در حال بارگذاری ...
آرش عباسی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر بیان کرد

علاقه به انجام کارهای سخت دارم

ایران‌تئاتر: سه زن و سه مرد شش ضلعی درام نمایش پارتی را شکل می دهند؛ شخصیت هایی که در پس نقابی که بر چهره زده اند با خود و اطرافیانشان دچالش چالش هستند.

آرش عباسی بیش از یک دهه است حضور جدی در تئاتر دارد و به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان نمایش های موفقی خلق کرده است و نگاه و نگره مولف گونه‌ای در آثارش قابل رویت است.عاشقی، زیرزمین، داستان عامه پسند، زیرزمین، یک سبد فحش برای شمسی خانم، حرکت خون در رگهای خشکیده، قصه های غم انگیز فرنگیس خانم، پیچ تند، نقل سرخ، پدرانه، ورود آقایان ممنوع، لابی، بعضی وقتها خوبه آدم چشمهاشو ببنده، غریبه، آفتاب از میلان طلوع می کند، حریم، تهران ساعت 22، نامه های باد، همه چیز درباره آقای ف، بچه تابستان، به گل نشستگان، امن ترین جای دنیا، آناکارینا و نویسنده مرده است آثار مهم کارنامه نویسندگی، بازیگری و کارگردانی آرش عباسی محسوب می شوند. نمایش پارتی آبان و آذر ماه ساعت 20 در سالن سایه روی صحنه است. داستان نمایش پارتی شش شخصیت این نمایش سه زوج را تشکیل می‌دهند که دوستان قدیمی هستند و اکنون در یک جشن و مهمانی به دور هم جمع شده‌اند.  با آرش عباسی درباره ساختار نمایش نامه و اجرایش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

در شرایطی که اجرای نمایش پارتی در تئاتر شهر قطعی شده؛ عده‌ای از منتقدان به شباهت‌هایش با یک فیلم ایتالیایی اشاره کرده‌اند. در این ارتباط چه نظری دارید؟

من هم این نظرات را درباره تشابهات داستانی میان نمایش پارتی و یک فیلم ایتالیایی به نام «غریبه‌های کامل» محصول سال 2016 شنیده‌ام. داستان این فیلم معروف که بارها هم اقتباس‌های متعددی از آن شده، در باره سه زوج است که در یک مهمانی تصمیم می‌گیرند هر اس ام اسی را که به گوشی‌شان ارسال می شود بخوانند که چالشی را در میان آنان شکل می‌دهد. من این نمایشنامه را در سال 89 نوشتم که یک بار هم توسط یکی از دوستان اجرا شد. درست است که ایده اصلی نمایش من و این فیلم یکسان است؛ اما من نمایشنامه‌ام را این طرف دنیا نوشته ام و نویسنده ایتالیایی در اروپا و هفت سال بعد اثرش را نوشته که مورد اقبال گسترده ای هم قرار گرفته است. واقعیت این است که در عین این تشابهات ایده این دو اثر بسیار با هم متفاوت هستند. با این حال با این فیلم قبل از شروع اجرا تمام نشانه‌های تشابه میان این دو اثر را  از میان بردم. 

 

در سال‌های اخیر به تناوب نمایش‌های پر شخصیتی چون آفتاب از میلان طلوع می کند و البته بیشتر نمایش‌هایی کم‌‌شخصیت چون همه چیز درباره آقای ف و آناکارنینا را روی صحنه برده‌اید. نمایش اخیرتان پارتی هم نمایشی پر شخصیت است. آیا این تنوع در تعداد شخصیت‌های نمایش‌هایتان براساس شرایط تولید است و یا با دلایل دیگری مرتبط است؟

می‌شود گفت نمایشنامه‌نویسی نیستم که تعداد زیادی نمایش پر شخصیت نوشته باشم؛ اساساً برایم خلوت بودن نمایشنامه یک مزیت محسوب می‌شود. 

 

کم شخصیت بودن نمایش نامه دست نویسنده را در خصوص شخصیت پردازی بهتر باز می گذارد؟

بله، بیشتر نمایش نامه های تک نفره و مونولوگ نوشته ام و البته کار بسیار سختی هم هست و همیشه هم تلاش کرده ام که کمتر به این سمت بروم؛ البته تلاش می کنم با اتکا به شیوه دو نفره نوشتن تا حدی به کار غنای بیشتری بخشده شود و برای من هم این شیوه کاری بسیار جذاب است. در کنار این مسائل تنوع کاری برایم حائز اهمیت است و دوست دارم کارهای سخت تر را انجام بدهم.

 

از معدود نمایشنامه نویسان تئاتری هستید که به شیوه کلاسیک و آکادمیک متن می نویسید. این مسئله برایتان دارای چه ویژگی هایی است؟

تلاش می کنم در آثارم اصول و قواعدی را رعایت کنم که شناخته شده و کلاسیک هستند. برایم مخاطبان هم بسیار مهم هستند و دوست دارم قصه ای ملموس و قابل باور برایشان بنویسم. پارتی هم از معدود آثار پر شخصیتم است که دلیلش به شکل گیری ایده اولیه آن در ده سال قبل باز می گردد و در این ساختار باید تعداد شخصیت ها زیاد باشند.

 

ریشه اصلی توجه و تاکیدی که در سینما و تئاتر از ابتدای دهه نود به وجود تم خیانت در میان طبقه متوسط روبه بالا و روشنفکر که در نمایش پارتی هم دیده می شود چیست؟

همانطوریکه اشاره کردم من این متن را در اواخر دهه هشتاد و قبل از شکل گیری چنین جریانی نوشته بودم و دلیل اینکه بعد از گذشت این مدت دوباره متن را بازنویسی و روی صحنه برده ام این مسئله است که بحث روز جامعه است. شکل و شمایلی که جامعه ما به خودش گرفته چنین تمی در میانش بسیار فراگیر است و طبیعی است که هنرمندی که کار اجتماعی انجام می دهد دنبال طرح حرف های روز جامعه اش باشد.

 

نکته حائز اهمیتی که در نمایش پارتی به خصوص در بحث نویسندگی جلب نظر می کند؛ ارائه کدهایی است که به مخاطب درباره فضا و جنس شحصیت های نمایش اطلاعاتی می دهد. به طور مثال در شروع نمایش این شخصیت‌ها در تاریکی قرار دارند و سیاهی و تاریکی دنیایشان نشان داده می شود. چقدر به ارائه این کدها در آثارتان قائل هستید؟

اشاره درستی دارید. می خواستم در تاریکی تماشاچی در ذهنش پیش زمینه های ذهنی درباره اثر خلق کند. خیلی ها معتقد بودند که تاریکی ممکن است برای مخاطب آزار دهنده باشد. من در جواب پاسخ دادم آنقدر دیالوگ شخصیت ها در این بخش روزمره، عادی و مفرح است که مخاطب چنین حسی نخواهد داشت. در ضمن اگر چنین حالتی رخ دهد از نظر من اشکالی ندارد. می‌خواستم مخاطب در این تاریکی دنیای نمایش را پیش خودش ترسیم کند. بعد از گفت‌وگوهای ابتدایی با صحنه ای در تاریکی مواجه هستیم که در آن موسیقی و رقص وجود دارد و تماشاگر باید مدت زمان زیادی را صرف کند تا بر اساس صدا هایی که می شنود تصویری از شخصیتها را در نظر بگیرد.

 

بعد از دو صحنه ایی که اشاره کردید شخصیت لیلی تک گویی دارد که خصلت های بشری نظیر حسادت، عشق و کینه را مطرح می کند. آیا با ارائه این مسائل تلاش کردید تصویری ملموس از این شخصیت ها ارائه کنید و یا اینکه آنها آدم های منزه و یا صرفا پلیدی نیستند؟

بله، در این نمایش بر چند اصل پایبند بودم؛ نکته اول بحث زمان واقعی بودن اجرا است که در یک تایم یک ساعته این فرصت را دارم که تمام قصه ام را روایت کنم. به همین دلیل در نگارش متن با دشواری‌های زیادی مواجه بودم و زمان زیادی صرف آن شد. بارها به بن بست خوردم و متن را به کناری می گذاشتم و در زمان دیگری به سراغ نوشتن می رفتم. در این شصت دقیقه این فرصت را داشتم که شخصیت های اثرم را از سرخوشی عجیب و غریب و یک رفاقت درجه یک به وضعیتی برسانم که هیچ کسی نمی خواهد روی نفر دیگری را ببیند و کینه و نفرت حاکم می شود و این نوع نوشتن ریسک بسیار بزرگی با خودش داشت. البته منطقی در نمایش نامه وجود دارد و آن هم حالت غیر طبیعی(مستی) این آدم ها است و در این وضعیت برخی از ناگفته ها مطرح می شود و اینها یک بازی بزرگی را با زمینه چینی راه می اندازند و همه متعهد می شوند که تا انتهای ماجرا ادامه بدهند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران