بررسی فعالیت تماشاخانههای دولتی تهران در شش ماه نخست سال (1)
تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر؛ میزبان 8 نمایش
ایرانتئاتر: طی سلسله گزارش هایی از فعالیت مجموعه های نمایشی و تماشاخانه های دولتی تهران در شش ماه نخست سال؛ قصد داریم عملکرد این مراکز را در زمینه هایی مرور کنیم. در اولین گزارش از این مجموعه به مرور فعالیت های سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر می پردازیم.
مجموعه ها و سالن های تئاتری هر یک چه شاخصه هایی را در عرصه ارائه و معرفی هنرهای نمایشی بروز می دهند و مرور فعالیت های مراکزی از این دست چگونه میتواند تصویری از چند و چون تولیدات نمایشی در یک بازه زمانی مشخص را به دست دهد؟ سهم هر یک از این مراکز در فرصت دادن به هنرمندان و گروه های نمایشی نسل های مختلف به چه میزان بوده و هر یک تا چه اندازه به ارائه تولیدات طیف های مختلف فعالان تئاتری توجه داشته اند؟ ایران تئاتر طی سلسله گزارش هایی از فعالیت مجموعه های نمایشی و تماشاخانه های دولتی تهران در شش ماه نخست سال؛ قصد دارد عملکرد این مراکز را در زمینه های یاد شده مرور کند. در اولین گزارش از این مجموعه به مرور فعالیت های سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر می پردازیم.
تماشاخانه قشقایی مکانی برای تمرین گروه های نمایشی بوده است و از سال 1359 بطور کامل بعنوان محل اجرا و بعنوان تماشاخانهای که معرف نمایشنامه های ایرانی است مورد استفاده قرار گرفت. این سالن که تاکنون چهار معماری متفاوت را به خود دیده است؛ همانند دو تماشاخانه چهارسو و سایه، دارای ورودی جداگانه است که در ضلع جنوبی مجموعه تئاترشهر قرار دارد. این تماشاخانه، طی اقدام به گودبرداری قطعه زمین تصرفی ضلع جنوبی تئاترشهر که اوایل دهه 80 ابتدا به منظور احداث مسجد و سپس بمنظور ساخت مجتمع تجاری فرهنگی انجام شد دچار آسیب جدی در بخشی از دیوار تماشاخانه شد و به همین دلیل نیز این ورودی تا اوایل سال 1389 خورشیدی مسدود بود و در این زمان بازگشایی شد. محمد بهرامی، مدیر اسبق روابط عمومی تئاترشهر در این ارتباط می گوید: تا سال 1359 مجموعه تئاترشهر با دو تماشاخانه اصلی و چهارسو پذیرای تماشاگران بود و در این سال بخشی دیگر از فضای زیر تئاترشهر تبدیل به تماشاخانه شد و قشقایی نامگذاری شد. این تماشاخانه نیمه فعال بود و گاه در آن نمایش اجرا می شد و گاه تمرین صورت می گرفت تا سال 1376 که بازسازی و تبدیل به سالن شکیل شد.
سالن قشقایی به پاس خلق و خو و حرکت های مثبت حسین قشقایی؛ دانشجوی دانشگاه هنرهای دراماتیک که در سال ۵۷ فارغ التحصیل و از همکلاسان سعید کشن فلاح، تاجبخش فنائیان، داوود دانشور و منصور براهیمی بود و در جریان انقلاب شهید می شود؛ به یاد آن شهید نامگذاری میشود. مهندس حجت که اوایل انقلاب در مدتی نسبتا کوتاه مدیر تئاتر شهر بوده و بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی هم شناخته میشود؛ پیشنهاد تغییر نام سالن را پذیرفته و بعد از دو یا سه سال، چهارسو به نام اول خود تغییر نام داده و سالن جدیدی را که ساخته شده بود؛ به نام قشقایی نامگذاری کردند. این سالن که در سال 1359 افتتاح شده؛ دارای ظرفیت 96 نفری میباشد.
شهید حسین قشقایی در خانوادهای از تبار دلیران و مردان رشید و قهرمانپرور قشقایی شیراز دیده به جهان گشود و در همانجا تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را به پایان برد و دوران دانشگاه را در تهران و در دانشکده هنرهای دراماتیک(چهارراه آب سردار) گذراند و در سال ۵۲ موفق به اخذ درجه کارشناسی تئاتر شد. حدود یکسال و اندی بهصورت قراردادی در اداره تئاتر فعال بود و از آن اداره به شهرستانهای مختلفی برای تدریس تئاتر میرفت اما به دلیل بروز مشکلات بر سر مسائل اعتقادی، وی را از اداره تئاتر اخراج کردند. پس از آن مدتی در شهرها و دهکورههای دورافتاده معلم شد و برای آموزش مردم محروم کوشش فراوان کرد. در تمام این دوران، وی نیرو، اندیشه، اراده و قریحه هنری و احساس خود را در خدمت اعتقاد و ایمان اسلامیاش به کار گرفت و همچنین در سالهای اوج فعالیتهای حسینیه ارشاد کمکم جذب کلام و اندیشههای معلم شهید، دکتر علی شریعتی شد و با پیروی و الهام از رهنمودهای او در جهت ارشاد و آموزش اسلام راستین و تشیع علوی گام برداشت و در راه استفاده از هنر، در شناسایی قهرمانان نستوه تاریخ اسلام بسیار کوشید. او هیچگاه دست از مبارزه چه مبارزه سیاسی و چه هنری برنداشت و در دوران دانشجویی و پس از آن نمایشنامههایی را تمرین و به روی صحنه برد. ازجمله آنها نمایش «استثنا و قاعده» نوشته برتولت برشت بود که در مهرماه سال ۱۳۵۲ در سالن نمایش دانشکده هنرهای دراماتیک به روی صحنه رفت. اما طولی نکشید که وی را به دلیل داشتن افکار و کلام روشنفکرانه مذهبی تند و مبارزهجویانهاش ـ که بالاخص در نوشتهها و نمایشهایش مشهود بود، و همچنین فعالیتهای انقلابی و سیاسی که درواقع بهصورت یک روشنفکر انقلابی جلوهگر میشد ـ فردی تبعیدی شناختند و از فعالیتهای هنری در دانشکده منعش کردند. سرانجام وی در تاریخ ششم دیماه سال ۱۳۵۷، هنگام تشییع جنازه استاد شهید کامران نجاتاللهی در خیابان امیرآباد(کارگر) مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد. وی در دوران حیات خود چندین نمایشنامه، تحقیق و گزارش به رشته تحریر درآورده که از آن جمله میتوان به نمایشنامه «نهضت حروفیه» و تحقیق در تئاتر ترکیه(تز دانشگاه) اشاره کرد.
