارم متن را دوباره به فارسی ترجمه کردیم؛ در این مرحله به شناخت کامل و جامعی از درون مایه اثر رسیدیم.   

 

با توجه به مسائل اخلاقی که در جامعه ما وجود دارد؛ با استفاده از نشانه هایی مثل بادکنک قرمزی که می ترکد و آن را نشانه تجاوز نشان دادید به خوبی توانستید جهان اثر آرتور را در جلوی چشم مخاطب قرار بدهید؟

در تمام نمایش هایی که روی صحنه اجرا کرده ام به تصویر سازی علاقه دارم و علاقه دارم این تصویر در ذهن تماشاگر باقی بماند و به مضمون و جهان نمایش فکر کند. هیچ وقت قائل به تفکیک بین مخاطب عام و مخاطب خاص نبوده ام؛ این رویکردم در کارهای مفهومی پر رنگ تر است و مخاطب باید برداشت درستی داشته باشد.

 

آیا استفاده از حرکات فرمی هم برای ماندگار تر شدن این تصویر در ذهن مخاطب در نمایش مورد استفاده قرار گرفته است؟

­متن آرتور خیلی تصویری است و به خاطر اینکه بتوانیم تصاویر اثر ماندگار شود ماه‌ها تمرینات طولانی داشتیم. بیش از سی اتود در باره صحنه زندان انجام دادیم. بارها به جلو رفتیم و به در بسته برخورد کردیم و برگشتیم. متن سنگین، صحنه های تصویری پیچیده و تودرتو و غیر رئالیستی برای گروه ما یک ماموریت غیر ممکن را در ذهن ایجاد می کرد.

 

پایه اصلی دکور نمایش حاوی چند مثلت با اندازه های مختلف است. آیا استفاده از مثلث نماد مسئله خاصی است؟

بله دایره نماد لازمانی و لامکانی است که در انتهای نمایش کارکردش را نشان می دهد. مثلثی که در درون مثلث دیگر گیر افتاده است مفهومش مثلث آفرینش، مرگ و مسائل جنسی است.

 

متن نمایش نامه را آرتور در زمانی نوشته که جنگ قدرت کلیسا و پادشاهان در قرون وسطی بسیار جدی دنبال می شد و کلیسا تلاش می کرد بر تمام جوانب زندگی آدمها احاطه و تسلط داشته باشد؛ در نمایش شما بر اساس چه رویکردی این تقابل نشان داده می شود؟

در صحنه مهمانی داخل قصر شاه  اعضا خاندان چن چی را که نماد مردم هستند را بین مذهب و قدرت پادشاه نشان دادیم و البته هر دو جریان را با توجه به فساد و زیاده‌خواهی که در درونشان دارند نقد کردیم. در بحث معماری و طراحی صحنه از سبک گوتیک مربوط به قرون وسط گرته برداری کردیم و نماد مثلث در آن به عنوان پایه کلی مورد رویکرد قرار گرفت. مردمان آن روزگار اعتقاد داشتند باید جایی خشن وجود داشته باشد که با ترس واردش بشوند و بدانند که آخرت و جزا و خدایی وجود دارد و در آنجا با تبری جویی از گناهان از عذاب دور شوند.

 

نکته حائز اهمیت در نمایش ترسیم آدم هایی است که همه شان حتی دختر پادشاه که به مرگ پدر راضی می شوند خاکستری ترسیم شده اند و تقابل شر درونی آدم‌ها فضای نمایش جذابی را برای تماشاگر به وجود می آورد؟

به جای اینکه خشونت درون اجرا را خیلی عیان نشان بدهم؛ آن را به درون و ذات شخصیت‌های نمایش تزریق کردم. در اغلب صحنه ها از خطوط قرمز رنگ استفاده کردم و از آنها بازی گرفتم. البته این امکانات در متن وجود داشت و برجسته شدن رنگ قرمز دوررویی، خشونت طلبی و وحشی گری آدمها را منعکس می کند.

 

به نظر می رسد تلاشی که پادشاه برای اسطوره شدن انجام می دهد راه به جایی ندارد و در تحقق این خواسته شکست می خورد؟

موفق نمی شود و موقعی که به قتل می رسد درب سالن نمایش باز می شود و مطرح می کنیم خشونت قصد ورود میان مردم را دارد. در همه جای دنیا دیکتاتورها در این خواسته‌شان شکست می خورند. صدام در عراق در زمان معاصر نماد خشونت بود؛ موقعی که کشته شد خشونتش در میان مردم عراق پخش شد وبا ظهور داعش خونریزی های زیادی انجام شد و سالها است که عراق از این خشونت در رنج است.

 

چقدر مباحث روانکاوانه به خصوص در تبین شخصیت پادشاه برای شما دارای اهمیت بود؟

از چند بعد شخصیتی این آدم در نمایش استفاده کردیم. جایی خانواده دوست است و جای دیگر خانواده را نفی می کند. یک جایی اهل جنگ وخونریزی است و جایی خودش را تشنه قدرت نشان می دهد که با طمع در هم آمیخته می شود و تمام وجوهات شخصیتی این آدم را در قالب 5 شخصیت نشان دادیم و خوشبختانه بازیگر این نقش به خوبی توانست این مسئله را در بازیش نشان بدهد.

 

گفت  و گو از احمد محمد اسماعیلی

 

  




نظرات کاربران