در حال بارگذاری ...
نگاهی به روند میلیاردر انگاری یک حوزه آسیب پذیر

واکنش های سیاسی عجیب به معافیت‌ مالیاتی هنرمندان

ایران تئاتر- علی اکبر عبدالعلی زاده :صدور دستور لغو حذف مالیات فعالیت های فرهنگی هنری ، انتشاراتی ، رسانه ای و قرآنی ازپیش‌نویس لایحه اصلاح قوانین و مقررات مالیاتی توسط  دکتر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه همچنان که جو متشنج هفته اخیر را در میان فعالان عرصه فرهنگ و هنر آرام کرد زمینه واکش های سیاسی رسانه های خاص را نیز فراهم ساخت .

رسانه‌هایی که اقدام به این جهت‌گیری سیاسی علیه معافیت مالیاتی فعالیت‌های فرهنگی هنری کرده‌اند بی‌توجه دلیل اعمال و زمان اجرایی شده آن تنها با دست آویز قرار دادن دستمزد چند بازیگر و خواننده تمام خانواده پرشمار فعالان این عرصه را به یک چوب رانده و خواستار اخذ مالیات از این حوزه شدند. به‌یقین این نگاه یک‌سویه زمینه‌ای سیاسی دارد و این رفتار سیاسی نشان می‌دهد چگونه می‌توان ابزار رسانه را برای مقاصد قشری بکار برد حتی اگر به قیمت خسران منافع اجتماعی و ملی تمام می‌شود.فعالیت در عرصه فرهنگ و هنر با وجود موانع پنهان و آشکار همراه با معافیت مالیاتی مصداق بالانس روی لبه تیغ است چه رسد به اینکه با میلیاردر انگاری این حوزه آسیب پذیراز آن مالیات بگیریم و همین اندک توجیه اقتصادی را نابود کنیم.  

 برای تشریح این خطر، لازم است موضع مدعیان درآمدهای نجومی در حوزه فرهنگ و هنر را از چند جهت بررسی کنیم:

 

دلیل اعمال معافیت‌های مالیاتی از سال 1380

معافیت مالیاتی فعالیت‌های انتشاراتی، مطبوعاتی، قرآنی، فرهنگی و هنری. پس از بحرانی شدن و تردید در تداوم فعالیت‌های فرهنگی در اثر فشارهای اقتصادی دهه هفتاد و پیرو اجرای سیاست‌های حمایتی از فعالان این عرصه مصوب شد.

در آن سال‌ها فعالیت‌های فرهنگی و هنری به‌طور عام به دلیل نبود بازار سودآور و درآمدزا در آستانه ورشکستگی قرارداد. این وضعیت از حوزه سینما به‌عنوان پرطمطراق ترین عرصه گرفته تا حوزه کتاب و نشر و رسانه و فعالیت‌های قرآنی را دچار کمای جدی کرده بود. در آهن سال‌ها خبری از استقبال حداقلی مردم از محصولات فرهنگی نبود.

از طرفی در میان این غفلت و خلاء فعالیت‌های فرهنگی و هنری عرصه برای تاخت‌وتاز محصولات رقبای فرهنگی فراهم‌شده بود. از عرضه بروز فیلم‌های روز سینمای جهان بگیر تا انتشار و توزیع کتاب‌های غیرقانونی در حاشیه خیابان‌های پرتردد شهرها؛ یعنی میدان نبرد فرهنگی می‌رفت در مواجهه با تهاجم غرب خاک‌ریز به خاک‌ریز سقوط کند.

با همه این‌ها معافیت مالیاتی برای این حوزه نیز به‌راحتی به دست نیامد. درحالی‌که سازمان مالیاتی همچنان بر پاشنه مدیریتی سنتی می‌چرخید، تصمیم سازان ازجمله رسانه‌ها در یک‌روند بیش از ده‌ساله با انتقال خطرات وضع موجود برای فرهنگ و هنر ایران‌زمین زمینه تصویب لایحه معافیت مالیاتی مذکور را فراهم کردند. اخبار ورشکستگی ناشران، سینما دارها، تهیه‌کنندگان، تعطیلی تئاترها، محدودیت اجرای کنسرت‌ها، فقدان زیرساخت‌های فرهنگی و ... درنهایت باعث شد بر اساس دستورالعمل موضوع ماده ۱۲ آیین‌نامه اجرایی تبصره (۳) ماده ۱۳۹ اصلاحی قانون مالیات‌های مستقیم مصوب ۲۷/۱۱/۸۰ معافیت موضوع‌بند (ل) ماده ۱۳۹ اصلاحی قانون تصویب شود.

دربند «ل» ماده ۱۳۹ قانون مالیات‌های مستقیم آمده است: «فعالیت‌های انتشاراتی و مطبوعاتی، فرهنگی و هنری و قرآنی که به‌موجب مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام می‌شود، از پرداخت مالیات معاف است.»

هنوز هم باوجوداین حمایت‌ها تنها برخی افراد فعال فرهنگی توانسته‌اند تا حدودی خود را سرپا نگه‌دارند و عمده فعالان عرصه فرهنگ و هنر همچنان با دشواری روزگار می‌گذرانند.آیا رسانه های منتقد نظر دیگری دارند. 

 

رسانه‌های غیرتخصصی در میدان

جریان مخالفت با معافیت فعالیت‌های فرهنگی هنری را یک گرایش سیاسی مشخص دنبال می‌کند. حتی رسانه‌های غیرتخصصی این جریان در صف‌آرایی موردنظر به میدان آمده‌اند. رسانه‌هایی که سال‌به‌سال به مسائل صنفی و فعالان حوزه فرهنگ و هنر نمی‌پردازند و امروز با ارائه آمارهای فریبنده در گزارش‌های مشابه یکدیگر سعی در اعلام حضور در جبهه‌بندی غیرفرهنگی دارند. رسانه‌های اغلب غیرمتخصص که تنها تلاش دارند با این رفتار جایگاه رسانه‌ای خود را برای جریان حامی‌شان تثبیت کنند. خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی، خبرگزاری سینا، خبرگزاری دانشجو، بولتن نیوز، تابناک، اکو بورس! و... که حتی سهمی به جریان‌های روز فرهنگ و هنر جریان حامی خود نمی‌دهند پا به‌پای رسانه‌هایی چون خبرگزاری فارس، تسنیم، تبیان که گزارش‌هایی در سطح همان غیرتخصصی ها  منتشرمی‌کنند همه و همه بر تعداد دستمزد معدودی هنرمند سینما و موسیقی سرمایه‌گذاری کرده‌اند که در مقابل خانواده بزرگ فرهنگ و هنر درصد ناپیدایی را تشکیل می‌دهند.

 

چند درصد سلبریتی هستند؟

اساساً چند سال است پدیده‌ای به نام سلبریتی ( فوق ستاره ) در عرصه‌هایی چون سینما و موسیقی پدید آمده‌اند که حاشیه درآمدهای قابل‌توجه دارند؟ همین تعداد چقدر روشن است درآمدشان واقعی باشد یا افسانه‌ای ساخته مجلات زرد و فضای مجازی بی‌انتها؟ از میان این رسانه‌ها تنها خبرگزاری دانشگاه آزاد در مطلبی با عنوان «بیانیه بزن مالیات نده » و خبرگزاری فارس با مطلبی تحت عنوان «تداوم معافیت مالیاتی سلبریتی‌ها زیر چتر حمایت » تنها توانسته‌اند فهرست مشترکی از 24 هنرمند را نام ببرند. اولین سؤال این است که از میان بیش از هفت هزار سینماگر تنها 24 نفر می‌شود چند درصد؟! حالا چقدر می‌شود این تعداد را به هنرمندان عرصه تئاتر، موسیقی، نشر، تألیف و... تسری داد.

این فهرست 24 نفره هم دستمزدهایی بالغ‌بر 120 تا 300 میلیون تومان دارند. یک نفر هم 400 میلیونی. فارغ از اینکه اصولاً این ارقام تا چه میزان مستند است با مرور همین اسامی هم درمی‌یابیم بسیاری از آن تا بیش از یک سال است که فعالیتی نداشته‌اند؛ یعنی افراد همین فهرست که ادعاشده سلبریتی هایی با درآمد نجومی هستند با میانگین درآمدی 200 میلیون تومان ممکن است یک تا چند سال فعالیت نکنند. اگر هم برای مدت محدودی پرکار باشند در مقاطع دیگر سال‌ها بی‌کاری را تجربه می‌کنند.

 

با بی‌شمار حاشیه‌نشین فرهنگی چه می کنید؟

در کنار این فهرست کم تعداد بازیگران پول‌ساز، بی‌شمار بازیگر و بدلکار و هنرور هستند که در اثر محدودیت فرصت‌های حرفه‌ای، به نان شب خود محتاج‌اند. عجب این‌که همین رسانه‌ها به خود زحمت نمی‌دهند پیرامون حاشیه‌نشینان حوزه فرهنگ و هنر گزارش منتشر کنند. نیازمندانی که دارای دانش و توان فرهنگی و هنری هستند ولی از بد روزگار در فضای محدود موجود جایی برای فعالیت ندارند.با یک مرور ساده می بینیم که این گروه رسانه ها حتی برای ترویج مواضع فرهنگی خود نیز منفعل عمل می کنند .

 

صورت های سرخ از سیلی 

جدا از همین تعداد معدود سلبریتی ، جمع غالب خانواده فرهنگی و هنری ایران براساس فرهنگ آبروداری عموم مردم در شرایط سخت  و متناسب با حوزه فعالیت اجتماعی اش  با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارد . او هم درگیر وام و قسط و هزینه های فرزندان و درمان و ... است . فعال فرهنگی و هنری هم در میان کاستی ها و معذوریت ها و ضرورت های این روزگار گرفتار است .او که عمری رو برای حفظ و توسعه فرهنگ کشور به عنوان مهمترین سرمایه پایدار ملی حفاظت می کند معمولا بیش از دیگر افراد با دردهای پنهان و آشکار جامعه اش آشناست.اما لازم باشد از هزینه های جاری زندگی کم می کند تا ظاهری سرحال داشته و خوش پوش باشد . اما اینکه بخواهیم از گوشه همین لباس هم تکه ای را برای مالیات ببریم به خطا رفته ایم. 

 

سیاست زدگی فرهنگی یا فرهنگ سیاست زدگی

فارغ از اینکه معاون محترم رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه‌وبودجه چرا از میان این‌همه فرصت زمانی درست روزهای بعد از انتشار بیانیه هنرمندان سینما را برای اعلام معافیت مالیاتی انتخاب کرده تبدیل این انطباق به فرصت «یک یورش سیاسی» توسط رسانه‌های مذکور چندان خیرخواهانه به نظر نمی‌رسد. گویی سیاست زدگی در همه امور آفت شده و جای فعل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را گرفته است. آنچه روشن است هرگاه سیاست به فرهنگ تنه زده آنچه له شده فرهنگ است.

 

ادعایی با فقدان نظر کارشناسی و فعالان فرهنگی

 گزارش‌های منتشرشده تاکنون نظر هیچ هنرمند و فعال حوزه فرهنگ هنر را نگرفته است؛ که اگر نظر این جماعت خواسته شود قطعاً بر ادعای نگارنده این متن صحه می‌گذارند و خواهند گفت: «سلبریتی تا تعداد بسیار اندک خانواده بزرگ و متنوع و گسترده فرهنگ و هنر را تشکیل می‌دهند.»

 درعین‌حال می‌بینیم نظر یک کارشناس امور اقتصادی به‌صورت هماهنگ در کسری از دقیقه در خروجی چند رسانه قرار می‌گیرد. سید حسن موسوی فرد عضو ادوار جنبش عدالت‌خواه که در سنین جوانی قطعاً دارای بار تخصصی در حوزه اقتصاد هست. بگذریم از اینکه امور مالیانی خودش حوزه تخصصی تلقی نمی‌شود که مجبوریم برای اثبات یک فرض نادرست دست به دامن متخصص امور اقتصادی شویم.