در شش ماه نخست سال 98؛ هشت نمایش در سالن قشقایی به روی صحنه رفته است که 2 نمایشنامه به صورت اقتباسی نوشته شده بودهاند(سیمین و فرزان فهمیه عابدینی(که این اثر به صورت عروسکی به صحنه رفت) و مدهآ مسعود سمیعی)، یک نمایشنامه خارجی(بانوی آوازهخوان وجدی معوض)، یک نمایشنامه از آثار کلاسیک ایرانی(اوستاد نوروز پینهدوز احمد کمالالوزاره محمودی)، یک اثر با نویسنده و کارگردان متفاوت(کریملوژی مهران رنجبر) و سه اثر با نویسنده و کارگردان مشترک(شکم علیرضا معروفی، اسکرین شات ندا قربانیان و کمیته نان لیلی عاج). در ادامه به بررسی این آثار از جنبههای مختلف میپردازیم. فروش تالار قشقایی در 6 ماه نخست سال 98 و با 7 اثر نمایشی(فروش نمایش کریملوژی هنوز اعلام نشده)؛ 233 میلیون و 707 هزار تومان و با مجموع 10004 مخاطب میباشد.
سیمین و فرزان؛ عاشقانهای کاغذی
نمایش «سیمین و فرزان» به نویسندگی و کاگردانی فهیمه عابدینی یک اثر نمایشی عروسکی بود که به عنوان اولین نمایش تالار قشقایی در سال ۹۸ از 18 فروردین تا 13 اردیبهشت به مدت 40 دقیقه به صحنه رفت. این نمایش که بر اساس منظومه روسلان و لیودمیلا نوشته آلکساندر پوشکین است؛ در هفدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران مبارک شرکت داشته و جایزه سوم به خاطر تلاش جمعی، خلاقانه و هماهنگ را دریافت کرده است. طراحی و ساخت عروسکهای این نمایش را رفعت هاشمی سیسخت و مرضیه سرمشقی انجام داده و بازیسازان فهیمه عابدینی و صادق صادقیپور و نوازندگان آرش لطفی و مانا جوادی بودهاند. طراحی دکور این نمایش نیز بر عهده بابک جوانمرد و صادق صادقیپور بوده است. در خلاصه این نمایش آمده: سیمین، در شب عروساش با فرزان، گم میشود و فرزان راهی پر فراز و نشیب برای یافتن او آغاز میکند. فهیمه عابدینی کارشناس نمایش عروسکی است که از دوران دانشگاه تا به الان، بیشتر به عنوان عروسکگردان فعالیت داشته است و سیمین و فرزان دومین تجربه او به عنوان کارگردان است که به اجرای عموم رسیده است. نمایش قبلی او«سایه بر آب» بوده که در فرهنگسرای ارسباران با تکنیک رومیزی یا تیبلتاپ(Table top) و بر اساس متنی از موریس مترلینگ اجراشده است. اولین جرقههای سیمین و فرزان از اپرای روسلان و لیودمیلا ساخته میخاییل گلینکا خورده است؛ که یکی از ویژگیهایش استفاده از موسیقی فولکلور روسیه قرن نوزده بوده که در برخی قسمتها یادآور موسیقی ایرانی نیز هست و ویژگی دیگرش داستان جذاب عاشقانه و پر فراز و نشیب آن است. طراحی عروسکها نیز بر اساس تصویرسازیهای کتابهای چاپ سنگیِ دوره قاجار اتفاق افتاده است. در نمایش «سیمین و فرزان» از عروسکهای کاغذی استفاده شده است؛ نمایشهای عروسکی، با استفاده از عروسکهای تخت به نقاشیها و تصاویر بی جان زندگی؛ حرکت و حیات می بخشد. این نوع نمایش با استفاده عروسک های منحصر بفردش با کمک سیم ها، میله ها و گاهی اوقات به وسیله ی آهن ربا با قابلیت حرکت های متنوع به جهت های متفاوت اعجاز می کنند. در شیوه نمایش عروسکی تخت، قسمتهای مجزای عروسکها ابتدا روی مقوا چسبانده شده و سپس بریده می شوند. قسمت های تصویری کنار هم قرار می گیرند و به کمک مفصل هایی به هم وصل می شوند و سپس داستان مورد نظر کارگردان نمایش عروسکی روایت می شود. عروسک های تخت از تنه ثابتی برخوردارند؛ در صورت وجه انسانی عروسک، دست و پا و صورت و صورت حیوانی آن شاخ، دم و پاها دارای حرکت هستند. نمایش درباره عروس و دامادی به نام سیمین و فرزان است که عروس شب عروسی اش گم می شود. پدر عروس به عشاق او وعده می دهد که هر کس سیمین را پیدا کند، او را به عقدش درمی آورد. در این میان فرزان به دنبال سیمین روانه می شود و به شمال می تازد. در غاری که برای استراحت انتخاب کرده متوجه می شود که سیمین دچار طلسم شده است. فرزان بلاخره با طی کردن فراز و نشیبهایی سیمین را پیدا می کند. او در این راه بر حریفان پیروز می شود و می تواند با سیمین ازدواج کند. نمایش «سیمین و فروزان» در طول ۲۴ اجرا میزبان ۱۰۴۵ نفر شد. از این ۱۰۴۵ نفر، ۴۷۹ نفر با بلیت تمامبها، ۴۱ نفر با بلیت نیمبها، ۱۲۵ نفر با بلیت تخفیفدار و ۴۰۰ نفر با بلیت مهمان به تماشای این اثر نشستند. به این ترتیب با قیمت بلیت ۳۰ هزارتومان، در گیشه به رقم ۱۷ میلیون و 985 هزار تومان دست پیدا کرد.
مدهآ؛ از اوریپید تا سمیعی
نمایش «مدهآ» نوشته مسعود سمیعی و به کارگردانی علیاصغر راسخراد از 20 اردیبهشت تا 31 خرداد به مدت 80 دقیقه اجرا شد. این نمایشنامه بر اساس متنهای ژان آنوی و اوریپید، دراماتورژی و بازنویسی شده است. در «مدهآ» ماندانا عبقری، علیرضا دهقانی و مینو نوبهاری ایفای نقش کرده و مهیار موجودی، مارال عبدالحسین پور، حسین آیرمی، صدف کشوری، زهرا سماواتی، هلیا تمجیدی، محمد علی حسامی، یاسمن رحیمی، سهیل عادلی، هلیا شکری زاده و کیمیا نوری به عنوان گروه حرکت حضور داشتهاند. ابوالفضل سلیمی دربرزی(طراح صحنه)، پریسا قاسمی(طراح لباس) و ماندانا عبقری(طراح حرکت) بودهاند. در خلاصه نمایش آمده: مریم و همسرش در حال تمرین نمایش مده آ هستند مریم نقش مده آ را بازی میکند و همسرش نیز کارگردان است و سارا دختر جوانی که دانشجوی کارگردان است نقش دایه را بازی میکند اما در این میان کارگردان تعلق خاطری به سارا دارد. مریم که نقش مده را بازی میکند و از این رابطه باخبر میشود در یک جریان موازی با شخصیت اصلی نمایش قرار میگیرد و پایان نمایش رابه شیوه خودش رقم میزند. علیاسغر راسخ راد کارگردان، مدرس و نویسنده تئاتر از جمله فعالان تئاتری است که در سالهای اخیر در حوزه مدیریت هم فعالیت میکند. او سه سال مدیر اداره برنامههای تئاتر و خانه نمایش بود و اینک در سمت مدیر کانون نمایش های آئینی و سنتی در مرکز هنرهای نمایشی فعالیت می کند. راسخراد دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی با گرایش کارگردانی و دانشآموخته دانشگاه تربیت مدرس، در مقطع کارشناسی ارشد رشته کارگردانی نمایش است. او پیش از این در سمتهایی چون مشاور فرهنگی سازمان نوسازی شهر تهران، مشاور مدیرکل هنرهای نمایشی در امور اجراها و تالارهای نمایشی کشور، کارشناس مسئول هماهنگی تئاتر استانها و عضو شورای بازبینی و نظارت بر نمایش مرکز هنرهای نمایشی فعال بوده است. سفر به مغرب، پدرانه، آخرین حکایت فرهاد، خورشید و خاکستر، سایکو و سایه تو سایه و رهگذر کوچه های تنگ از جمله نمایشهایی است که راسخ راد در سالهای اخیر روی صحنه برده است. اغلب نمایشهای راسخ راد مفاهیم اجتماعی با پسزمینه دینی داشتهاند که حضوری موفق در جشنوارههایی چون تئاتر رضوی و جشنواره بین المللی تئاتر فجر را برای او به دنبال داشته است. نمایش «مدهآ» در طول ۲۹ اجرا، میزبان ۹۵۹ نفر شد. از این ۹۵۹ نفر، ۲۱۱ نفر با بلیت تمامبها، ۴۵ نفر با بلیت نیمبها، ۳۲ نفر با بلیت تخفیفدار و ۶۷۱ نفر با بلیت مهمان به تماشای این اثر نشستند. به این ترتیب «مدهآ» با قیمت بلیت ۳۰ هزار تومان، در گیشه به رقم ۷ میلیون و ۷73 هزار تومان دست پیدا کرد.
کمیته نان؛ قصهای از کولبران
نمایش «کمیته نان» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج از 23 اردیبهشت تا 31 خرداد به مدت 65 دقیقه در این سالن اجرا شد. در این نمایش الهام شعبانی، ارسطو خوش رزم، غزاله جزایری، شاهو رستمی، لبخند بدیعی و سعید احمدی ایفای نقش میکردند. از عوامل نمایش میتوان به شاهرخ استخری(مجری طرح)، توماج دانش بهزادی(مشاور کارگردان)، سینا ییلاق بیگی(طراح صحنه)، الهام شعبانی(طراح لباس)، ماریا حاجیها(طراح گریم)، رضا خضرایی(طراح نور)، شایان کیانی(طراح پوستر)، کهبد تاراج(مدیر تولید) و تریفه کریمیان(موسیقی) اشاره کرد. در خلاصه نمایش آمده: مرده سنگ و زنده برف، گریه نکن آب می شی. ما که هنوز نمی دونم چه بلایی سر کولبرای گم شده اومده. لیلی عاج فعالیت خود را با هنر سینما و در سینمای جوان ایران آغاز و چند فیلم کوتاه هم کار کرد. او آن زمان دانشجوی ارشد ادبیات نمایشی دانشکده هنر و معماری بود. با اینکه علاقه اش به سینما پررنگتر بود؛ اما نمایش خواند. در این میان تأثیر کلاسهای دکتر عطاءالله کوپال و تأثیر احمد دامود را هم نمیتوان نادیده گرفت. به زعم خودش، ورودیهای ۷۷ نمایش دانشکده هنر و معماری درخشان بودند. همکلاسیهایش حمید پورآذری، هدایت هاشمی، روحالله جعفری، کاوه سجادیحسینی، مهدی امینیخواه و رویا بختیاری بودند. عاج پیش از دانشگاه، دوره عکاسی را گذرانده بود و رحمت امینی از او خواست در قالب کار دانشگاهی برای بولتن جشنواره تئاتر دانشگاهی عکاسی کند و از پشت صحنه تمرین نمایشها عکس بگیرد. او در آن زمان بر اساس داستان کوتاهی از هاینریش بل به اسم چهره غمگین من یک نمایشنامه نوشت و کار کرد؛ نام نمایش «شب» بود و بعدها به «باله روی سطرهای بیمعنی» تغییر نام داد. او و هانیه توسلی این اثر را تمرین کردند و به جشنواره تئاتر دانشگاهی راه پیدا کرده و هانیه جایزه اول بازیگری زن جشنواره را گرفت و او نیز نامزد بهترین متن و کارگردانی شد و جایزه سوم کارگردانی را گرفت. عاج این شانس را داشت که اولین نمایشی را که کارگردانی کرد، در تئاتر شهر اجرا کند؛ سالن خورشید که حالا شده فضای انتظار و ورودی سالن قشقایی. سال بعد هم در جشنواره تئاتر دانشجویی «فکاهینامه یک زن» را با بازی نگار عابدی کار کرد که اتفاقا نگار عابدی هم جایزه گرفت و او نامزد طراحی صحنه شد و دیپلم افتخار گرفت. بعدها در نمایشهای «قرمز و دیگران» و «گلهای شمعدانی» دستیار محمد یعقوبی شد. عاج که ۱۰ سال از تئاتر دور شده بود، دوباره دنبال ادامه تحصیل رفت و اینبار در مقطع کارشناسیارشد دانشکده هنر و معماری در گرایش ادبیات نمایشی ادامه تحصیل داد. با نمایش خواب زمستانی در سال ۹۵ به تئاتر بازگشت که در جشنواره تئاتر شهر حضور یافت و جوایزی نیز دریافت کرد و در نهایت هم آن را در تالار کوچک مولوی اجرا کرد. این نمایش در نهایت در جشنواره تئاتر دانشگاهی صوفیا در کشور بلغارستان اجرا شد.عاج با «قند خون» جای پایی برای ورود و ماندگاری در تئاتر ایران باز کرد. نمایش قند خون مهر ۹۶ در پلاتو اجرای مجموعه تئاتر شهر و بلافاصله در تالار باران اجرا شد. در نمایش قند خون الهام شعبانی، ارسطو خوشرزم و پریا وزیری بازی کردند. «روزمرگی» آخرین اجرای قبل از «کمیته نان» بود؛ که در آبان ۹۷ در تماشاخانه مهرگان اجرا شد. از فیلمهای کوتاه او میتوان از پاییز، همین، هه ره وس، زن خط تیره مرد و هرچه تو را به یاد من بیندازد زیباست نام برد. عاج در مدیوم تلویزیون در سمتهایی بهعنوان نویسنده و کارگردان، مدیر تولید و دستیار تهیه فعالیت داشته و نویسنده مجموعههایی مانند مامان گلابی، ترمه طلا، بازار نیمرخ، مثبت من، رنگینکمان و دنیای تابستان بوده است. «کمیته نان» در طول ۲۸ اجرا پذیرای ۱۹۹۱ نفر شد. این ۱۹۹۱ نفر، با ۱۰۷۲ بلیت تمامبها، ۲۵۳ بلیت نیمبها، ۱۶۹ بلیت تخفیفدار و ۴۹۷ بلیت مهمان به تماشای نمایش نشستند؛ به این ترتیب این اثر با بهای بلیت ۳۰ هزار تومان در گیشه به رقم ۴۰ میلیون و ۱۱ هزار تومان دست پیدا کرد.
اوستاد نوروز پینهدوز؛ نخستین نمایشنامه اجتماعی و اخلاقی
نمایش «اوستاد نوروز پینهدوز» نوشته احمد کمالالوزاره محمودی و به کارگردانی رحمت امینی از 9 تیر تا 18 مرداد به مدت 70 دقیقه به صحنه رفت. این متن در سال ۱۲۹۸ ه. ش توسط میرزا احمدخان کمالالوزاره محمودی و با عنوان «نمایش اخلاقی، ادبی، اجتماعی» منتشر شده و در تاریخ ادبیات نمایشی ایران جزء متون شاخص به حساب میآید تا جایی که جمشید ملکپور در کتاب ۲ جلدی «تاریخ ادبیات نمایشی» به صورت کامل این متن را منتشر کرده است. این متن شورشی زنانه را در مقابل مردی نشان میدهد که با تعدد زوجات همسرهایش را تحقیر کرده و آزار داده است و نمایشنامه رویکردی انتقادی دارد. امینی تلاش کرده آثار اولین درام نویسان ایران را احیا کرده و نمایشهای «جیجک علیشاه» و «جعفر خان از فرنگ برگشته» را به صحنه برده که «اوستاد نوروز پینهدوز» نیز در همین راستا اجرا شد و این سهگانه را تکمیل کرد. در این نمایش نوید جهانزاده، سارا الهیاری، آیلار نوشهری، مرتضی نجفی، رضا دشتکی، رها آرشید، دلارام ترکی، سحر آقاسی، رامین خطیب، هیوا امینی و عرفان معصومی بازی کردند. از عوامل نمایش میتوان به حامد مکملی(بازنویس)، فرزاد برهمن و آرزو لشگری و سمیه شوقیان و مهدی نامجو(موسیقی نمایشگران)، نوید جهانزاده(مدیر تولید)، محسن شاملو و علی پور احمدیان(طراح صحنه)، سمانه داوودی پارسا(طراح لباس)، بابک شاه علیزادگان(طراح نور) و کامبیز معماری(طراح گریم) اشاره کرد. در خلاصه نمایش آمده: پینهدوزی هوسباز به فکر تجدید فراش است، اما... یعقوب آژند در مقاله «احمد کمالالوزاره محمودی، جهتی جدید در صحنه مشروطیت» نوشته: نمایشنامه استاد نوروز پینهدوز یکی از نخستین نمایشنامههای اجتماعی_اخلاقی است که با اسلوب نمایشنامهنویسی جدید نگارش یافته و در آن تمامی امکانات دراماتیک رعایت شده است. احمد محمودی به سبب عرضه اصول و تکنیک نمایشنامهنویسی در این اثر از پیشروان فن نمایشنامهنویسی ایران محسوب میشود. در این نمایشنامه شخصیتپردازی به حد کافی انجام گرفته و اشخاص نمایشنامه خصوصیات روانی و جسمی طبیعی خود را پیدا کردهاند... کشمکش موجود در این نمایشنامه آن را جذابتر و پرکششتر کرده است و در تماشاگر حالت تعلیق و انتظار را به اوج رسانده است. بنابراین نمایشنامه از اولین نمایشنامههای پیشرو است که از نظر تکنیکی نسبت به دیگر نمایشنامههای دیگرِ آن زمان بینقصتر است. رحمت امینی مدتها مدیر شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش اداره کل هنرهای نمایشی، دبیر جشنواره تئاتر فجر، مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری بوده است. امینی دارای دکترای مطالعات عالی هنر از دانشگاه تهران، نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر است و در جهاد دانشگاهی، حوزه هنری، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه تهران دارای سوابق متعدد علمی و مدیریتی بوده و حضور در شورای داوری و انتخاب آثار بسیاری از جشنوارههای تئاتر را در پرونده کاری دارد. گمشدگان دریا نوشته اسماعیل مهدی پور، خرس و چشمه به کارگردانی حسن وارسته، همسر چینی به کارگردانی حسن وارسته، اتفاق با شماره 2 به کارگردانی امیر آتشانی، آهو به وقت انفجار به کارگردانی حسن وارسته، طناب به کارگردانی علی محمد رحیمی و تصویر ماه در قهوه تلخ از جمله کارهای مهم نوشتاری و کارگردانی رحمت امینی هستند. مدیریت روابط عمومی تالار مولوی(جهاد دانشگاهی تهران)، دبیر شورای تئاتر کشور، معاون نظارت و ارزشیابی یازدهمین جشنواره سراسری تئاتر دفاع مقدس، عضو هیأت بازبینی نوزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، سردبیر فصلنامه تخصصی هنرهای نمایشی(به مدیر مسئولی دکتر سیدمصطفی مختاباد) و عضو هیأت علمی دانشکده هنر و معماری از جمله سایر مناصب شغلی رحمت امینی محسوب می شوند. نمایش «استاد نوروز پینه دوز» با بلیت ۴۰ هزار تومانی روی صحنه رفت. این نمایش با ۳۴ اجرا و مجموع ۲ هزار و ۱۳ تماشاگر، ۹۴۵ بلیت تمام بها، ۵۳۱ بلیت نیم بها، ۷۶ بلیت تخفیف دار و ۴۶۱ بلیت مهمان به فروش ۵۰ میلیون و ۸۵۲ هزار تومانی دست پیدا کرد.
بانوی آوازهخوان؛ بخشی از خاطرات مهاجر لبنانی کانادایی
نمایش «بانوی آوازهخوان» نوشته وجدی معوض و با ترجمه و کارگردانی علیرضا کوشک جلالی از 9 تیر تا 17 مرداد به مدت 80 دقیقه در سالن قشقایی اجرا شد. در این نمایش سیما تیرانداز، فرناز رهنما، سام کبودوند و محمد صدیقی مهر ایفای نقش کردند. از عوامل نمایش میتوان سیما تیرانداز(مجری طرح و تهیهکننده)، کیارش اعتمادسیفی(آهنگسازی و اجرای موسیقی)، امید اکبری(طراح صحنه) و مقدی شامیریان(طراح لباس) را نام برد. در خلاصه نمایش آمده: نمایشنامهای در ارتباط با جنگ، برادرکشی، خشم و عشقی سرکش به انسان و انسانیت، در یک سفر اودیسهوار، برادر خواهر دو قلویی کشف میکنند. وقتی که سردفتر لوبل وصیتنامه نوال مروان، مادر فرزندان دوقلو، ژان و سیمون را برای آنها قرائت میکند، باعث زنده شدن داستان تولد مُبهم این خواهر و برادر و طرح پرسشهایی درباره گذشته آنها میشود؛ اینکه چه کسی پدرشان بوده است؟ چگونه دور از سرزمین مادری در کشور کانادا به دنیا آمدهاند؟ و… تا اینجای کار با داستانی خطی برای روایت قصه ای ساده و بدون فراز و فرود مواجه هستیم. اما مخاطب در مواجهه با نمایش بانوی آوازخوان قرار است به دیدن درام بنشیند. وجدی معود نویسنده نمایشنامه آتش سوزیها که در ترجمه این اثر نمایشی، علیرضا کوشک جلالی آنرا به عنوان بانوی آوازخوان بازگردانده است؛ تنها بخشی از خاطرات خود به عنوان مهاجر لبنانی - کانادایی را برای مخاطبان امروز شرح می دهد. او نمایشنامه نویس معاصر است که طی چند سال اخیر با تولید و نوشتار آثار نمایشی که بسیاری از آنها با ترجمه به زبان های مختلف، اجراهای متعدد را پشت سر گذاشته اند باعث شده تا امروز وجدی معود به عنوان یکی از مطرح ترین نمایشنامه نویسان قرن بیست و یکم شناخته شود. او به عنوان یک شهروند لبنانی در عنفوان جوانی به دلیل جنگهای شوم کشور خود و کشورهای همسایه، مجبور به نوشیدن شوکران مهاجرت ناخواسته و تحمل درد و رنج غربت می شود. به همین سبب معود در قالب نمایشنامه های متعدد بخشی از حقایق تلخ جنگ که آنرا به نفرینی برای بشر قرن بیست و یکم بدل کرده است را در مواجهه بیپرده و عریان با مخاطب میگذارد. مخاطبان تئاتر ایران، کوشک جلالی را از دهه هشتاد میشناسند؛ جایی که او برای نخستین بار با نمایش رابینسون کروزوئه، خود را به عنوان هنرمندی که از آن سوی آب ها - کشور آلمان - به ایران آمده بود؛ با روایت اثر دقیق و در عین حال موشکافانه اش در بازتاب قصه آشنای رابینسون کروزو و سال های دهه ۸۰ جامعه ایران، به عنوان هنرمندی دگراندیش و متفاوتنویس تئاتر مدرن معرفی کرد. کوشک جلالی از دهه ۸۰ تا به امروز زندگی خود در آلمان را برای همسویی و مشارکت با هموطنانش در مواجهه با آثار نمایشی به دو نیم تقسیم کرده است نیمی در کشور آلمان و نیمی دیگر در ایران. او درباره تغییر عنوان نمایشنامه آتش سوزی ها که وجدی معود آنرا به زبان فرنسه به رشته تحریر درآورده و در ترجمه کوشکجلالی عنوان بانوی آوازخوان به خود گرفته است میگوید: زمانی که برای اولین بار فیلم سینمایی اقتباس شده از این نمایشنامه را در کشور آلمان دیدم، این اثر با عنوان بانوی آوازخوان تولید شده بود و خود این نمایشنامه در آلمان نیز با عنوان «سوختنها» یا «تاولها» ترجمه شده است. با دیدن آن فیلم لذت همراهی با بانوی آوازخوان را نامی دراماتیک بر سرنوشت تراژیک و غم انگیز نوال به عنوان قهرمان این نمایشنامه دیدم و در ترجمه به زبان فارسی همان نام را برای این اثر انتخاب کردم. برای نخستین بار؛ در سال ۱۳۹۶ دکتر محمدرضا خاکی این نمایشنامه را با همان نام آتش سوزی ها از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده است. علیرضا کوشک جلالی متولد تهران است. او دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان ابراهیم صهبا گرفت و دورههای کارگردانی و بازیگری در هنرکده آناهیتا نزد اساتیدی همچون مصطفی اسکوئی و مهدی فتحی(1361-1358) را گذراند. همچنین دوره لیسانس بازیگری خود را از کرفلد آلمان، در سالهای(1369-1365) و پریتتیشه پروفونگ کمیسیون و دوره کارگردانی و دراماتورژی در تئاتر دولتی شهرهای کلن، بن، هاگندر در سالهای(1372-1369) گذراند. او در نویسندگی، کارگردانی(تئاتر، فیلم کوتاه، تله تئاتر)، مترجمی، تدریس و بازیگری مهارت دارد و از سال 1364 در آلمان به عنوان نویسنده و کارگردان مشغول کار است، همچنین گروه تئاتری علی جلالی آنسامبل را در شهر کلن در سال 1382 پایهگذاری کرد و هم اکنون مسئول هنری این گروه میباشد. او در حال حاضر عضو کانون کارگردانان آلمان و ایران میباشد و در سال ۱۳۹۳ از طرف وزارت ارشاد، مدرک درجه یک هنری را دریافت کرد. کوشک جلالی اولین نمایشنامه نویس آلمانی به عنوان یک ایرانی است که آثارش در تئاترهای دولتی شهرهای آلمان به اجرا در آمد؛ نمایشنامههای آلمانی از جمله دیسکو ترور، مرگ ناتان در اورشلیم، باد زرد ون گوگ، مرثیه نیکولاس، ویروس مونولوگ، کابوسهای زنده ماندن، با کاروان سوخته، خارجی گمشو، کابوسهای زنده ماندن، سوسیس با گاز خردل و خدایان کوچولو از آثار اوست. او نمایشنامههای بازرس، پستچی نرودا، جشن"قصه، موسیو ابراهیم و گلهای قران، دون ژوان از جبهه باز می گردد، سیستم گرون هلم، ژوزف و ماریا، جنون محض، هنر خوب و قشنگه اما درد داره، خدای کشتار، خیانت، رابطه آزاد زناشویی و روبینسون و کروزوه را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده است. «بانوی آوازهخوان» با قیمت بلیت 40 هزار تومان، با ظرفیت روزانه 140 تماشاگر(به علت دوسویه بودن نمایش) و با مجموع 34 اجرا و مجموع 2 هزار و 931 تماشاگر، 2 هزار و 117 بلیت تمام بها، 531 بلیت نیم بها و 283 بلیت مهمان توانست مبلغ 95 میلیون تومان و 300 هزار تومان فروش داشته باشد.
اسکرین شات؛ برگزیده جشنواره تئاتر رضوی
نمایش «اسکرین شات» به نویسندگی و کارگردانی ندا قربانیان از 1 تا 15 شهریور به مدت 70 دقیقه به صحنه رفت. در این نمایش حمیدرضا معدنکن، محمود حقیری، نداقربانیان، سحرناز عباس زاده، سیدفرزاد تجلی، مسعود بیگلری، ریحانه یزدان یار و مرتضی مرادی بازی کردند. حسن رئیسی(تهیهکننده)، ندا قربانیان(طراح صحنه و لباس) و امیررضا ملکی(آهنگساز) از عوامل نمایش بودند. در خلاصه نمایش آمده: دو خانواده که پدرانشان با هم شریک هستند برای خرید سه خانه قدیمی بزرگ و تخریب و ساخت یک هتل هم به قصد سفر و هم کار به مشهد مقدس سفر کرده اند. پیر زنی صاحب یکی از خانه های قدیمی است به فروش خانه اش رضایت نمیدهد. از طرفی روابطی بین اعضای دو خانواده برملا میشود که شراکت را به خطر می اندازد. این نمایش در چهاردهمین جشنواره تئاتر رضوی(ششم تا نهم مرداد ۱۳۹۸ به میزبانی تبریز) جایزه رتبه اول شامل لوح تقدیر، تندیس جشنواره و مبلغ نقدی ۵ میلیون تومان را برای نویسنده و کارگردان این اثر به ارمغان آورده بود. ندا قربانیان سرپرست گروه هورپاک و از اعضا هیات رییسه انجمن نمایش استان البرز، متولد 1356 و از هنرمندان فعال استان البرز است. او فعالیت خود را در تئاتر از سال 1374 و با کلاسهای فیلمسازی و بازیگری اداره ارشاد کرج شروع کرده و در اولین جشنواره تیاتر دفاع مقدس کرج در سال ۱۳۷۹ شرکت داشته. او پیش از این، نمایش هایی چون چرا نازی پرواز کرد، دیلان، عموزادهای از ناکجا و ساده با تو با یک ترانه را روی صحنه برده است. «اسکرین شات» با قیمت بلیت 30 هزار تومان و با مجموع 13 اجرا و مجموع 629 تماشاگر، 281 بلیت تمام بها، 15 بلیت نیم بها، 212 بلیط تخفیفدار و 121 بلیت مهمان توانست مبلغ 13 میلیون تومان و 743 هزار تومان فروش داشته باشد.
شکم؛ داستان خانوادهای در ناکجا آباد
نمایش «شکم» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معروفی از 3 تا 15 شهریور به مدت 65 دقیقه در تالار قشقایی با بازی کیوان احمدی، احمد جعفری، مهناز میرزایی، لیلا میناوند و حامد نساج بخارایی به صحنه رفت. از عوامل نمایش میتوان به مسعود شامی خاتونی(تهیهکننده)، سینا کووایی(آهنگساز)، سحرناز امامی(طراح لباس) و کامبیز معماری(طراح گریم) اشاره کرد. در خلاصه نمایش آمده: خانواده ای چهار نفره در ناکجاآباد زندگی میکنند که همهی اقلام غذایی برای مردم سهمیه بندی شده است. پدر خانواده به دلیل شرایط تصمیم می گیرد غذا را در خانه سهمیه بندی کند. دنیا به سوی گرسنگی حرکت کرده و به نقطه ای آخرالزمانی رسیده است. در این آخرالزمان سهمیه غذای هر نفر در روز چند قاشق غذاخوری است. همه چیز تقسیم بندی شده و برای هر عملی، ساعت مشخصی در نظر گرفته شده است، حتی برای محبت کردن. در این دنیا اعداد حرف اول را می زنند. شکم، نمایشی متفاوت هم در متن و هم در اجراست. ایده اصلی نمایش درباره گرسنگی و شکم است. این موضوع، در بسیاری از فیلم ها و نمایش ها مطرح شده و معمولا به شکلی رئال به تصویر کشیده می شود. اما معروفی برای دوری از موضوعی که به شدت پتانسیل کلیشه شدن را دارد، فضایی متفاوت خلق کرده. او زمان و مکان را اجرا گرفته و داستانِ شخصیت هایش را در فضایی لامکان و لازمان تعریف کرده است. او حتی نام شخصیت ها را نیز از آنها گرفته است و نام های مادر، پدر، پسر و دختر را بر آنها نهاده است. در این دنیای آخر الزمانی، پدر که ریاضیدان است و با اعداد سر و کار دارد، تمام اقلام غذایی خانه را تقسیم کرده که سهم هر نفر از غذای روز تنها چند قاشق است. او برای هر نفر یک موز خریده، آن را به سی قسمت تقسیم کرده و سهمیه هر نفر در روز را یک سی ام موز در نظر گرفته است. نمایش با اقدام ناخواسته پسر در خوردن تمام سهم موزِ ماه اش شروع می شود و پدری که برای تنبیه کردنش از او می خواهد آنچه را خورده بالا بیاورد. پس از تقلاهای پسر در برگرداندن موز، پدر قول می دهد در تایم محبت کردن این تنبیه را جبران کند. در این زندگی اعداد نقش اصلی را بازی می کنند و کل زندگی وابسته آنهاست. در این دنیای عجیب، بچه دار شدن جرم نیست اما مساوی می شود با از دست دادن سهم غذای یک نفر. در سوی دیگر، مُردن پاداش دارد و سهمیه بیشتری به خانواده می ر سد. غذا به صورت آزاد نیز وجود دارد اما پول خانواده ها کفاف تهیه آن را نمی دهد. در این دنیای آخرالزمانی، هر ماه ماموری در خانه می آید، تمام اتاق ها را بازدید می کند و با گرفتن اثر انگشت از اعضای خانواده، سهم خوراکشان را پرداخت می کند. حال در این وضعیت اسفناک، زن خانواده باردار می شود و تمام تلاش مرد این است که به هر صورتی از شر این موجود هنوز نیامده خلاص شوند. اتفاقی که برای دختر و پسر نیز خوشایند نیست. معروفی که از هنرمندان تئاتری استان البرز است؛ پیش از این بهعنوان نویسنده و کارگردان نمایش «عقیم» را نیز در کارنامه خود دارد که با کسب بیشترین جوایز، اثر برگزیده بیستوچهارمین جشنواره لالههای سرخ اندیمشک شد. «شکم» با قیمت بلیت 30 هزار تومان و با مجموع 12 اجرا و مجموع 436 تماشاگر، 201 بلیت تمام بها، 67 بلیت نیم بها، 42 بلیط تخفیفدار و 126 بلیت مهمان توانست مبلغ 8 میلیون تومان و 43 هزار تومان فروش داشته باشد.
کریملوژی؛ کلاژی از گونههای نمایش ایرانی
نمایش «کریملوژی» به نویسندگی مهران رنجبر، کارگردانی رضا بهرامی و بازی مجید رحمتی از 24 شهریور تا 12 مهر به مدت 55 دقیقه میزبان مخاطبان در تالار قشقایی بود و پیش از آن از 10 تا 23 شهریور در سالن سایه به صحنه میرفت. از عوامل نمایش میتوان رضا بهرامی و مجید رحمتی(طراح صحنه)، پگاه ترکی(طراح لباس)، رضا خضرائی(طراح نور)، فرید نوائی(طراح صدا و موسیقی)، مرتضی برزگرزادگان(طراح پوستر و بروشور) و ماریا حاجیها(طراح گریم) را نام برد. در خلاصه نمایش آمده: کریم شیره ای تلخک دربار ناصرالدین شاه بود که لقب دوشاب الملک را داشت و برای ناصرالدین شاه آنقدر عزیز بود که زمانی که فوت کرد ناصرالدین شاه سه روز عزای عمومی اعلام کرد. اما در حال حاضر هیچ نشانی از قبر کریم شیره ای نیست و کسی نمیداند قبر او کجاست. حالا کریم شیره ای بعد از سالها به دنبال قبر خود و سوالهای بیجوابش میگردد. این نمایش پیش از این نیز در نوزدهمین جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی اجرا شده است. این نمایشنامه براساس طرح سه روز عزای عمومی نوشته کهبد تاراج است که چند سال پیش در کافه تئاتر نزدیک اجرا شده است. این اثر نمایشی کلاژی از گونههای نمایش ایرانی است و بهرامی با این نمایش در نظر داشت این گونهها را احیا کند تا تلنگری باشد به گونههایی در نمایشنامهنویسی، کارگردانی، طراحی و بازیگری ایرانی که کمتر به آن پرداخته شده و باید بهروز شده و به آنها توجه شود. رضا بهرامی، کارگردان 39 ساله که در هنرستان سوره بازیگری خوانده و لیسانس سینما دارد؛ از نیمه دهه هشتاد وارد عرصه تئاتر و به ویژه تئاتر کودک و نوجوان شده است. او سال گذشته نمایش در همین حوالی را بر صحنه تماشاخانه ماه به اجرا برد و فرودین ماه امسال نیز در نمایش غلامرضا لبخندی، به عنوان بازیگر حضور داشت. بهرامی از هنرمندان فعال عرصه تئاتر است که پیش از این بهعنوان دستیار کارگردان، بازیگر و هنرمند عرصه تئاتر کودک و نوجوان شناخته شده بود. کریم شیرهای اولین پرتره ایرانی مهران رنجبر بعد از دو پرتره نگاری او در تئاتر، استیو جابز و مارلون براندو است. متاسفانه آمار فروش نمایش «کریملوژی» در تالار قشقایی هنوز اعلام نشده و فقط آمار 6 روز ابتدایی نمایش در تالار سایه قابل دسترسی است.