در حال بارگذاری ...
...

اتابک نادری در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر مطرح کرد

تالاب هشیلان بیشتر یک تراژدی اجتماعی است

ایران‌تئاتر: در سال‌های اخیر تئاتر اجتماعی توانسته بخش مهمی از تولیدات سالیانه را به خودش اختصاص بدهد و تالاب هشیلان با رویکرد اجتماعیش اثری قابل تامل در این حوزه است.

 اتابک نادری از جمله بازیگرانی است که در حوزه مدیریت بسیار کارا و خوشنام بوده و مدت‌ها به عنوان ریاست مجموعه تئاتر شهر فعالیت موثری در جهت رشد و اعتلای تئاتر و دادن امکان برابر برای اجرا به گروه‌های نمایشی فعالیت داشته و سال‌ها نیز در مدیریت مرکز شهرستان‌های اداره کل هنرهای نمایشی فعالیت می‌کرده.اتابک نادری فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشگاه آزاد اسلامی است. او علاوه بر فعالیت در تئاتر، سال‌ها در سینما و تلویزیون به بازیگری پردخته است؛ خانه پدری، هیوا، چشم عقاب، ترنج، متولد ماه مهر و عشق فیلم از جمله حضورهایش در حوزه بازی تصویری هستند. در تئاتر هم نادری در نمایش های زیادی به عنوان بازیگر و کارگردان حضور داشته است. نمایش تالاب هشیلان به تهیه‌کنندگی محمدعلی محمدی یک درام خانوادگی است که در جشنواره نمایشنامه خوانی مولوی مقام اول نویسندگی را کسب کرده است. این برای دومین بار است که این نمایش بعد از اجرای عموم در تالار مولوی در سال 88، در تالار قشقایی به روی صحنه می‌رود. تالاب هشیلان مهر و آبان ماه هر شب بجز شنبه‌ها راس ساعت 20 در تالار قشقایی تئاتر شهر به روی صحنه می‌رود.با نادری درباره حضورش در نمایش تالاب هشیلان و شخصیت یوسف گفت‌وگویی انجام داده ایم.

 

آیا تالاب هشیلان را می توانیم نمایشی اجتماعی با پس زمینه جنگ ارزیابی کنیم؟

تالاب هشیلان بیشتر یک تراژدی اجتماعی است و از واقعیت‌های امروز جامعه سخن می گوید. البته شخصیتی در نمایش وجود دارد که سالها قبل به جنگ رفته است و با تبعات آن مواجه است. در نمایش برشی از زندگی طبقه متوسط جامعه در قالبی رئالیستی روایت می شود. همه گروه تلاش کردند بدون پیچیدگی‌های فرمی قصه ای ساده و روان را روایت و اجرا کنند. در نمایش ضمن وجود فضای شیرین، تلخی‌ها هم نشان مخاطب داده می شود.

 

در تالاب هشیلان شخصیت پردازی به صورت واقع گرایانه و آدم‌ها خاکستری ترسیم شده اند. خلق چنین فضایی چقدر به ساختار دراماتیک اثر کمک می کند؟

نوشین تبریزی بستری را نشان داده که در این بستر این آدمها دست به تصمیم گیری می زنند و راه انتخابشان باز است و لاجرم نمی خواهد خط کشی سیاه و سفیدی درباره آدم‌های نمایشش داشته باشد. شرایط زندگی این آدم ها را به این سمت و آن سمت سوق می دهد.

 

آیا این اولین همکاری شما با نوشین تبریزی است؟

چند سال قبل قرار بود در نمایش گنجفه نوشین تبریزی بازی کنم و در تمرینات ابتدایی هم حضور داشتم؛ اما به واسطه درگیری با کار دیگری این همکاری میسر نشد. البته در چند کار با هم همبازی بودیم و به عنوان بازیگر کارهای ایشان اولین همکاری مشترکمان با تالاب هشیلان انجام شد.

 

در سال های اخیر بررسی کارنامه کاریتان نشان می دهد که هم در کارهای تاریخی(کلنل) و هم کارهای روز اجتماعی بازی کرده اید. آیا در قبول پیشنهادات به این تنوع و فاصله داشتن نقش ها از هم توجه دارید؟

به نکته درستی اشاره کردید. یکی از دلایلی که بازی در این نمایش را پذیرفتم تفاوت نقشم با سایر نقش‌هایی بود که بازی کرده بودم. شخصیت یوسف با تلخی‌هایی عجین است و همین چند وقت پیش در نمایش بازرس که در جشنواره تئاتر آئینی سنتی حضور داشت و یا مغازه خودکشی شخصیت‌های دیگری را بازی کردم. جدا از جذابیت نقش یوسف قصه تالاب هشیلان را دوست داشتم و خوشبختانه کار هم با نظر مثبت منتقدان مواجه است.

 

آیا در قبول نقش ها اولویتی در ژانر اثر برای خودتان قائل هستید؟

برای من اولویت این است که نقش تخت و تکراری بازی نکنم. دوست دارم با نقش کلنجار بروم و ابعاد مختلف آن را مورد واکاوی قرار بدهم و ماحصل این کلنجار و پردازش نقش در ذهن مخاطب باقی خواهد ماند و می تواند درباره‌اش تجزیه و تحلیل و قضاوت داشته باشد. بعد از دهه‌ها فعالیت هنری و بازیگری دوست دارم متفاوت تر و چالش برانگیز تر حضور داشته باشم. در نمایش ابوبکر محمدی فاطمه محمدی جلال تجنگی فقط 5 دقیقه بازی داشتم؛ اما شخصیت بسیار اثر گذار بود و در طول زمان نمایش شخصیت‌های دیگر اثر مدام درباره این آدم حرف می زدند؛ بنابراین همیشه طول نقش متضمن اثرگذاریش نیست و نقش های کوتاه هم می توانند اثر گذار باشند. هنوز هم قائل به تجربه کردن هستم. به تعداد آدم های دنیا نقش های متفاوت وجود دارد.

 

آیا یوسف را می توانیم نمادی از آدم های شهرستانی بدانیم که به امید کار و زندگی بهتر وارد کلان شهرها می شوند؟

یوسف مثل هزاران آدمی است که در دور و برتان می بینید و نکته سخت ماجرا دوری از تیپ سازی و دوری از نگاه شعاری بود. به طور حتم اگر با چنین رویکردی نقش یوسف را بازی می کردم مخاطب نقش را پس می زد؛ زیرا در ذهنش یوسف را با آدم های دور و بریش قیاس می کرد.

 

دلیل عمده وجود چنین نگاهی تصویر کلیشه ای است که در سریال های رئالیستی تلویزیونی از این جنس آدم ها ارائه می شود؟

متاسفانه چنین مسئله ای وجود دارد. نکته متمایز کننده تالاب هشیلان از آثار مشابه، قلم متفاوت نوشین تبریزی به عنوان نویسنده است و نویسنده با ایجاز کامل اطلاعات لازم را در اختیار مخاطب قرار می دهد و جای سوال و نقطه مبهمی در باره کنش و اعمال شخصیت‌ها برای مخاطب به وجود نمی آید.

 

یوسف هم در ابتدا تلاش می کند تا نظر سالومه و خواسته‌هایش را تامین کند؟

بله حتی تیپ ظاهریش را هم تغییر می دهد؛ اما خاستگاه فکری و فرهنگیش با سالومه خیلی متفاوت است.

 

در چالش و اختلاف یوسف با سالومه، چقدر یوسف را مقصر می دانید؟

هیچکدام در این چالش به وجود آمده مقصر صرف نیستند. سالومه در شرایطی در جامعه زندگی می کند که او را همراه خودش می کند. مردم باید با ابراز حرف هایشان بتوانند رشد آگاهی اجتماعی را در همه اقشار افزایش بدهند و همه به حق و حقوق واقعیشان اشراف پیدا کنند و در این پروسه مراکز دادگاهی در مورد این نوع مشکلات اجتماعی به فرآیندی جدید و موثری تری دست پیدا خواهند کرد. موقعی که تفکر غالب در جامعه باعث می شود سالومه در زندگیش تصمیم اشتباهی بگیرد و درباره گذشته اش به یوسف آدرس غلطی بدهد؛ یوسف هم به خودش حق می دهد که واقعیت را درباره گذشته سالومه بداند و از عدم صداقت سالومه ناراحت بشود. یوسف هم در جاهایی با صداقت کامل رفتار نمی کند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی