علی روان بد در گفتوگو با ایرانتئاتر عنوان کرد
تماشاگر در نمایش قرمز نقش کاتالیزور را دارد

تماشاگر در نمایش قرمز نقش کاتالیزور را دارد 3

تماشاگر در نمایش قرمز نقش کاتالیزور را دارد 2

تماشاگر در نمایش قرمز نقش کاتالیزور را دارد 7

تماشاگر در نمایش قرمز نقش کاتالیزور را دارد 6

تماشاگر در نمایش قرمز نقش کاتالیزور را دارد 4

تماشاگر در نمایش قرمز نقش کاتالیزور را دارد 5
ایرانتئاتر: همواره نمایش های مدرن، پیشرو و آوانگارد متکی بر روان شناسی و فلسفه برای مخاطب دیدنش دارای جذابیت است. علی روان بد در نمایش قرمز تلاش می کند تا با استفاده از تکنیک آگستو بوالی و تلفیق با فضای کار در گالری و کار محیطی و هنر نقاشی اثری متفاوت در حوزه تئاتر با تم روان شناسانه به مخاطب عرضه کند.
روان بد پیش از این نمایش های خاطرات هنرپیشه نقش دوم، رقص پروانه ها، مبدا زندگی مقصد برزخ و این من نیستم را روی صحنه برده است.نمایش قرمز آذر ماه در گالری پلتفرم سه واقع در خیابان استاد نجات اللهی نبش تقاطع سمیه هر شب راس ساعت 8 شب روی صحنه می رود. در خلاصه این اثر نمایشی آمده: استاد و شاگرد ندارد، هر انسانی در مسند قدرت رفتار یکسان دارد. با روان بد درباره ساختار اجرایی نمایش قرمز و مسائل فلسفی و روان شناسی طرح شده در ساختارش گفت وگویی انجام داده ایم.
آیا نمایش قرمز را می توانیم یک نمایش مدرن و فرم بدانیم؟
در اجرای قرمز تلاش کردم تجربه جدیدی را به دست بیاورم؛ زیرا سبک و سیاق اجرایش با نمایش هایی که این روزها به عنوان تئاتر محیطی روی صحنه می رود بسیار متفاوت است و یک جور کار پرفورمنس و تئاتر محیطی محسوب می شود و در اجرای این نمایش تماشاگر نقش مهمی دارد.
آیا این دخالت و نقش تماشاگر در ساختار اجرایی نمایش از جنس مشارکت تماشاگر به شیوه آگستو بوال است؟
بله یک جور تئاتر مشارکتی است و قرار است در پایان این اجراها در سی شب به صورت جمع بندی پژوهشی روی رفتار تماشاگر ان انجام بشود.
آیا هر سی شب اجرا را تصویر برداری می کنید تا بتوانید این جمع بندی رفتار تماشاگر را ازریابی کنید؟
هر شب حضور تماشاگران با رویه خاصی تصویر برداری می شود.
درباره این شیوه تصویر برداری خاص توضیح بدهید؟
ترجیح می دهم توضیح بیشتری ارائه نکنم. برآیند این پژوهش در انتهای اجرای نمایش در شب سی ام قرار است به صورت نمایشگاه و گالری از آثار نقاشی تماشاگران برگزار شود. در این نمایشگاه تابلوهای منتخبی که تماشاگران در سی شب کشیده اند در معرض دید قرار می گیرد و درکنارش فیلم هایی از رفتار تماشاگران پخش می شود.
آیا تا به حال چنین شیوه اجرایی در تئاتر ما انجام شده است؟
نه چنین تجربه ای به این شکل وجود نداشته است.
آیا با توجه به اینکه این شیوه اجرایی تا به حال تجربه نشده است؛ از آزمون و خطاهای احتمالی نترسیدید؟
با چالش سختی مواجه بودیم و باید بتوانیم در هر شب اجرا رفتار و واکنش های تماشاگران را درست مدیریت کنیم؛ اما جذابیت های این تجربه این سختی را برای ما کم رنگ کرده است.
آیا در هرشب اجرا با توجه به حضور طیف های مختلف تماشاگران در ساختار اجرایی نمایش تغییراتی هم به وجود می آید؟
این تغییرات با توجه به رفتار تماشاگران در تایم زمانی و برخی از میزانسن های نمایش است. البته نمایش یک مسیر کلی و ثابت دارد.
آیا نمایش قرمز اولین رونمایی از آثار جان لوگان در ایران است؟
سه سال پیش همین نمایش نامه قرمز لوگان روی صحنه رفته بود و کار در یک سالن و به شکل کلاسیکی انجام شد و با اجرای ما متفاوت است. جان لوگان در امریکا و اروپا بیشتر یک فیلم نامه نویس شناخته می شود و فیلم نامه های مهم و اسکاری مثل گلادیاتور را نوشته است.
آیا متن نمایش نامه این قابلیت را دارد که به شیوه های مختلف اجرایی روی صحنه برود؟
نه این تفاوت اجرا با توجه به تغییراتی که در متن انجام دادم میسر شد. کل متن اصلی نمایش نامه در حدود نود صفحه است و با خوانش جدیدی این نود صفحه را در اجرا در پیش روی مخاطب قرار داده ام.
آیا انتخاب یک گالری تازه تاسیس برای اجرای نمایش به دلیل ماهیت اصلی نمایش(نقاشی) است و یا به دلائل دیگری ارتباط دارد؟
داستان نمایش چنین نیازی دارد. داستان نمایش قرمز درباره زندگی و تقابل میان دو نقاش است و دکور اصلی نمایش هم یک گالری است و تصمیم گرفتم به خاطر فضایی که گالری پلتفرم سه به تماشاگر می ارائه دهد از محیط این گالری در طبقه سومش استفاده کنم.
آیا امکان اجرای نمایش در یک سالن تئاتری با ساخت دکور فراهم نبود؟
نه در سالن های تئاتری ما این قابلیت برای اجرای نمایش وجود نداشت.
آیا درام داستان نمایش بر اساس تقابل میان دو نقاش شکل می گیرد و یا حضور و مشارکت تماشاگر در حین اجرا؟
درام نمایش بر اساس این تقابل به وجود می آید و تماشاگر فقط می تواند نقش کاتالیزور را ایفا کند و حضورش باعث زودتر و یا دیرتر شکل گیری نقطه عطف درام می شود. این مسئله هم با کنشگری تماشاگر در حین حضورش در محوطه نمایش کامل می شود و می تواند یک سری از اتفاقات را رقم بزند.
آیا رابطه سینوسی و پر تنشی که میان دو نقاش در نمایش می بینیم؛ بر اساس ماهیت هنر به وجود آمده است؟
بر اساس ماهیت هنر و تقابل بین آپولون و دمسیوس به وجود می آید. دو شخصیتی که از قهرمان های اثر نیچه با نام زایش تراژدی هستند. در داستان نمایش ما هم از این مسئله تاثیرات زیادی گرفته شده است. این دو نماد عقل و دل هستند و تقابل این دو از ابتدای خلقت تا پایان جهان هم وجود دارد. در نمایش قرمز نقاش شخصیت اصلی با رقیب نقاشی که بیرون از داستان حضور دارد این تقابل را شکل می دهند.
با این ویژگی ها در نمایش قرمز می توانیم رگه هایی از تم روان شناسی به همراه فلسفه را هم شاهد باشیم؟
بله این مسئله وجود دارد.
با توجه به سنگینی و چند لایه بودن مفاهیم فلسفی آیا فهم جهان اثر برای مخاطب عام تئاتر هم امکان پذیر است؟
تلاش کردیم تا با استفاده از فرم های طراحی شده مقدار زیادی حس باور پذیری فضای نمایش را برای مخاطب تقویت کنیم و دیالکتیک بین تماشاگر و نمایش برقرار شده است و به نظرم راحت تر مخاطب می تواند با مضمون نمایش ارتباط برقرار کند. در کنارش نمادها و سنبلها هم حضور موثری در نمایش دارند. مععتقدم دیدن نمایش قرمز برای تماشاگر حرفه ای تر تئاتر جذابیت های دو چندانی دارد.
ساختار نمایش قرمز بیشتر به سمت فضا سازی و فرم تمایل دارد تا تا ایجاد و شکل گیری گفت وگو؛ چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
بله چنین رویکردی وجود دارد و جنس بازی بازیگران تلفیقی از بازی فرم و فیزیکال به همراه استفاده از فضای گرتفسکی است.
آیا قصد نهایی شما درباره حضور تماشاگر در نمایش بازیگری او است و یا فقط جنبه مشارکتی و اظهار نظرش برایتان مهم است؟
در برخی از لحظات نمایش توسط دو بازیگر، تماشاگر وادار به بازی کردن می شود و برخی از قسمتها هم یک سری کمک ها به بازیگران انجام میکند.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی