در حال بارگذاری ...
سومین نشست سه‌شنبه‌های پژوهشی به نسبت تئاتر دانشجویی و تئاتر تجربی پرداخت

صادقی :در هیچ جای جهان چنین مضحکه‌ای برپا نیست !
رحیمی: تناقضات بیش از حد است

قطب‌الدین صادقی در سومین نشست سه‌شنبه‌های پژوهشی تئاتر گفت: این بسیار بی اساس است که واژه تجربه را هم معنی با آموختن بدانیم بلکه این ها مفاهیمی مستقل از یکدیگر هستند.

به گزارش ایران تئاتر، سومین نشست از دور نخست نشست‌های تخصصی دفتر پژوهش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی با موضوع مغایرت یا همجواری تئاتر دانشجویی با تئاتر تجربی عصر سه شنبه ۱۶ مهرماه با اجرای جواد روشن در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

در این نشست که از سری نشست‌های «سه‌شنبه‌های پژوهشی تئاتر» برگزار شد قطب‌الدین صادقی و محمودرضا رحیمی در خصوص تعریف، ویژگی‌ها و جایگاه تئاتر تجربی و تئاتر دانشجویی و همچنین تفاوت‌ها و اشتراکات آنها به ایراد سخن پرداختند.

محمودرضا رحیمی در ابتدای سخنانش در این نشست گفت: مسئله را از تعریف تجربه در فلسفه که سال هاست فلسفه در جامعه ما واقعاً خاموش شده و به همین دلیل است که ما واقعاً در خیلی از مسائل بیش از پیش دچار تکرار شده ایم، آغاز می کنم. هایدگر اساساً تجربه را پیمایش عمل و اندیشه می داند؛ یعنی این پیمودن همیشه باید باشد. پس به طور قطع تئاتر تجربی نگاهی است که در جامعه وجود داشته و اضطراری بوده که توسط هنرمند به عنوان هسته کشاف یک جامعه کشف شده و الزامش را باید در پدیده های اواخز قرن نوزدهم و آغاز میل به فعالیت های بینارشته ای جستجو کرد.

قطب الدین صادقی دیگر سخنران این نشست نیز در ادامه بیان کرد: ابتدا مایل هستم به این مسئله بپردازم که تئاتر دانشگاهی چیست و اساساً چگونه شد که تئاتر در دانشگاه به وجود آمد؛ تئاتر که جایش در دانشگاه نبود. معمولاً هنرمندان از طریق کار از شاگردی و مراتب پایین شروع می کردند و به مراتب بالاتر می رسیدند. مثل شکسپیر که از پادویی به اوج رسید. به هرحال علوم انسانی و دانشگاهی بسیار پیشرفت کرد و آموزش به دانشگاه آمد؛ حالا چرا آمد دلیل دارد. من متدولوژی خودم را بر اساس خلاقیت دانشگاهی مطرح می کنم و کاری به آموزش در دانشگاه ندارم. آموزش در دانشگاه های ما بسیار معیوب و غلط است. دلیلش هم اینست که الان ما 65 دانشکده تئاتری با احتساب مراکز علمی کاربردی داریم و این حیرت اور است. در هیچ جای جهان چنین مضحکه ای برپا نیست. در پاریس هر شب ششصد نمایش روی صحنه است اما تنها دو دانشکده تئاتر دارد.  بنابراین تئاتر دانشگاهی در نزد ما درست یا غلط و در شکل صحیح یا کاذب آن بسیار مطرح شده و بسیاری از شیوه ها و ایده های خلاقانه از اینجا دارد می آید؛ یعنی جایی که غلط است. ما ابتدا باید این را توضیح بدهیم و بعد برسیم به تئاتر تجربی که خیلی فراتر و بالاتر است.

این مدرس تئاتر در ادامه سخنانش افزود:  به نظر من دانشگاه ما چهار عیب بزرگ دارد. یکی فقدان کنکور درست است یعنی کنکور واقعی وجود ندارد و می بینیم که دانشگاه ششصد نفر را بدون کنکور وارد کرده است. مسئله دوم این است که استادان شایسته در دانشگاه ها نداریم. من برای همه همکارانم احترام قائل هستم ولی ما تنها به تعداد انگشتان دو دست استاد واقعی داریم. بسیاری از استادان فاصله شان با دانشگاه تنها یک جزوه است. بنابراین دانشجو الگوی درشتی در اختیار ندارد. باید به این مسئله اشاره کنم که وقتی ما دانشگاه درس می خواندیم رئیس دانشگاه شخص نابغه ای چون هوشنگ سیحون بود که در کنار سالوادور دالی و  پیکاسو نمایشگاه نقاشی می گذاشت. شخصیتی رعب انگیز داشت. مسئله سوم نداشتن فضای مناسب و عدم تناسب تعداد دانشجویان و استادان است. مسئله دیگر محتوای درسی دانشگاه هاست که بسیاری از آن ها کهنه و بی ارزش است و چیزی به دانشجو نمی آموزد و سازنده نیست. اساساً به روز نیست و بسیاری از آن ها اصلاً درباره ایران نیست و درباره تئاتر خارج است. همه این ها ما را به این نقطه می رساند که بار دیگر بپرسیم تئاتر دانشجویی چیست. تئاتر دانشجویی در جهان دو ویژگی عمده دارد. یکی اینکه تئاتر دانشجویی در طرح موضوعات جسور است و تئاتر دانشجویی تقلید تئاتر تجاری یا تئاتر حرفه ای نیست. دانشجو در فکر جذب مخاطب نیست و در فکر این است که ایده هایش را به نمایش درآورد. بنابراین در تمام جهان تئاتر دانشجویی جسور و شجاع است و تابوها را می شکند و مسائلی را مطرح می کند که نمایش های دیگر جراتش را ندارند. ویژگی دیگر تئاتر دانشجویی در تمام جهان این است که بی پول و فقیر است؛ نه دکور دارد نه لباس و نه تکنیک های پیشرفته. در عوض شور و نیروی جوانی و ایده دارد. تئاتر دانشجویی با این ویژگی ها دو هدف بزرگ هم دارد. بزرگترین هدف تئاتر دانشجویی آموختن است. دانشجو باید بیاموزد و ادعای اینکه دارد تجربه می کند بیراه و بی معنی است. اساساً تجربه کار دانشجو نیست. او آمده تا الفبا را بیاموزد. این بسیار بی اساس است که واژه تجربه را  هم معنی با آموختن بدانیم بلکه این ها مفاهیمی مستقل از یکدیگر هستند. از طرف دیگر دانشگاه باید راه درست اندیشیدن را بیاموزد تا ما بتوانیم یک ادراک نیرومند داشته باشیم.

محمود رضا رحیمی هم در بخشی دیگر از سخنانش در این نشست گفت: ما در سیستمی قرار داریم که اقتصاد و سرمایه الگوهای غلط و شبیه به هم ایجاد کرده است. یک انبوه کاری بی سبب در همه جریان های منجر به فرهنگ ما دارد اتفاق می افتد. وزارتخانه های ما جزیره ای عمل می کنند. دانشگاه های ما به هیچ وجه نباید زیر نظر وزارت علوم باشد و باید مثل همه جهان باید تحت نظر وزارت فرهنگ و میراث باشند. تناقضات بیش از حد است و همه این ها را باید در گستره اجتماع دنبال کرد. در نگاهی وسیع تر مگر ما الگوهای زیستی کارآمدی در جامعه مان داریم؟ دانشجویان ما باید از کدام الگوی استفاده و حتی آن را دستمایه یک کار گروهی کنند؟ دانشجویان ما از انجام کار گروهی گریزانند و متاسفانه تنها چیزی که به آن ها انگیزه می دهد همین جشنواره هاست. آیا وزارت علوم تئاتر دانشگاهی را به عنوان یک کار آزمایشگاهی پذیرفته است؟ نه نپذیرفته است.

این مدرس تئاتر در ادامه افزود: معتقدم  حالا که آموزش عالی ما قرار نیست که تئاتر را بفهمد باید ببینیم چرا در این سال ها چراغ تئاتر تجربی ما خاموش شده است. دانشگاه می توانسته در این زمینه الگوهای خوبی به دست بدهد . همین حالا الگوهای فراموش شده کارگاه نمایش می تواند یک الگوی خوب برای ما باشد. ما می توانیم بیوگرافی تاریخی را ببینیم که آن هایی موفق شدند که از همه جریانات اقتصاد و سرمایه کنار کشیدند و تنها کار کردند و بالنده شدند و سپس وارد جامعه شدند. یعنی به ایده رسیدند؛ خود رسیدن به ایده یک تلاش و زحمت است.   

قطب الدین صادقی در بخش بعدی این نشست گفت: از ویژگی ها و اهداف تئاتر دانشجویی گفتم اما این ویژگی در ایران منجر به آسیب هایی شده که به آن ها اشاره می کنم و معتقدم این آسیب ها باید رفع شود. اولین نکته این است که بیشترین محتوای آموزشی ما محفوظات نظزیه های خارجی یعنی شما بدون انتقال از مبدا به مقصد یک سری حرف ها و افکار را آورده اید و عیناً می خواهید اینجا پیاده کنید . این معضل حتی در سیاست و اقتصاد ما هم وجود دارد و یک بیماری ملی است که ما ایده ها و افکار غربی را از روی کاغذ می آوریم اینجا؛ بدون اینکه مکانیسم انتقال از مبدا به مقصد را بررسی کنیم و تطبیق بدهیم با شرایط بومی خودمان. مسئله دیگر اینکه ما در اموزش هایمان یک سبک واحد نداریم. مسئله دیگر اینکه درخلاقیت هایی که دانشجویان اجرا می کنند نبود ارتباط و تناسب بین کارگردانی و متن به شدت احساس می شود. نکته دیگر محدود شدن متن است که آثار بزرگ ادبیات نمایشی را به اثری درجه پایین تبدیل می کند. همچنین بحث کپی کاری معضلی بزرگ در این میان است و ما به هنرمندان خلاق نیاز داریم و نه کپی کاران ماهر. مسئله دیگر که باید در این ارتباط یادآوری کنم فقدان بازیگری توانمند است؛ طوری که قدرت و تاثیر بدن و بیان در تئاتر امروز ما کمرنگ شده است.

گفتنی است؛ بخش پایانی این نشست نیز به پرسش و پاسخ میان حاضرین در این نشست اختصاص داشت.   




مطالب مرتبط

همراه با بازسازی ساختمان سابق اداره تئاتر

ضرورت بازسازی اصولی و تاکید بر مدیریت بهینه آن
همراه با بازسازی ساختمان سابق اداره تئاتر

ضرورت بازسازی اصولی و تاکید بر مدیریت بهینه آن

ایرج راد، قطب‌الدین صادقی و حسن دولت‌آبادی هنرمندان و پیشکسوتان تئاتر ایران از بازسازی ساختمانی که صفحات تاریخ تئاتر ایران در آن ورق خورده، گفتند و یکی از کاربری‌های این ساختمان را تبدیل آن به محل پلاتو برای نسل جوان تئاتر ایران به‌منظور تمرین و اجرا و حتی ایجاد موزه تئاتر ...

|

تجلی خواب یونگ در «روزی روزگاری سمنگان»

تجلی خواب یونگ در «روزی روزگاری سمنگان»

مریم سلیمی*: «روزی روزگاری سمنگان» به نویسندگی نازنین گودرزیان و محمودرضا رحیمی به شخصیت جمعی یا اجتماعی افرادی می‌پردازد که اکنون، پس از سال‌ها دارای یک روح جمعی هستند. همان نسخه جهانی یونگ ...

|

بازگشت محمودرضا رحیمی به صحنه تئاتر پس از 7 سال

«روزی روزگاری سمنگان» تلفیقی از واقعیت و خیال است
بازگشت محمودرضا رحیمی به صحنه تئاتر پس از 7 سال

«روزی روزگاری سمنگان» تلفیقی از واقعیت و خیال است

محمودرضا رحیمی، کارگردان نمایش «روزی روزگاری سمنگان» با بیان اینکه هیچگاه از تئاتر و کارگردانی دور نبوده است، می‌گوید این نمایش تلفیقی از واقعیت و خیال است از آدم‌های محله‌ای که هر روز شاهد اتفاقاتی اجتماعی_خانوادگی و همچنین حمله موشک‌ها و جنگنده‌های دشمن هستند.

|

نظرات کاربران