تشریح چند و چون گریز از شعارزدگی در آثار اندیشه محور از زبان ایوب آقاخانی
آقاخانی استفاده از تکنیکهایی مانند چالش بحرانمانند در دقایق اول، فکر کردن به حادثه به اضافه عمل، پرهیز از توضیح درباره روابط پیرامون در آغاز کار، کشمکش تساعدی برای جلوگیری از اتمام انرژی پیش از پایان و فکر کردن به موقعیت را برای جلوگیری از شعارزدگی آثاری که موضوع دارند مورد تأکید قرار داد.
زهرا شایانفر:
آخرین جلسه ورک شاپهای فصل اول چهارفصل تئاتر ایران با حضور ایوب آقاخانی به راههای پرهیز و گریز از شعارزدگی در آثار اندیشه محور اختصاص یافت.
به گزارش سایت ایران تئاتر آقاخانی در ابتدای این جلسه به نحوه شروع نمایشنامه پرداخت و گفت: در کتابهای بسیاری دیدهاید که به نحوه شروع نمایشنامه اشاره میشود و سه شکل موضوع، کاراکتر و موقعیت به عنوان اشکال شروع نمایشنامه ذکر میشوند. این بحث معمولاً دچار سوءتعبیر شده و این اشتباه را پیش میآورد که نمایشنامه را با نوشتن یکی از اینها شروع کنید اما یادآور میشوم رویکردهای موضوعی، کاراکتری یا موقعیتی شروع شکلگیری اثر در ذهن شما هستند نه شروع نمایشنامه. در واقع این سه شکل نقطه حمله شما و نقطهای که ایده با تمام حواشی آن به ذهن نویسنده حمله میکند را بیان میکنند.
وی درباره "موضوع " توضیح داد: "موضوع" باید عصاره اندیشگی اثر باشد، شعاری که اثر منتقل میکند. یعنی آن که هیچ چیز نداری جز یک فکر. مثالی ساده میزنم، این که چیزی بنویسم که فلان اندیشه به فلان کسک منتقل شود یا مخاطبان من بفهمند که مثلاً فضای سبز خوب است و امثال آن رویکردهای موضوعی هستند.
وی نوشتن بر اساس کاراکتر را چنین توضیح داد: در این رویکرد شما یک شخصیت ویژه دارید که باعث میشود دست به زایش درام بزنید. این رویکرد نقطه قوت بیشتری نسبت به موضوع دارد، حداقل آن که عنصر جذاب و دوستداشتنی برای مخاطب را به همراه دارید. این شخصیتها در اطراف همه ما وجود دارند و ما باید برایشان ساختمان بچینیم. کاراکتر نقطه طلایی است اما این رویکرد هم خطرهایی جزیی در افتادن به عرصه شعارزدگی در پی دارد.
وی در تشریح خطرهای هر یک از این دو فصل شروع گفت: در فصل شروع با موضوع، شروع که میکنی شعار میدهی. این رویکرد شخصیتهایت را همانند میکند یا حداقل تکثیر شده نویسنده میشوند یا در ردیفی از شخصیتهای همسو در مقابل شخصیتی که نویسنده میخواهد منکوبش کند، قرار میگیرند.
دومین خطر این رویکرد این است که نمایش پیش از شروع تمام شده است. در نوشتن بر اساس کاراکتر نیز گرچه از دست دادن جاذبه را طول میدهیم اما سرانجام آن را از کف خواهیم داد. دقت کنید چه زمانی شخصیت برای شما مهم میشود؟ وقتی به جزئیات میپردازیم. تا وقتی درون شخصیت را نشناختهایم برایش دل نمیسوزانیم و بخشی از این شناخت، شناخت جهانبینی اوست. میبینید که باز به طرح موضوع رسیدهایم و در آستانه خطرهای رویکرد موضوعی قرار داریم. در این جاست که اگر به جهانبینی او متوسل شوید به شعار نزدیک شدهاید. باید اندیشه کاراکتر در بستهبندیهای تعیین شده حرکت کند و به عمل درآید تا در دیالوگ بیان شود.
این استاد دانشگاه ایدهآلترین فصل شروع برای آثار اندیشهمحور را نوشتن بر اساس موقعیت عنوان کرده و توضیح داد: این موقعیت شروع اثر نیست، بلکه مرحله حمله به ذهن نویسنده است. سختترین نوع نوشتن است و نویسندگان خامدست را در گرداب خود غرق میکند.
آقاخانی سپس به شکل گیری دو نمایشنامه "دوئتی کوتاه برای پاییز" و "زمین مقدس" اشاره کرد و آنها را نیز بر اساس دو تصویر ذهنی که شامل موقعیت افراد، مکان و زمان میشده عنوان کرد و افزود: وقتی تصویری که در ذهن داشتم توجیه کردم به موقعیت مهمان ناخواندهای برای یک زوج آرتیست رسیدم. متوجه شدم در مسیر رسیدن به پلات، موقعیت مرا با خود میبرد بنابراین مجبور به جمع کردن آن و در دست گرفتن افسار طرح شدم.
یکی از سختترین کارها پایان بندی است و شروع در مرحله بعد قرار دارد. اعتقاد دارم پیدا کردن پایان خوب مهمتر از شروع خوب است چون در هر حال مخاطب شروع بد را به طور نسبی میبخشد. در مرحله بعد تلاش کردم رابطههای تصویری که میدیدم را به دست آورم و به چراهای بسیاری درباره هر بخش تصویر پاسخ دادم تا در نهایت پلات "دوئتی کوتاه برای پاییز" شکل گرفت.
وی در بخش دیگر صحبتهایش تصریح کرد: موقعیت وسیع به درد تئاتر نمیخورد، باید بارورترین جا را انتخاب کرد. درست از لحظهای که اوج موقعیت است شروع کنید و تا حد امکان از تعداد آدمها بکاهید.
وی ادامه داد: در نمونهای مثل "خانه عروسک" که طبق نظر دراماتورژها بر موضوع استوار است هیچ گاه موضوع حس نمیشود. بیشتر خواننده و بیننده درگیر موقعیت است و موضوع پنهان شده آخرین چیزی است که تماشاگر درک میکند. البته باید دقت داشت که این نمونه نیز حفرههایی دارد و نشان میدهد که هر چند بخواهید موضوع را با لایههای دیگر موقعیت محور بپوشانید باز هم در جایی لو میرود اما میشود آن را نوشت.
آقاخانی استفاده از تکنیکهایی مانند چالش بحرانمانند در دقایق اول، فکر کردن به حادثه به اضافه عمل، پرهیز از توضیح درباره روابط پیرامون در آغاز کار، کشمکش تساعدی برای جلوگیری از اتمام انرژی پیش از پایان و فکر کردن به موقعیت را برای جلوگیری از شعارزدگی آثاری که موضوع دارند مورد تأکید قرار داد.
ایوب آقاخانی در بخش پایانی این جلسه از کارگاههای چهارفصل تئاتر به تشریح اهداف، برنامهها و دستاوردهای این جلسات پرداخت و ضمن قدردانی از همراهی حسین پارسایی، محمد یعقوبی، نغمه ثمینی، اکبر عسگری، مهرداد رایانی مخصوص و همکاران او در مجموعه تئاترشهر، همکاران امور استانهای مرکز هنرهای نمایشی و تکتک نویسندگان شرکت کننده در این دوره گفت: ایجاد ارتباط سازنده اصلیترین هدف این پروژه است. مطمئن هستم با روح و روان گشادهتر و تغییریافتهتری به استانهایتان بازمیگردید. لطفاً رسول و قاصد ما در استانهای خود باشید. دوست دارم خشت اول در استانها بنا شده باشد.
وی تأکید کرد: از این پس اطلاع خواهید داشت که این پروژه با متون کامل کار ندارد بلکه روی طرحهای تازه که در یک تعامل، شکل بهتری میگیرند و نوشته میشوند کار دارد. بنابراین تا زمان برای فصل بعد هست متون نوشته شده میتوانند با طرح جایگزین شوند.
ادامه این جلسه به پرسش و پاسخ حاضران انجامید که در آن استمرار پروژه چهارفصل و حضور ایوب آقاخانی در آن، استفاده از همکاری این هنرمندان در فصول آینده و شیوه ارتباط هنرمندان با پروژه مطرح و مورد تأکید نویسندگان قرار گرفت.