در حال بارگذاری ...
پانته‌آ بهرام تهیه کننده جنگ بازی در گفت‌وگو با ایران تئاتر

تئاتر اجتماعی تاثیرگذار را حمایت کنیم

پانته‌آ بهرام که تهیه کنندگی نمایشی از یک گروه هنرمندان جنوب کشور را بر عهده گرفته می گوید: باید همه آستین بالا بزنیم و سعی کنیم چیزی را که همچنان می تواند عامل تاثیرگذاری در جامعه باشد زنده نگه داریم.

پانته‌آ بهرام بازیگر شناخته شده تئاتر و سینما به تازگی اثری نمایشی از یک گروه هنرمندان جنوب کشور را به عنوان تهیه کننده تحت حمایت خود قرار داده است. این اثر که «جنگ بازی» نام دارد نوشته حسن حاجت پور است و به کارگردانی عبد بناری این روزها در تماشاخانه استاد عزت الله انتظامی روی صحنه است. به بهانه این اقدام کم نظیر در حمایت از گروه های تئاتر شهرستان گفت‌وگویی با پانته‌آ بهرام داشته‌ایم که در ادامه می خوانید.

 

اخیراً نام شما به عنوان تهیه کننده در پوستر نمایشی از هنرمندان جنوب کشور آمده است. این حمایت با چه انگیزه ای شکل گرفته؟

سال ها بود که شکوائیه هنرمندان شهرستان ها و شهرهای کوچک کشور را می شنیدم مبنی بر اینکه چرا با وجود استعداد و فعالیت هایی که در این عرصه دنبال می کنند، کارشان آنطورکه باید دیده نمی شود. آرزو داشتم اگر روزی قادر باشم کمکی به آن ها کنم؛ چرا که همه مان می دانیم بسیاری از استعدادهای درخشان تئاتری ما که این سال ها در کشور و حتی در عرصه بین المللی ظهور کرده اند از هنرمندان شهرستان ها بوده اند و به صورت ریشه ای تعلق به شهر تهران ندارند. این استعدادها باید شناسایی و دیده شوند و حضورشان در این عرصه باعث افتخار همه ما خواهد بود. یکی از مهم ترین عواملی که می تواند مهاجرت های بی رویه به تهران را کاهش دهد همین است که آدم ها احساس کنند در شهر خودشان دیده می شوند و حضور فعال شان مورد حمایت قرار می گیرد. حتی اگر این امکان در اختیار گروه های نمایشی شهرستان ها هم هست که بتوانند برای بیشتر دیده شدن آثار خود را در پایتخت ارائه کنند، این امکان لزوماً نباید  به تغییر محل سکونتشان از شهرستان ها و حتی روستاها به پایتخت منتهی شود. از سوی دیگر دیده شدن استعدادهای هنری شهرستان ها موجب خواهد شد تا این غرور کاذبی که متاسفانه به بعضی دست می دهد که در تهران مرتب دارند شاهکار خلق می کنند شکسته شده و آشکار خواهد شد اگر هنرمندان دیگر نقاط کشور هم امکان ارائه هنرشان را پیدا کنند چه بسا بسیار بهتر جلوه خواهند کرد. به خاطر دارم خودم هم که کارم را شروع کرده بودم وقتی می خواستیم از کاری صحبت کنیم که به نظرمان خیلی شاخص نمی آمد می گفتیم مثل کارهای شهرستانی است. ولی الان که نگاه می کنم می بینم بچه های شهرستان کارهای قدرتمند و استخوان داری ارائه می کنند و حتماً باید دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد.

 

نمایش «جنگ بازی» بر اساس چه ویژگی هایی مورد توجهتان قرار گرفت؟

علاوه بر شیرینی، صمیمیت، خلوص و قدرت این گروه در کارگردانی، متن و بازی، به عنوان یک ویژگی خاص باید گفت این اثر جزو معدود آثاری است که محدود به طیف خاصی از مخاطبین نیست و از کودک هفت ساله تا آدمی با موی سفید می تواند به تماشای آن بنشیند و از آن لذت ببرد. اینکه موفق شوید اثری را خلق کنید که همزمان بر همه تاثیر بگذارد و به فکر وادار کند و در عین حال ساده و صمیمی برگزار شود، ضمن اینکه تمام مولفه های یک اثر تئاتری خوب را داشته باشد باعث شد تا تمایل به حمایت از این اثر پیدا کنم. البته نباید از موسیقی خوب جنوب کشور هم گذشت که حضورش در یک کار، بخصوص وقتی در تاروپود یک اثر تنیده شده باشد آنقدر تاثیرگذار است که کار را جذاب تر و دیدنی تر خواهد کرد. گروه موسیقی این نمایش از جهت ملودیک و افکتیو موسیقی توانسته اند این رابطه احساسی را در بالاترین سطح با مخاطب برقرار کنند.

 

مضمون این نمایش که اثری ضد جنگ محسوب می شود تا چه اندازه به نظرتان حائز اهمیت است؟

اساساً آدم هایی که به سراغ پدیده جنگ افروزی می روند به ذاته دشمنی کردن را بلدند. کسی که دشمنی کردن را بلد نباشد هیچوقت آغازگر و ادامه دهنده جنگ نخواهد بود. از طرف دیگر کسی که دشمنی کردن را می داند برایش مهم نیست که در این میان کودک و پیر و کسی که ضعیف است قربانی شود؛ و برایش مهم نیست که آثار باستانی چند هزار ساله و زیرساخت های اقتصادی یک جامعه نابود شود. هیچوقت نمی توان از جنگ افروزان انتظار داشت که تحت تاثیر یک اثر هنری قرار بگیرند چون نقاط تاثیرپذیری و نقاط حساس روح و وجدان شان قطعاً از کار افتاده است. کار هنرمند در واقع تذکر مدام به کسانی است که هنوز در وجودشان وجدان و انسانیت در حال نفس کشیدن است. به این ترتیب می شود آن ها را بیدار نگه داشت و فعال ترشان کرد. شاید وقتی در یک جامعه سطح حساسیت آدم ها نسبت به مسائل انسانی بالاتر برود خود به خود میزان جنگ افروزی کمتر شود. در واقع این امید هموارۀ هنرمندان در تمام طول تاریخ هنر دنیاست که از ثبت و ضبط اولین هنرها بیش از سه هزار سال می گذرد. بنابراین می شود تنها انتظار داشت که این شمایل انسانی پیش چشم ما باشد و مخدوش نشود. شما اگر حتی به دنیای حیوانات هم نگاه کنید هیچوقت نمی بینید که با هم بر سر مقام و جایگاه بجنگند؛ و تنها این آدم است که به خاطر منافع یا ایدئولوژی های خودشان شروع به جنگیدن می کنند. امید هنرمند برای تاثیرگذاری و لمس قلب آدم هایی است که هنوز عشق در دلشان جای دارد.

 

چطور شد که طراحی پوستر این نمایش را هم خود به عهده گرفتید؟

اینکه چطور شد من اقدام به طراحی این پوستر کردم؛ واقعیت این است که این اولین بار نیست دست به طراحی می زنم. من هم پوستر نمایش «آواژیک» را که حدود 14 سال پیش اجرا کردم و در چند فستیوال جهانی هم ارائه کردم خودم طراحی کرده بودم و هم پوستر نمایش «دکتر شکیل و مستر هاید» را که حدود هفت یا هشت سال پیش اجرا شد. به هر حال من جزو آدم هایی هستم که هنر به معنای عام و گسترده اش زندگی ام را به خود مشغول کرده. من می نویسم، بازی می کنم، نقاشی و طراحی لباس می کنم، آواز می خوانم و می رقصم؛ و همه این ها اشکالی از هنر است که به طور عام در وجود من هست. علاوه بر اینکه حس می کنم بعد از این همه سال تجربه کردن، تجربه بصری ام نسبت به گرافیک و مسئله سلیقه هنری به عنوان یک طراح نگاهی باز است. خیلی اوقات کارگردان هایی که با آن ها همکاری کرده ام یا کسانی که برای نمایشی که در آن بازی می کردم  پوستر طراحی می کردند، مرا به عنوان مشاور در کنارشان داشته اند. بنابراین مقوله طراحی برای من ناآشنا نیست و از این فعالیت بسیار لذت می برم و همیشه هم در این ارتباط مورد تشویق دوستان قرار گرفته ام.

 

آیا حمایت از نمایش های نسل جوان و مستعد را ادامه خواهید داد؛ و این دست حمایت ها را تا چه اندازه  در معرفی استعدادهای جوان موثر می دانید؟

در مورد اینکه تهیه کنندگی می تواند دغدغه ام باشد و زمان بیشتری برای آن بگذارم، باید بگویم موقعی تصمیم به تهیه کنندگی در ذهن من پررنگ شد و قطعیت پیدا کرد که احساس کردم هنر بشدت دارد تحت تاثیر مسائل مالی، عمق و تاثیرگذاری خود را به این جهان نوظهور می بازد. هنر برای هنر در کشور ما حتی قبل از اینکه بتواند پا بگیرد شروع کرد به نابود شدن. ما یک دوره طولانی هنر را صرفاً در خدمت مفاهیم بزرگ و مطلق داشتیم که حالا بعد از انقلاب بیشتر مفاهیم ایدئولوژیک دینی را در بر می گرفت و بعد از آن به عکس خود تبدیل شد؛ یعنی همین که کارها تماشاگر را بخنداند و سرگرم کند کافی به نظر می رسید. متاسفانه این روزها مقوله اصالت هنر به عنوان یک جوهر و یک عنصر اکتسابی که باید به دست آورد و برای هنرمند شدن تلاش کرد، آن قدر متاخر شده و چیزهایی دیگر مقدم بر آن شده که فکر کردم باید من و آدم هایی مثل من که دغدغه زیبایی و خلق آثار به یاد ماندنی را دارند، همه آستین بالا بزنیم و سعی کنیم چیزی را که همچنان می تواند عامل تاثیرگذاری در جامعه باشد زنده نگه داریم. طبیعتاً این یک شروع برای من است و نیاز به همراهی و همدلی آدم هایی دارد که مثل من چنین دغدغه هایی را دارند. همچنان که خوشبختانه مشاهده می کنم تعدادی از دوستانم چنین اقداماتی را پیش می برند و خود دست به تهیه آثاری زده‌اند و این می تواند دورنمای بسیار امیدبخشی برای همه ما داشته باشد؛ که برای زنده ماندن هنر خصوصاً هنر تئاتر که اولین و اصلی ترین دغدغه من است تلاش کنیم. در همین زمینه باید تاکید کنم از نگاه من حمایت از تئاتر حمایت از هنر به مفهوم عام آن است؛ چرا که تئاتر رسانه ای چندرسانه ای است و همه هنرها چون موسیقی، نویسندگی و انواع طراحی در ارائه آن نقش دارند.

 




نظرات کاربران