در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «فاش» به کارگردانی مهران مرادی

بله، شما قضاوت کنید

ایران تئاتر، کیارش وفایی: کارکرد جهان انسان‌ها در زمان اکنون بیشتر از طریق نوع عملکرد و باور آنها نسبت به موضوع یا دلایلی می‌تواند مورد ارزیابی قرار بگیرد. حال این ضرورت از نگاه جهان هستی دارای ضعف و قوت‌هایی است که قادر خواهد بود هر لحظه از زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده و حتی آنها را تغییر بدهد تا معنای تحول بنابر رفتار یا عملی از سوی انسان تعریف شود. اصولا انسان‌ها با پیچیدگی‌های درونی شرایطی را جهت غافلگیری فراهم می‌آورند تا اتفاق یا باوری را بیرونی کنند.

رفتار انسان‌ها روشی کاربردی و تاثیرگذار در روند شکل‌گیری اتفاق‌ها و رخدادها در جهان است، زیرا هر شخصی می‌تواند با رفتار و منش مختص به خود شرایط را به گونه‌ای تغییر بدهد که عواقب آن تا سال‌ها ماندگار باشد. حال تصور کنید که هر رفتار با سویه نیک یا بد چه ثمراتی می‌تواند از سوی انسان‌ها برای جهان هستی به ارمغان آورد؟ مسلما نتیجه‌ای حداقل بد و یا حداکثر خوب نمی‌تواند حاصل شود، به این دلیل که تعریف انسانیت در زمان اکنون شکل دیگری دارد که در ازای کنش یا واکنش پیام یا بازخوردی از نوع انسان بودن را معنا می‌کند. بنابراین انسان‌ها بی‌آنکه بخواهند با درک عمومی از شرایط جامعه و زندگی خود درگیر قضاوت، بد بودن، خوب بودن و حتی در اوقاتی بی‌تفاوتی می‌شوند. لذا این نوسان دائمی همیشه وجود دارد، نوسانی که در جامعه به اندازه‌ای مسری شده است که هر فرد در اجتماع می‌تواند آینه‌ای از نمودهای رفتاری تلقی شود. لذا این شکل از عمل یا عکس‌العمل نتیجه‌ای گویا و حقیقی است که باورهای گوناگونی را در راستای رسیدن به هدفی هدایت می‌کند. حال این رویکرد اجتماعی در موارد بسیاری جایگاه قابل توجه‌ای دارد که در زمینه‌های مختلف چون تاریخ، فرهنگ، اقتصاد، فعالیت‌های انسان دوستانه و... تعریف می‌شود. بنابراین عناصری که می‌توانند جامعه‌ای را متفکر نشان بدهند بی‌شک تحت تاثیر امیال و باورهایی است که در آن انسان و نیازهایش با تامل مورد بررسی قرار می‌گیرد تا نتیجه‌ای موثر را حاصل کند.

نمایش «فاش» باتوجه به داده‌های خود تلاش می‌کند تا شرایطی را فراهم آورد که در آن عناصر به کار گرفته شده تاثیرگذار و گویای حرفی معنادار باشد. جهان متن این نمایش با تاسی از اتفاق‌ها و رخدادهای جامعه امروز طرح مسئله کرده و در راستای آن روایتی را پیش می‌گیرد تا انسان و باورهایش را بیشتر از سایر داشته‌هایش مورد تحلیل و بررسی قرار بدهد. حال این رویه در ساختار اجتماعی اثر از ابتدا قابل درک است، زیرا مخاطب با شخصیت‌هایی روبرو می‌شود که قصد دارند دغدغه‌ای را شرح داده و به نوعی خود را نمونه ما به ازایی از افراد جامعه تلقی کنند. لذا بنابر ساختار کلی نمایش، جهان متن دارای مفهوم و فضایی واقع‌گرا است که هر شخصیت با رفتارهای بیرونی که از خود بروز می‌دهد تلاش دارد مخاطب را متوجه اتفاقی کند که به معضلی فراگیر بدل شده است. البته در این شکل از رویکرد در جهان متن سطوح مختلفی طراحی شده که با مقدمه‌چینی، هویت شخصیت‌ها را شرح داده و با شناساندن موقعیت مکانی اثر که کلاس مدرسه‌ای پسرانه است ابتدا آنها را بعنوان دانش‌آموز معرفی می‌کند. هدف از این تصمیم به آن جهت است که مخاطب در انتها بداند که با تاولی زمان و پیش آوردن اتفاق‌ها چه مسیری را طی کرده تا به هدف اثر که همان هشدار یا تلنگر درباره اهمیت سوژه بوده رسیده است. شخصیت‌ها در مقام راوی برش‌هایی از زندگی خود را شرح می‌دهند که در عین دراماتیک نبودن کاملا عینی و قابل درک هستند. حال در این راستا ارتباط بین شخصیت‌های نمایش و واکنش آنها به جهان پیرامونشان یکی از مولفه‌های قابل توجه است که مخاطب را با خود همراه کرده و حتی در زمان‌هایی حس همذات‌پنداری را برای آنها فراهم می‌کند.

جهان متن این نمایش با استفاده همزمان از مولفه‌های موقعیت و ارتباط در صدد است تا ذهن و باور دغدغه‌مند نویسنده و کارگردان را در ازای ضرورت بیان سوژه مطرح کرده و سپس هر شخصیت را بعنوان موجودی کنش‌مند یا کنش‌گر معرفی کند. حال با این دانسته شخصیت‌ها از زاویه دید خود به دوران کودکی و مدرسه می‌روند و نکاتی را از شرایط آن دوره خود بیان می‌کنند که این عمل به نوعی منبع و منشا شکل گرفتن اتفاق اصلی و گویای پرداختن به سوژه است. در واقع جهان اثر سعی دارد با تشریح تدریجی اوج و فرودهایی که را در روایت پیش می‌آورد شرایطی را ایجاد کند که در آن زمان هر شخصیت از راز کهنه خود پرده برداشته و همه چیز را تمام و کمال پیش روی مخاطب عیان کند. شاید این بی پرده صحبت کردن شخصیت‌ها و واکاوی واقعیت یکی از اهرم‌های کاربردی در نمایش باشد که تصویرسازی‌های درست و معناداری را شکل می‌دهد. حال در این راستا در نیمه ابتدایی اثر هر شخصیت با بسط دادن خرده پیرنگ‌های گفتاری و تصویری خود در موقعیت قصد دارد تا بهانه نادیده گرفتن شدنش از سوی مردم جامعه را به دلیل داشتن ویروس «اچ آی وی» شرح بدهد که این موضوع در نیمه پایانی به اوج برون‌ریزی‌ها و جسارت پیدا کردن شخصیت‌ها منتهی می‌شود. جهان اثر در ذات خود نوعی آشفتگی همراه با تاکید دارد که این موضوع در تلاقی روایت‌ها و دیالوگ‌ها نیز اشاره به روانشناسی رفتار مردم جامعه امروز می‌کند. جامعه‌ای که با اقلیت و اکثریت‌ها در زمینه رفتارهای انسان دوستانه خود را سرآمد تلقی می‌کند با اینکه معنای واقعی همراهی و درک افرادی که مبتلا به چنین بیماری‌هایی هستند را آنچنان که باید نمی‌دانند. در واقع هدف اصلی از سوی نویسنده و کارگردان برای تولید این اثر در مدیوم تئاتر آن بوده که با ایجاد موقعیت‌های نمایشی و روایت‌گونه مخاطب را متوجه اتفاق‌هایی که انسان‌ها به شکل عمدی و سهوی دچار آن می‌شوند نماید تا از این طریق بتواند فرهنگ‌سازی و درک درستی از شرایط را برای پذیرش فراهم کند. لذا به این جهت است که تصویرسازی‌ها در ازای فضاسازی و پیش آوردن موقعیت‌ها رخ می‌دهد تا هر شخصیت بتواند در مقام نماینده‌ای از افرادی که به این ویروس مبتلا هستند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

حال به این جهت است که نقد اجتماعی این اثر یکی از اهرم‌های موثر تلقی می‌شود، زیرا بیشتر از آنکه بخواهد کنش خود را به نمایش بگذارد سعی دارد تا واکنشی در ذهن و باور مخاطب شکل بدهد. بنابراین شخصیت‌ها در جهان نمایش نه به دنبال مقصر هستند و نه در تلاش برای آنکه بخواهند اشتباهشان را به فرد یا جمعی ارتباط بدهند، بلکه آنها قصد دارند با شرح وضعیت خود اهمیت باورپذیر شدن درک متقابل را در ازای آگاهی‌رسانی و تلنگری به جهت یادآوری ارائه بدهند. استفاده از میزانسن‌های سیال در روایت جزو نکاتی است که مخاطب را در محدوده مشخص شده موقعیت مکانی هدایت می‌کند تا او بداند ضرورت برون‌ریزی منسجم و هدفمند شخصیت‌ها بنابر دغدغه سوژه اثر که همان قوه محرک جهان نمایش تلقی می‌شود با چه دیدگاه و رسالتی نمایان شده است.       




نظرات کاربران