 

حوزه‌های غیر سلبریتی پرور

نکته بعدی اینکه برخی حوزه تا اساساً سلبریتی پرور نیستند و گاهی برای حفظ بقای خود از سلبریتی حوزه سینما و موسیقی استفاده می‌کنند تا فرصتی برای حیات یک گروه فعال حوزه خود را فراهم کنند. تئاتر، نشر، تألیف و نویسندگی، رسانه و ... از آن جمله‌اند. برخی از این حوزه تا حتی امکان بهره‌برداری از سلبریتی های سینما و موسیقی را هم ندارند؛ مثلاً در همین حوزه خودمان یعنی تئاتر یک چهره فوق ستاره را به صحنه می‌آورند تا مردم را به تماشای نمایش ترغیب کنند و سودی هم عاید دیگر عوامل گروه شود. عواملی که همان درآمد را صرف معیشت خود می‌کنند تا بتوانند نمایش‌های جدی و حرفه‌ای دیگر را بدون دستمزد یا با حداقل دستمزد به صحنه بیاورند. گرچه حتی در عرصه سینما و موسیقی هم حضور همین تعداد سلبریتی زمینه حیات تولیدات متعدد را فراهم می‌کند.

 

مالیات مسئله‌ای نیست که در آن تبعیض قائل شد

در میان این رسانه‌ها خبرگزاری سینما در میان تیتری از گزارش خود تا کید کرده است «مالیات مسئله‌ای نیست که در آن تبعیض قائل شد» حرفی با ظاهری درست که دیگر رسانه‌های همسوی جریان مخالف خوان هم تلویحاً به آن پرداخته‌اند. نکته اینجاست که دررسیدن به موضوع تبعیض آیا هنرمندان با این وصف در ردیف چندمین اولویت هستند؟ آیا پزشکان با 7000 میلیارد تومان فرار مالیاتی و وکلا با 12000 میلیارد تومان و فرار مالیاتی چند صد هزارمیلیاردی شرکت‌های واسط نفتی و فولاد و صاحبان مسکن‌های خالی و دلالان مسکن و تجار بازارهای عمومی و تخصصی اولویت دارد یا هنرمندان. خب همه را که نمی‌شود باهم رسیدگی مرد اما عقل حکم می‌کند آن حوزه‌ای که گردش مالی بیشتری دارد در اولویت قرار گیرد. با این توصیف اگر به این حوزه تا رسیدگی شود کشور ازنظر درآمدهای مالیاتی بی‌نیاز خواهد شد و عملاً می‌تواند سهمی از درآمد خود را صرف زیرساخت‌های فرهنگی و هنری کند. حتی می‌تواند از حذف معافیت مالیاتی 9 محور دیگر پیش‌نویس لایحه مالیاتی جدید هم که جملگی در محور فعالیت‌های اقتصاد مقاومتی هستند صرف‌نظر کند. حالا اگر دلسوز درآمد مالیاتی کشور هستیم بهتر نیست به‌جای جو زدگی به اولویت‌های اصلی بپردازیم؟

 

مقایسه با خارج!

گذشته از اینکه مگر چه چیز ما به خارج شبیه است که مالیاتمان باشد؟ برخی از این رسانه‌ها با انتشار گزارش مکتوب و برخی هم با انتشار ویدیوهای رسانه‌ای این سؤال را مطرح کرند که مگر هنرمند ما خونش رنگین‌تر از بازیگران هالیوود است که مالیات نمی‌دهد؟! ناآگاه از این‌که حداقل پرونده‌هایی که در گزارش‌های خود به آن اشاره‌کرده‌اند هنرمندان هالیوودی نه برای مالیات درآمد که برای فرار از مالیت دارایی و درآمدهای غیر هنری خود مجبور به پرداخت مالیات و جریمه آن شده‌اند. تا جایی که آشکار است در ینگه‌دنیا برای فعالیت فرهنگی صنایع و تجار در عرصه فرهنگ و هنر حتی معافیت مالیاتی می‌دهند و این معافیت مالیاتی را با ضریب دو برابر یا بیشتر لحاظ می‌کنند؛ یعنی اگر یک شرکت اتومبیل‌سازی حامی مالی اجرای یک نمایش شود دو برابر بودجه صرف شده یا بیشتر از دو برابر از تخفیف مالیاتی بهره می‌برد. البته این را هم می‌دانیم هنرمندان حتی برای دریافت جوایز نقدی و غیر نقدی جشنواره‌هایی مثل اسکار می‌بایست مالیاتش را پرداخت کنند. این بخش هم مربوط به وجود ساختار و سازوکار رسمی در اعلام درآمدهاست اما به‌یقین درآمدهای حوزه فرهنگ و هنر در بسیاری کشور تا معافیت کامل دارند و در برخی از کشور تا سقف قابل‌توجهی از درآمد تا معافیت مالیاتی دارند؛ بنابراین استناد به این فرض هم نیازمند تحقیق تخصصی است و صرف طرح یک فرضیه خام چیزی جز سیاسی بازی فرهنگی را به ذهن نمی‌آورد.

 

بحران سازی در شرایط ملتهب اجتماعی

با مرور مطالب بالا سؤال دیگری مطرح می‌شود؛ آیا این رسانه‌ها تلاش دارند فضای ملتهب موجود در کشور را با بحران جدید روبرو کنند؟ بحرانی تحت عنوان تحت عنوان مناقشه «اخذ مالیات‌های غیراصولی»؟

آیا تلاش دارند فعالیت‌های فرهنگی و هنری که تلاش دارند از رخوت و رکود فراگیر اجتماعی در روزهای پرآشوب تحریم تا سر برآورد با شتابی تصاعدی به تعطیلی کشانده شوند؟ فعالیت‌هایی که در کمترین تأثیر شادابی را به جامعه تزریق می‌کند.

همچنان که گفته شد حذف معافیت مالیاتی موردنظر این جریان رسانه‌ای تنها در یک فقره، یعنی در حوزه هنرهای نمایشی بی‌تردید زمینه ورشکستگی تئاتر خصوصی می‌شود که طی سه سال گذشته در مرحله عبور از مقدمات فعالیت خود است. عمده تولید آثار نمایشی متوقف و یا به سمت پسند گیشه سوق پیدا می‌کند. انتشارات نیمه‌جان هنرهای نمایشی که تحت‌فشار گرانی کاغذ و چاپ در مرحله ورشکستگی است به خاموشی کامل تن می‌دهد. آموزش بخش خصوصی که در حال حاضر با استقبال مقبولی مواجه است با افزاش هزینه‌های بیش از 25 درصدی رو به افول می‌گذارد. حوزه‌های تخصصی منفعل و سرخورده خواهند شد.

نگذاریم سیاست‌بازی ابزار شکست عصر ناتوی فرهنگی شود

نگارنده که به عنوان ذی‌نفع معافیت مالیاتی تکلیف اش معلوم است و از طرفی نگران وضعیت فرهنگی چند سال نوری عقب‌تر از رقبای فرهنگی هستم؛ اما جریان منتقد معافیت مالیاتی بامطالعه این شرح مختصر باید در خلوت از خود بپرسد در شرایطی که رقبای فرهنگی ما با افعال خصمانه تلاش دارند فرهنگ ایرانی اسلامی را مورد هدف قرار دهند و با ایجاد سرخوردگی عمومی در این عرصه زمینه جذب نیروهای مستعد و به انفعال کشانده فعالان این عرصه را رقم بزنند، آیا شایسته است با جریان سازی‌های یک‌سویه و غیر کارشناسانه با دست خود زمینه تضعیف مهم‌ترین سرمایه شاخص این سرزمین یعنی فرهنگ و هنر آن شویم؟ یا بهتر است نگذاریم سیاست‌بازی ابزار شکست عصر ناتوی فرهنگی شود.




نظرات کاربران