در حال بارگذاری ...
مهدی علی‌نژاد در گفت‌وگو با ایران تئاتر

در موسیقی مجلسی خط ذهنی نویسنده را دنبال کرده‌ام

مهدی علی‌نژاد کارگردان نمایش «موسیقی مجلسی» در گفت‌وگو با ایران تئاتر بیان کرد: تمام تلاشم این بودکه خط ذهنی نویسنده را در این نمایش اجرایی کنم.

«موسیقی مجلسی» نمایشی به کارگردانی مشترک مهدی علی‌نژاد و طاها محمدی بر اساس متن آرتور کوپیت درام نویس آمریکایی این روزها در تماشاخانه مهرگان روی صحنه رفته است. مهدی علینژاد که پیش از این اجرایی از این متن را در سال 1395 تجربه کرده، موسیقی مجلسی را همچنان اثری می داند که لایه های مختلفی را در خود دارد و هر بار اجرای این متن را با چالش هایی تازه می تواند مواجه کند. به بهانه اجرای مجدد این متن که علینژاد این بار به طور مشترک با طاها محمدی شکل داده گفت و گویی با او داشته ایم که در ادامه می خوانید.  

 

آشنایی با متن موسیقی مجلسی از کجا آغاز شد؟

عادتم این است که وقتی به کتابفروشی ها می روم سعی می کنم آثار نمایشنامه نویسانی را که اینجا خیلی شناخته شده نیستند تهیه و مطالعه کنم. سال 90 بود که در یک کتابفروشی نمایشنامه ای دیدم به نام «روزی که ابلیس برای تنیس بازی بیرون آمد» نوشته آرتور کوپیت. وقتی متن را خواندم از نوع نوشتار نویسنده خیلی خوشم آمد و بعد رفتم و تمام نمایشنامه هایی را که از او ترجمه شده بود یعنی «موسیقی مجلسی»، «سرخپوست ها»، «بازجویی نیک» و «اوه پدر ، پدر بیچاره من، مامان تو را در گنجه آویزان کرده و من خیلی دلم گرفته» را خریداری کردم و مطالعه کردم. در سال 95 در دوره دانشجویی باید یک کار کلاسی آماده می کردیم و من نمایشنامه موسیقی مجلسی را برای این کار انتخاب کردم که بازخورد خوبی در دانشگاه داشت و همان سال به اصرار همکلاسی ها و استادان تصمیم به اجرای عمومی آن گرفتم. در سال 95 در سالن قبلی که اداره می کردم یعنی سالن استاد فنی زاده موسیقی مجلسی را برای 20 شب اجرا کردیم. از آنجا که در تئاتر دغدغه اصلی ام بازیگری است و مدیریت تماشاخانه مهرگان را هم بر عهده دارم باز هم به پیشنهاد دوستم طاها محبی که پیشنهاد همکاری مشترک به من داد و به دلیل مشغله های زیاد به او گفتم ترجیح می دهم «موسیقی مجلسی» را که روی آن اشراف دارم با هم کار کنیم. او هم استقبال کرد و بعد از مطالعه متن و پسندیدن آن تمرین ها را شروع کرد و بعد از مدتی هم من به گروه پیوستم و در نهایت کار شکل گرفت و الان روی صحنه است.

 

مضمون و درونمایه نمایشنامه موسیقی مجلسی چیست؟

داستان موسیقی مجلسی در یک تیمارستان می گذرد و درباره هشت زن است که هر یک از آن ها فکر می کنند یکی از شخصیت های برجسته تاریخ است. یکی فکر می کند همسر موزارت است، دیگری فکر می کند ژاندارک است، یکی خود را ملکه ایزابلا می پردازد. میان این ها تنها یک خانم هست که شخصیت واقعی خودش را دارد و نام او «امیلیا ارهارت» است. امیلیا اولین خلبان زن جهان است که بر روی اقیانوس اطلس پرواز کرده و در مثلث برمودا ناپدید شده است. حالا نویسنده نمایشنامه امیلیا را از ناپدیدشگی به این تیمارستان آورده که در نهایت او که تنها شخصیت واقعی در آنجاست توسط دیگر زنان کشته می شود. موسیقی مجلسی به نوعی از موسیقی کلاسیک گفته می شود که به وسیله دو تا نهایتاً هشت ساز در یک اتاق یا در تالار کلیسا نواخته می شود.اینجا هم با هشت زن روبه رو هستیم یعنی زنانی که هر کدام یک ساز مختلف هستند و اتفاقاً مکان نمایش هم یک اتاق در نظر گرفته شده است. زنان در یک اتاق جلسه ای را برگزار کرده اند و می خواهند از این جلسه نتیجه ای بگیرند که در نهایت به کشته شدن امیلیا منتهی می شود.

 

شخصیت های این نمایش را چطور باید تحلیل کرد؟

اجازه بدهید این شخصیت ها آنطور که متن به ما می گوید معرفی کنم. یکی از این ها یعنی کنستانت زنی که فکر می کند همسر موزارت است، در این نمایش سمبل سرگشتگی و شادی است. امیلیا ارهارت سمبل بلند پروازی است، اوسا جانسون یک جهانگرد که مدت ها در جنگل های آفریقا زندگی کرده در این نمایش نماد جستجوگری و ماجراجویی است. ژاندارک که معروفترین شخصیت این نمایش است نماد جنگاوری و شجاعت، ایزابلا ملکه اسپانیا نشانگر اقتدار و گرترود استاین نویسنده آمریکایی سمبل هنر، عطوفت و مهربانی است.سوزان آنتونی رهبر جنبش زنان در آمریکا در اینجانماد سخنوری است و پرل وایت ستاره سینمای صامت نماد موفقیت و سعادت زنانگی. هشت زن با هشت گونه وجه تمایز و قدرت خاص خود در یکجا؛ هشت ساز مختلف که قرار است برای مخاطب یک سمفونی زیبا و گوش نواز اجرا کنند. در عین حال همه این خصلت ها می تواند ابعاد و توانایی باشد که در یک زن وجود داشته باشد.

 

موسیقی مجلسی را باید اثری روانشناسانه به حساب آورد  یا یک درام پردازی صرف؟

آرتور گوپیت نویسنده معاصر حدود 30 نمایشنامه دارد که همه آن ها هم دارای سبک و سیاق خاص نویسنده است. این متن نزدیک به ابزورد است ولی در عین حال ابزورد نیست و خیلی از منتقدان جهان نسبت به اثار او چنین نظری دارند. آثار او در عین اینکه به ابزورد نزدیک است قصه و یک ساختار ارسطویی هم یعنی شروع، گره افکنی، کشمکش و جمع بندی و پایان دارد. به همین دلیل کلیت خود متن را نمی شود در دسته و چهارچوب خاصی قرار داد. این متن روانشناسانه هست ولی نه صرفاً روانشناسانه، ابزورد هست اما نه به طور مطلق؛ بلکه متنی پیچیده است با لایه های خیلی عمیق که به تمام جوامع هم نزدیک است. یعنی می شود به فراخور هر جامعه این نمایش را اجرا کرد و بازخوردهای مختلفی هم از آن گرفت. به شیوه های مختلفی هم می شود این متن را اجرا کرد؛ یعنی می توان کاملاًً سورئال، فانتزی یا رئال به آن نگاه کرد. در اجراهای خارجی این متن هم آنطور که دیده ام به شکل سورئال و فانتزی و در جاهایی هم کاملاً رئالیستی با آن برخورد شده است. اما من در اجرا تلاش کردم مثل خود نویسنده عمل کنم و در سبک و سیاق خاصی نمانم. مثلاً در طراحی لباس تلاشم بر این بوده که کاملاً رئالیستی عمل کنم و شخصیت ها لباس واقعی خودشان را داشته باشند. در عین حال سعی کردم در طراحی صحنه فضای خیالی و رویاگونه را ایجاد کنم. مثلاً کف صحنه ما کاملاً سفید است و به جای پروژکتورهای نور از ابرهای نورانی استفاده کردم که نشانه رویا و وهم است و فضا را به سمت فانتزی و غیرواقعگرایانه می برد. در عین حال دیالوگ ها کاملاً رئالیستی برگزار می شود ولی درفرم و میزانسن هم سعی کرده ام به سمت رئالیسم نروم. تمام تلاشم این بودکه خط ذهنی نویسنده را در این نمایش اجرایی کنم.

 

این رویکردهای متفاوت و تلفیقشان با یکدیگر در اجرای این نمایش تا چه اندازه با چالش همراه بوده؟

تمرین هایی نسبتاً طولانی را برای آماده سازی این نمایش پشت سر گذاشتیم. حدود پنج ماه و نیم با یک گروه خوب و با انگیزه تئاتری تمرین کردیم و همسرم خانم داروفروش هم درکنارمان بود و کمک بسیاری در جهت اجرای صحیح این نمایشنامه به ما کرد. ولی برای اینکه بتوانیم به زیرلایه های عمیق این متن برسیم راهی طولانی را طی کردیم. از کمک های آقای بهزاد جاودان فر هم که یکی از بهترین طراحان حرکت کشور است برای طراحی حرکت ها و میزانسن های جمعی کمک گرفتیم تا بتوانیم به یک اجرای منسجم و در عین حال هماهنگ و همراه با تحلیل درست متن برسیم.

 

موقعیت زمانی و مکانی که ما در آن قرار داریم در ارتباط با اجرای این متن چه ویژگی هایی پیدا کرده است؟

کمدی گروتسک عجیب و غریبی هم در این متن وجود دارد و اتفاقاً به دلیل اینکه مخاطب امروز تئاتر در ایران علقه زیادی به کمدی دارد، البته نه به شکل سخیف و لفظی ولی خیلی سعی کردیم موقعیت های کمیکی که در متن وجود دارد و برای مخاطب آمریکایی نوشته شده، تا اندازه ایرانیزه و به جامعه خودمان نزدیک کنیم تا مخاطب ایرانی هم بتواند با این موقعیت ها ارتباط برقرار کند. در عین حال تلاش کردیم شیوه اجرایی مان برای مخاطب ایرانی قابل فهم و درک باشد. آن زیرلایه ای که در متن وجود دارد؛ یعنی هشت زن که نماد یک جامعه در یک اتقاق کوچک هستند سعی کردیم به گونه ای عمل کنیم که این نمادها و نشانه ها برای مخاطب ایرانی هم ملموس و قابل دریافت باشد.

 




مطالب مرتبط

«رخساره» به خانه نمایش مهرگان می‌رود

«رخساره» به خانه نمایش مهرگان می‌رود

نمایش «رخساره» نوشته میثم عباسی، کارگردانی علی برجی و تهیه کنندگی مژده گیوه‌کی از پنجشنبه 5 بهمن، هرشب ساعت 19 در خانه نمایش مهرگان روی صحنه می‌رود.

|

نظرات کاربران