در حال بارگذاری ...
...

گرچه کارت نارنجی در ابتدا برای تماشاگر ایرانی که کمتر با این شکل از تئاتر در تماس است اثری غریب و متفاوت می‌نمایاند اما در پس این غرابت پر از کلیشه‌ها و اشتباهاتی است که حتی آن‌را نسبت به همنوعانش در تئاتر غرب در سطحی پایین‌تر قرار می‌دهد.

گرچه کارت نارنجی در ابتدا برای تماشاگر ایرانی که کمتر با این شکل از تئاتر در تماس است اثری غریب و متفاوت می‌نمایاند اما در پس این غرابت پر از کلیشه‌ها و اشتباهاتی است که حتی آن‌را نسبت به همنوعانش در تئاتر غرب در سطحی پایین‌تر قرار می‌دهد.

رحیم عبدالرحیم‌زاده

غرب پس از پذیرش مسیحیت در طی سده‌های متمادی به سرکوب آیین‌های دیونیزوسی و رقص‌های خلسه‌آور می‌پردازد و در تمام آن سال‌ها رقص به شکلی نیمه‌جان به حیات خود ادامه می‌دهد. تنها پس از رنسانس است که رقص شکلی رسمی، محدود و قالبی به خود می‌گیرد و تحت عنوان باله از فضاهای باز، معابد و طبیعت به سالن‌های دربسته و اشرافی راه می‌یابد. "هنری با ظرافت فراوان که حرف خود را دارد، اما با تسلط خود در اروپا تمام آزادی حرکت را از بین می‌برد. باله فاقد ارزش والای معنایی است1".
اما در شرق و در طول این سال‌ها رقص مبدأ قدسی و کیهانی‌اش را حفظ می‌کند و به شکلی پرشور در زندگی روزانه مردم و آیین‌هایشان تداوم می‌یابد. در قرن بیستم تلاقی این فرهنگ‌ها باعث می‌شود غرب با تأسی از شور و جذبه حرکات موزون شرقی به بازنگری در رقص خود بپردازد و توسط کسانی چون ایزادورا دانکن، آنتونی آرتو و مارتا گراهام مفهوم حرکات نمایشی مدرن یا تئاتر متکی به حرکات موزون شکل می‌گیرد.
حرکات نمایشی مدرن سعی در شکستن قواعد مرسوم باله و دستیابی به معانی عمیق و ارزش‌های والای انسانی را دارد.
حرکات نمایشی مدرن به دو شاخه مجزا تقسیم می‌شود.
1- حرکات نمایشی که تحت تأثیر تلاش‌های کسانی همچون ایزادورا دانکن و مارتا گراهام شکل می‌گیرد.
2- حرکات نمایشی که بیشتر بر غرابت، شگفتی و خلق تصاویر زیبا تأکید دارد و بانیان آن کسانی چون آلوین نیکلایس و مرس کانینگهام هستند.
حرکات نمایشی آیینی بر برانگیختن احساس تأکید دارد و حرکات نمایشی انتزاعی بر برانگیختن حرکت اما آنچه فصل مشترک هر دو شیوه است هدفمند بودن حرکت است همچنان‌که موریس بژار طراح حرکات نمایشی معاصر می‌گوید: "اگر حرکات موزون که بازیگر انجام می‌دهد بی‌هدف باشد سبب اتلاف نیرو می‌شود. 2" هر دو شیوه برخلاف باله سعی در هدفمند کردن این نیرو دارند.
در پی این تلاش‌ها اکنون تئاتر حرکت یکی از فراگیرترین شکل‌های هنر نمایش در غرب است و حتی می‌توان آن را غالب‌ترین شکل نمایشی سالن‌های تئاتر غرب در چند دهه اخیر دانست. شکلی که به مرز اشباع رسیده و در اغلب موارد به ورطه تکرار، نامفهومی و مدگرایی افتاده است.
"کارت نارنجی" با نقش آفرینی آنیا همپل را می‌توان یکی از آن انبوه تئاتر حرکت‌‌هایی دانست که در تئاتر غرب روی صحنه می‌روند. تئاتر حرکت‌‌هایی که از ماهیت اولیه خویش جدا گشته و تأثیر و تأثری در تماشاگر برنمی‌انگیزند و با وجود آن که داعیه مدرن بودن دارند از سطح تعدادی از کلیشه‌ها فراتر نمی‌روند.
گرچه کارت نارنجی در ابتدا برای تماشاگر ایرانی که کمتر با این شکل از تئاتر در تماس است اثری غریب و متفاوت می‌نمایاند اما در پس این غرابت پر از کلیشه‌ها و اشتباهاتی است که حتی آن‌را نسبت به همنوعانش در تئاتر غرب در سطحی پایین‌تر قرار می‌دهد. "کارت نارنجی" به لحاظ ساختاری از چند اپیزود مجزا تشکیل شده است که هیچ حلقه رابط قدرتمندی آن‌ها را تحت عنوان یک اجرا به هم متصل نمی‌کند و تنها نقطه پیوند دهنده آن چنان‌که خود اجرا تأکید دارد حضور آنیا همپل به عنوان بازیگر در تمام این بخش‌ها است و همین نکته باعث می‌شود شاهد اجرایی فاقد ساختار منسجم و مستحکم باشیم.
در نخستین اپیزود شاهد تعدادی حرکت تکراری، گنگ و کاملاً بی‌هدف هستیم که همچنان‌که اشاره شد تنها نیروی بازیگر و تماشاگر را اتلاف می‌کند. او سعی دارد با دادن زیرنویس بر این حرکات و دیالوگ‌هایی که از بیرون خوانده می‌شود آن‌ها را حرکاتی هدفمند و بامعنا جلوه دهد. اما تئاتر حرکات موزون بیش از هر چیز هنر حرکت است. در این فرم بدن بیانگر تمام مفاهیم موجود بر صحنه است یا چنانکه جیمز روزاونز اشاره می‌کند: "حرکات موزون مدرن می‌کوشد از طریق حرکت آنچه را از عهده بیان کلمات خارج است القا کند. 3"
آنیا همپل با زیرنویس دادن بر کارش توانایی‌های حرکت در القای مفاهیم پیچیده را زیر سؤال می‌برد و با کلمات سعی دارد ناتوانی‌اش را در طراحی حرکت جبران نماید. حتی مجموعه این حرکات به عنوان حرکاتی انتزاعی نیز خالی از غرابت و زیبایی بصری است. بدین ترتیب همپل در اجرای اولین و مهم‌ترین اصل تئاتر حرکات موزون مدرن درمی‌ماند.
بخشی از غرابت "کارت نارنجی" هنگامی رخ می‌نمایاند که همپل هر بار تماشاگر را به گوشه‌ای از سالن می‌کشاند می‌توان این تمهید را مهم‌ترین تمهید کارت نارنجی برای متنوع ساختن اجرای یکنواختش دانست. همپل می‌خواهد با این شیوه تماشاگر را از انفعال و رخوت درآورده و در پی تغییر مکان او و زاویه دید او بر‌آید.
هر چند این تمهید در وهله اول برای تماشاگر ایرانی تا حدودی تازه و غریب می‌نمایاند اما در تئاتر روز دنیا یکی از رایج‌ترین و کلیشه‌ای‌ترین شیوه‌ها برای جلب مشارکت تماشاگر است. شیوه‌ای که در پی نظرات کسانی چون آرتو و اخلوپکوف به وجود آمد و تا دئوش کانتور در دهه 70 و 80 میلادی بیشترین بهره را از آن برد. تمهیدی که اینک بدن به تمهیدی مرسوم و تکراری تبدیل شده و جذابیت‌هایش را برای مخاطب از دست داده است.
از دیگر عواملی که می‌تواند کمک فراوانی به تنوع و فضاسازی در تئاتر حرکات موزون بکند استفاده از نور و آکسسوارهای موجود در صحنه است. در اجرای همپل بسیاری از آکسسوارها بی‌استفاده می‌مانند و از بسیاری تنها برای لحظاتی کوتاه استفاده می‌شود از جمله گلدان شیشه در آستانه ورودی اجرا که نقش آن نامشخص می‌ماند. نور نیز در این اجرا در سطی بسیار ابتدایی و خام مورد استفاده قرار می‌گیرد و برخلاف اغلب تئاتر حرکت‌‌های موجود در دنیا که استفاده‌های خلاقانه‌ای از نور و لیزر می‌کنند شاهد هیچ گونه نورپردازی خاصی در این اجرا نیستیم. تنها استفاده بصری از نور را می‌توان اپیزود شرقی-ایرانی این اثر دانست که در آن تصاویر پروجکشن بر بدن بازیگر تابانده می‌شود که امروزه چه در تئاتر دنیا بالاخص در دهه 90 میلادی و حتی در تئاتر ایران تبدیل به تکنیکی متداول و کلیشه‌ای شده است و تمام جاذبه‌های بصری‌اش را برای تماشاگر از دست داده است.
از دیگر تمهیدات این اجرا حضور چند تلویزیون و استفاده از آن در یک صحنه برای نشان دادن حرکات بازیگر است که از عمر این تکنیک نیز بالغ بر 20 سال می‌گذرد و استفاده‌های فراوانی از آن در تئاترهای دنیا شده است و نمونه‌های آن را در ایران می‌توانیم در کار کوارتت امیررضا کوهستانی به یاد بیاوریم.
هرچند نمی‌توان منکر توانایی‌های بدنی آنیا همپل در اجرای حرکاتش شد اما این توانایی‌ها به دلیل فقدان اندیشه و طراحی در اجرا بی‌استفاده می‌ماند و آنچه برای تماشاگر باقی می‌ماند مجموعه‌ای از حرکات سردرگم و طراحی نشده است که تماشاگر را گیج و سرگردان به خارج از سالن تاریک هدایت می‌کند و این پرسش‌ها را دست آخر برای او بر جای می‌گذارد: "کارت نارنجی" می‌خواست چه بگوید؟ چه چیز تازه‌ای برای عرضه داشت؟ آیا به صرف اروپایی بودن اثر باید آن را پذیرفت؟ و ده‌ها سؤال بی‌پاسخ دیگر از این دست.
پانوشت‌ها:
1- سماع زندگان–پاستوری، ژان پییر–ترجمه دکتر حمیدرضا شعیری–نشر قطره، چاپ اول 1384 ص 21
2- همان منبع ، ص 138
3- تئاتر تجربی-روزاونز، جیمز-ترجمه مصطفی اسلامیه-انتشارات سروش، چاپ دوم 1376 ص 121