حمیدرضا نعیمی در گفتوگو با ایرانتئاتر مطرح کرد
در دستهای آلوده حرف های امروز جامعه مطرح می شود
ایرانتئاتر: در نمایش «دستهای آلوده» نویسنده و کارگردان با نگاهی واقع گرایانه به نقد حزب بازی و جنگ قدرتی که راه می افتد می پردازد. حمیدرضا نعیمی که او را بیشتر به عنوان یک نویسنده و کارگردان توانا و صاحب سبک می شناسیم با استفاه از تجربیات دوران بازیگریش شمایل درستی از شارل یک کهنه سیاستمدار جذاب، زیرک و البته واقع گرا را بازی می کند.
حمیدرضا نعیمی جزء تاثیرگذارترین بازیگران، نویسندگان و کارگردانهای تئاتر است. شهر آدم شهر حیوان، خانه کاغذی، گمسار، داستانهای کارور، مکبث، قضیه تراخیس، چه گوارا، ددالوس و ایکاروس، کالون و قیام کاستلیون، روزنه، وعدهگاه نهنگها، روزنه، دختری با شنل ارغوانی، آوای سرخ، آژاکس، ترور، درخشش در راس ساعت مقرر، لیرشاه و فاوست از جمله کارهای مهم نوشتاری، بازیگری و کارگردانی نعیمی محسوب می شوند. حمیدرضا نعیمی تاکنون جوایز متعددی از جمله جایزه ویژه فیلمنامهنویسی برای فیلمنامه بلند داستانی مخمصه از یازدهمین جشنواره بینالمللی روستا، جایزه اول نمایشنامه نویسی از دوازدهمین جشنواره سراسری دانشجویان برای نمایشنامه وعدهگاه نهنگها، لوح تقدیر به عنوان نمایشنامهنویس فعال در روز جهانی تئاتر، جایزه اول نمایشنامه اقتباسی برای نمایش مکبث از بیستوسومین جشنواره بین المللی فجر، جایزه اول نمایشنامهنویسی از اولین جشنواره سراسری نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان برای نمایشنامه قصه خوب خدا و جایزه نمایشنامهنویسی برتر از سومین جشنواره تئاتر ماه برای امشب دیگر مهرههای پشتم نیلبک میزنند را دریافت کرده است. نمایش دستهای آلوده اثر ژان پل سارتر با دراماتورژی و کارگردانی مسعود موسوی درباره تقابل میان اعضا رده بالای یک حزب مهم سیاسی در فرانسه در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمان ها است و این نمایش آذر ماه ساعت 20 در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه است. با حمیدرضا نعیمی درباره بازیش در نمایش دستهای آلوده گفتوگویی انجام داده ایم.
در حال حاضر در نمایش دستهای آلوده به عنوان بازیگر و در نمایش پیک نیک در میدان جنگ به عنوان مشاور کارگردان فعالیت دارید؛ آیا از کارگردانی فاصله گرفته اید؟
دلیل چنین رویکردی شرایط بدی است که برای اجرای یک نمایش وجود دارد و اگر شرایط نرمال بود به طور حتم الان مشغول اجرای یک نمایش بودم تا بازیگری. در حدود دو ماه است که برای شروع کردن تولید یک نمایش بیگ پروداکشن فعالیت داشتم؛ اما به هیچ وجه نمی شود با توجه به هزینه های زیاد به مرحله پیش تولید ورود پیدا کرد و کار در همان سطح ایده متوقف می ماند.
در دهه هشتاد حمیدرضا نعیمی یکی از بهترین کارگردانهایی بود که نمایشها را در سالن های بلکس باکسی روی صحنه اجرا می کرد. آیا تمایل ندارید با توجه به افزایش هزینهها دوباره روی اجرای نمایش در سالن های کوچک متمرکز بشوید؟
تفاوتی میان اجرای نمایش در سالن های بزرگ و یا کوچک نمی بینم و برای اجرای هر کدامشان به یک اندازه نیرو و توان صرف می کنم. در همین راستا بعد از مذاکره با تعدادی از اعضای گروه تئاتری شایا تصمیم به اجرای نمایش در سالن کوچک با تعداد شخصیت دو و یا سه نفره گرفته ایم.
در بازیگری هم به صورت گزینه ای کار می کنید؟
بعد از بازیم در نمایش مردی به نام دایک چند پیشنهاد بازی داشتم که قبولشان نکردم وبه هر حال نمی توانم به هر پیشنهادی و با هر کارگردانی جواب مثبت بدهم.
آیا این نمایش اولین تجربه مشترک کاری شما با مسعود موسوی بود؟
از سال 1372 و در دوران تحصیل در دانشگاه با مسعود موسوی سابقه آشنایی دارم. یکی دو باری قرار بود در نمایش های ایشان بازی کنم که شرایط مهیا نشد. موقعی که مسعود موسوی برای بازی در دستهای آلوده به من پیشنهاد بازی داد مشغول کاری دیگری بودم و از آنجائی که نام سارتر و نقش جذاب شارل به میان آمد و با خودم فکر کردم که چند بار می توانم در بازیگری چنین فرصتی داشته باشم و در این نمایش بازی کردم. در دستهای آلوده حرف های روز امروز جامعه هم مطرح می شود.
در دستهای آلوده پایه مهم و کلیدی بحث قدرت است؟
بله و در قالب حزب بازی متجلی می شود و اینکه اشتباهات فردی می تواند چه سرنوشت تلخی را برای ملتی رقم بزند.
چقدر در تحلیل نقش و ترسیم شخصیت شارل با مسعود موسوی تعامل داشتید؟
این اثر بر اساس تحلیل و برداشت مسعود موسوی از این نمایش نامه است و کار معروف و نام آشنایی است و مسلم است موقعی که به سراغ چنین متن هایی می رویم باید افزودهایی به آن اضافه کنیم. این نمایش بارها در نقاط مختلف و به شیوه های اجرایی متفاوت مثل گروتسک روی صحنه رفته است. به عنوان بازیگر تلاش کردم نگاهم را با نگاه کارگردان یک سو و یک جهت کنم. خوشبختانه موسوی کارگردان با دانش و خوبی است و متن ها را برای اجرای نمایش با حساسیت و دقت انتخاب می کند و از همه مهم تر برنامه حساب شدهای برای اجرای نمایشش دارد. البته دست کارگردان در خیلی از جاها بسته است.
علی رغم اینکه به نظر می رسد هوگو شخصیت اصلی و محوری نمایش است؛ اما این شارل است که با حضور تعیین کنندهاش موتور درام داستان را روشن می کند؟
شارل شخصیت کاریزماتیکی دارد و با اینکه عملکرد و عقایدش مورد نقد و چالش است؛ جاهایی علی رغم اعتقاد به کار گروهی، خود رای و فردی عمل می کند و در جای دیگری از نمایش برای رسیدن به مقاصد و اهداف مورد نظر یک سری از مسائل اخلاقی را زیر پا می گذارد. باز هم شارل به گونه ای رفتار می کند که حس احترام سایرین را نسبت به خودش برانگیخته می کند و به هیچ عنوان آدم منفوری نیست. مخاطب هم در انتهای نمایش با سبک و سنگین کردن وقایع و کنشهای شخصیت ها نمی تواند شارل را آدم منفور و خائنی بداند.
با توجه به سن و سال شارل او در ارتباطات فردی و اجتماعیش با سایرین خیلی پخته عمل می کند؟
جاهایی شارل تمام تلاشش را انجام می دهد که رفتارش توام با عقل باشد.
موقعی که متوجه می شود هوگو قصد جانش را دارد؛ با جسارت و شجاعت اجازه ورود هوگوی مسلح را به دفتر کارش بدون حضور محافظانش می دهد و نشان می دهد در مواقع لزوم هم اهل ریسک و خطر کردن هم هست؟
این پرده نمایش یکی از صحنه های عجیب و متفاوت نمایش است که سارتر همسو با تفکراتش طرح می کند و شارل می گوید آدمها باید دست به انتخاب بزنند و اینکه آیا باید از هوگو دور شود و شاید با انتخاب چنین تصمیمی کشته نشود. او با هوشمندی هوگو را در موقعیت انتخاب قرار می دهد و به او قدرت تصمیم گیری مبنی بر شلیک کردن و یا شلیک نکردن می دهد. همه این انتخاب ها، میل و جبرها جزء مسائل بنیادین در مکتب اگزیستانسیالیسم است.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی