در حال بارگذاری ...
یادداشتی به بهانه 7 دی روز نهضت سوادآموزی:

غریبه ای در میان مردم کوچه و بازار

ایران تئاتر - علی رحیمی: ۷دی ماه، روز اعلام فرمان تاریخی امام خیمنی(ره) برای مبارزه با بی سوادی در کشور است. روزی که بنا شد مردم، نهادها و دستگاهها با برنامه ریزی مناسب در مسیر این نقیصه دردآور بسیج شوند و گامی بلند در اعتلای دانش بردارند. ۴۰ سال از این فرمان می گذرد، تئاتر تا چه میزان توانسته است در این بسیج همگانی نقش آفرین باشد؟

اگر بپذیریم ارزش ها، باورها، هنجارها و در یک مفهوم گسترده تر فرهنگ، سنگ بنای کنش اجتماعی و پویایی یک جامعه است و با اندیشمندان همنوا شویم که اعتلای هر جامعه به فرهنگ آن وابسته است، نتیجه گیری این موضوع که بروز آسیب های اجتماعی و ناهنجاری ها، گسترش بحران ها و حتی تزلزل در بنیان‌های نظام فکری حاکم، ماحصل فاصله گرفتن از این مولفه هاست، چندان پیچیده به نظر نمی رسد.

فرهنگ نقشه راهی ست آزمون شده در مسیر پر تلاطم تاریخ یک ملت، که به امروزیان –از راس تا قاعده- می آموزند در محدوده جغرافیای زیستی، چگونه بیندیشند، چگونه عمل کنند و حتی چگونه آینده را پیش بینی نمایند.

به عبارتی هر قدر ملتی از گذشته تاریخی و فرهنگی خود آگاهی بیشتر و عمیق تری داشته باشد، در انتخاب سبک زندگی هدفمند تر، ایجاد تعاملات اجتماعی مناسب تر، تمرکز بیشتر بر عدالت محوری، تاکید بهتر بر دانش، نوآوری، خلاقیت، و ... -که از الزامات توسعه و پیشرفت منطقی هستند- نارسایی ها و مشکلات کمتری دارد. به همین دلیل است که هر جامعه از طرق مختلف در مسیر فهم فرهنگ به جا مانده از گذشته تاریخی خود  تلاش می کند.

 

تئاتر خالق بی ادعای ارزش ها

هنر و در سطحی خاص تر هنر تئاتر یکی از شاه کلیدهای فهم فرهنگ است که به خاطر توانایی های منحصر به فردی همچون ارتباط تنگاتنگ با فرد، تمرکز بر تخیلات و ضریب نفوذ بسیار در افکار و احساسات از برجسته‌ترین مجرا‌های انتقال، احیا، تقویت، تغییر، ویرایش و حتی آفرینش ارزش‌ها در طول تاریخ بشریت محسوب شده و می شود.

تئاتر از یکسو به خاطر نقشی که سایر هنرها اعم از موسیقی، ادبیات، ترسیمی، تجسمی و... -به انحای مختلف - در آن ایفا می کنند همواره مورد پذیرش و استقبال عام بوده و از دیگر سو، در علم ارتباطات نیز به عنوان اولین رسانه جمعی مطرح است. رسانه ای کاملا متفاوت که به واسطه تعامل خاص و منحصر به فرد با مخاطبان، نقش موثری در شناخت اجتماعی، فرهنگسازی و حتی تغییر در رویه رفتارهای اجتماعی داشته و دارد.

تئاتر از دیرباز محلی برای فراگیری بوده و هنرمندان آن همواره در تلاش بوده اند تا مسائل و چالش ها، نقدها و خواسته ها، کمبودها و راهکارها و ... را از ناخودآگاه افراد به خودآگاه تبدیل، واقعیت‌های از یاد رفته را یادآوری و در نهایت در جامعه فرهیختگی ایجاد کنند. این توانمندی ویژه باعث شده ملت ها همواره در مسیر الگوپذیری از آن به عنوان یک بازوی توانمند بهره بگیرند. موضوعی که به نظر می رسد هنوز در کشور ما آنگونه که باید و شاید بدان توجه نمی شود.

 

تئاتر سنتی، تئاتر مدرن

تا پیش از آنکه ناصرالدین شاه به اروپا برود و تئاتر مدرن را در عمارت مسعودیه، تکیه دولت و ... پاگیر کند، تئاتر در میان مردم بود. تعزیه خوانان، سیاه بازان، نقالان، پرده خوانان و ... در هر کوی و برزنی بساط اجرا پهن می کردند و مخاطبان را به سمت خود می کشیدند. مخاطبان نیز پس از اجرا بسته به وسع مالی، از خجالت گروه در می آمدند.

با ورود تئاتر مدرن، جهت گیری جذب مخاطب نیز تغییر کرد. اینبار این مخاطب بود که باید در صف سالن های تئاتری انتظار می کشید و برای آن هزینه ای مشخص از سبد خانواده مدنظر بگیرد. همین تغییر و تحول به ظاهر ساده، به یکباره حجم وسیعی از مخاطبان عام تئاتر را از گردونه تماشاگران حذف کرد و اینگونه بود که میان هنرمندان تئاتر و عام فاصله افتاد و تئاتر بدون توجه به نقش و جایگاهی که در انتقال میان نسلی و حتی تغییر مفاهیم، باورها و ارزشها می تواند داشته باشد، منحصر به مخاطبان خاص شد و اگر از آغازین سالهای دهه 20،  که به سبب گستردگی اجراها و استقبال بی نظیر تماشاگران از نمایش‌های صحنه ای، به دوران «صحنه» معروف بود، بگذریم، به مرور تئاتر گوشه عزلت گرفت و نتوانست جایگاه گذشته خود را به دست آورد.

این انزوا و عزلت، مسئولان را به مرور بر آن داشت تا با افزایش بودجه تئاتر، گسترش سالن ها، افزایش گروه‌های تئاتری، ارتقای آموزش هنرمندان، افزایش تولیدات، حمایت از هنرمندان، برگزاری جشنواره ها و رویدادهای مختلف و ... راهی برای آشتی مجدد تئاتر با مخاطب عام پیدا کنند. موضوعی که به نظر هنوز موفق به تحقق آن نشده اند.

 

تئاتر را به مردم بازگردانیم

براساس نتایج نظرسنجی ملی اسفندماه 97 مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، ۸۸.۶ درصد مردم تاکنون به سالن تئاتر نرفته‌اند! و ۶.۳ درصد مردم هر چند سال یک بار به تئاتر می‌روند. این مسئله نشان می دهد که متولیان امر یا راه را اشتباه می روند و یا در تبیین نقش و جایگاه تئاتر بر مخاطب عام، هنوز به این باور نرسیده اند که:

1) تاثیر زبان شیوای تئاتر به واسطه بهره گیری از تخیلات، پرورش حواس، رشد خلاقیت، افزایش تجارب دیداری، تلاش در القای غیرمستقیم مفاهیم و ... از ساعت ها آموزش در مدرسه و دانشگاه بیشتر است.

2) تاریخ فرهنگی چندین هزارساله این کشور ثابت کرده که هر زمانی هنرمندان به میان مخاطب عام آمده است با استقبال بی نظیر روبرو بوده اند که نمونه های عینی آن را به راحتی می شود در اجراهای نمایش های خیابانی، تعزیه، نقالی و پرده خوانی دید.

3) مخاطب عام امکان اختصاص زمان و بودجه برای حضور در سالن های نمایش را ندارد. مضاف بر اینکه همنوایی این گونه تماشاگر با مخاطب خاص نیز مسئله قابل تاملی است.

آیا وقت آن نرسیده است که در مسیر بهره گیری از هنر تئاتر در آموزش هنجارها، دغدغه ها، ارزش ها و هر آنچه در زیر لوای سبک زندگی صحیح مدنظر مسئولان است، در کنار صرف بودجه برای ساخت سالن های نمایشی و سایر زیرساخت ها و اجراهای نمایش های خاص برای مخاطبان خاص، نقشه راهی مشخص تر و ویژه تر از گذشته برای بازگرداندن تئاتر به میان مردم ترسیم  کنیم؟

 

 

 

 

 

 

 




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با حسین اصل عبداللهی، مدرس، نویسنده و کارگردان تئاتر

برای شناخت بهتر، انسان را در پرانتز قرار دادم
گفت‌وگو با حسین اصل عبداللهی، مدرس، نویسنده و کارگردان تئاتر

برای شناخت بهتر، انسان را در پرانتز قرار دادم

حسین اصل عبداللهی، مدرس و کارگردان تئاتر با نقل این جمله هوسرل که «برای شناخت هر پدیده‌ای، باید آن را در پرانتز قرار بدهیم»، می‌گوید برای شناخت و گذاشتن ذات انسانی در بوته آزمایش، در نمایش «پرانتز باز انسان پرانتز بسته»، وجود و ماهیت انسان را در پرانتز قرار داده است.

|

نظرات کاربران