در حال بارگذاری ...
در میزگرد «دگرگونی مخاطب، دگردیسی هنر؛ تئاتر» مطرح شد

تماشاگر یکی از عناصر سه‌گانه تئاتر است

سومین نشست از سلسله میزگردهای هفته پژوهش با عنوان «دگرگونی مخاطب، دگردیسی هنر؛ تئاتر» به میزبانی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بر اهمیت جایگاه مخاطب تئاتر در دوره های مختلف تاریخی تاکید شد.

به گزارش ایران تئاتر، سومین نشست از سلسله میزگردهای هفته پژوهش با عنوان «دگرگونی مخاطب، دگردیسی هنر؛ تئاتر» بعد از ظهر سه‌شنبه ۱۰ دی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در این نشست محمود ترابی اقدم به نمایندگی از پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به نمایندگی از این مرکز، همچنین دکتر مجید سرسنگی دانشیار گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران و دکتر اردشیر صالح‌پور پژوهشگر تئاتر به عنوان سخنران حضور داشتند.

محمود ترابی اقدم در ابتدای این نشست با طرح این مسئله که، استفاده از سلبریتی های سینما و تلویزیون، همچنین افزایش نمایش های موزیکال و چندرسانه ای شدن نمایش ها، به نظر می رسد فضای تئاتر کشور و از سوی دیگر ذائقه و سلائق مخاطبان را نیز دستخوش تغییراتی کرده، برگزاری این نشست را گامی در جهت مرور تغییر و تحولات سال های اخیر تئاتر برشمرد و از سخنرانان حاضر در نشست دعوت کرد تا در این ارتباط به بیان نقطه نظرات خود بپردازند.

 

در فرآیند رابطه با اثر، کیفیت تعامل مخاطب فردی با مخاطب گروهی متفاوت است

دکتر مجید سرسنگی در ادامه این نشست سخنانش را بر اساس مطالعه ای که در این ارتباط صورت داده بود آغاز کرد و گفت: بحث مخاطب در تئاتر بحث بسیار مهمی است که متاسفانه ما چندان توجهی به آن نداریم و بیشتر درگیر خود تئاتر هستیم تا مخاطب؛ در صورتی که موضوع مخاطب در دنیا بحثی دراز است و در شکل گیری جریان های تئاتری مخاطب در قالب یک رکن اصلی ایفای نقش می کند. من ابتدا می خواهم بحثی را در خصوص تماشاگر تئاتر و جایگاه تماشاگر در سیر تاریخی تئاتر را مطرح کنم. در نگاه نظریه پردازان معاصر تئاتر چیزی نیست جز بازیگری بر روی صحنه و کسی که او را تماشا می کند. بنابراین تماشاگر  یکی از عناصر سه گانه تئاتر در نظریه پردازی جدید است. یکی از نکاتی که همواره در ادبیات و هنر مطرح بوده این است که کدامیک از این عناصر بر دیگری برتری دارد. نویسنده، متن یا خواننده، یا در تئاتر نمایشنامه نویس، کارگردان و بازیگر کدامیک از اهمیت بیشتری برخوردار است. در طول تاریخ ادبیات شاهد هستیم که وزن و ارزش نویسنده، متن و خواننده تغییر کرده؛ یعنی این ها وزن های ثابتی نبوده و در دوره های مختلف دچرا دگرگونی هایی شده است. در تئاتر هم به همین شکل بوده و وزن تماشاگر در دوره های مختلف تاریخی تغییر کرده و اینطور نبوده که از ابتدا تا امروز وزن ثابتی داشته باشد. اما چه عواملی بر تغییر ارزش و وزن اجزای یک اثر ادبی یا هنری تاثیر می گذارند؟ عناصر زیادی در این ارتباط دخالت دارند و شایدمهم ترین آن ها دوره و زمانی است که اثری خلق می شود، همچنین نهضت ها و جریان های هنری که موجب خلق آثار هنری می شوند، تغییرات فرهنگی و اجتماعی و ذائقه هنری مخاطب، ارتقای تجربه و دانش انسان، تاثیر رخدادها بر زندگی بشر، همچنین تغییرات زیباشناختی در جامعه از عوامل تاثیرگذار بر وزن و ارزش این عناصر هستند.  

او در ادامه سخنانش بیان کرد: این امکان وجود دارد که در فرآیند رابطه با اثر، کیفیت تعامل مخاطب فردی با مخاطب گروهی متفاوت باشد. به این معنی که در ارتباط با هنر تئاتر کیفیت تعامل یک فرد با اثر ممکن است یک چیز باشد و زمانی که در جمعی نشسته باشیم و بخواهیم از این ارتباط سخن بگوییم ممکن است این ارتباط جمعی متفاوت باشد. در حوزه مخاطب گروهی لزوماً کیفیت ارتباط با اثر بین اجزای این گروه یکسان نیست. درنگاه معاصری که به بحث رابطه اثر و مخاطب می شود این رابطه یک ارتباط دوسویه مساوی شمرده می شود. در نظریه پردازی قرن های بیستم و بیست و یکم، به ویژه در جریان پدیدارشناسی این رابطه را فاعل و مفعولی نمی دانند. همچنین رابطه مخاطب با اثر می تواند جغرافیا محور، فرهنگ محور، روانشناختی محور یاجامعه شناختی محور باشد؛ یعنی هر کدام از این محورها که در میان باشد، امکان دارد کیفیت این رابطه متفاوت باشد.

 

 مخاطب وجه سوم تئاتر محسوب می شود

دکتر اردشیر صالح‌پور پژوهشگر تئاتر نیز در بخشی دیگر از این نشست به بیان نقطه نظرات خود در ارتباط با تغییرات حوزه مخاطبین تئاتر گفت: «ژاک کوپو» می گوید؛ تئاتر انسانی است که زیر یک نور ایستاده است. وقتی ما به چیزی نور می دهیم در واقع می خواهیم آن را درشت و برجسته کنیم؛ همانطور که زیر بعضی جمله های کتاب ها خط می کشیم. ما حوادث و رخدادهای اجتماعی را به طور روزمره شاهد هستیم ولی وقتی آن ها روی صحنه می آوریم و نور می دهیم تا آن ها را بهتر ببینم. خب، این نفس دیدن از چه حاصل می شود؟ از همان مخاطبی است که وجه سوم تئاتر محسوب می شود. ما وقتی به تئاتر می رویم سه عمل را مرتکب می شویم و به جا می آوریم که تقدس هم دارد. در واقع تئاتر به یک کمک رسان و یاری گر نیاز دارد، به این معنی که ما تئاتر را برای چه کسی اجرا می کنیم؟ خب، واضح است برای تماشاگر؛ و اگر تماشاگری نباشد مگر می شود برای صندلی های خالی نمایش اجرا کرد؟

او در ادامه افزود: خود تماشاگر از واژۀ «تماشی» می آید. تماشی به معنای با هم راه رفتن است. بنابراین ما با تماشاگر همراه و همگام می شویم؟ ما چه موقع می توانیم با کسی همگام شویم؟ زمانی که در یک راستا و در یک روند و در یک منظر و استراتژی با هم عملی را دنبال کنیم. بنابراین می خواهیم بگوییم همه چیز برای تماشاگر است و بدون تماشاگر این وزنه کامل نمی شود؛ یعنی با دو کفه ترازو روبه رو هستیم که یک طرف گروه تولیدکننده و طرف دیگر گروه پذیرنده است. ما تولید نمی کتنیم که محصولمان را انبار کنیم. استاد سمندریان می گفت؛ « تئاتر آن چیزی نیست که بر صحنه می بینید و گروه تئاتر اجرا می کند؛ بلکه آن چیزی است که در شما اتفاق می افتد و با خودتان می برید.»

این پژوهشگر در  بخشی دیگر از سخنانش در این نشست گفت: امروز ما با خوانش هرمنوتیکی روبه رو هستیم؛ یعنی ما صرفاً یک دریافت از یک متن مشخص نداریم، بلکه با دریافت های گوناگون و به تعداد آدم ها بر حسب دریافت و هستی شناسی شان سرو کار داریم. ما دریافت های عدیده ای از یک متن می توانیم داشته باشیم. در دوره هایی از تاریخ اینطور بود که گفته می شد ما نباید از یک خوانش واحد نسبت به اثر تخطی کنیم، اما امروز شاهد دگردیسی ها و تحول هایی در این ارتباط هستیم که ناشی از چالش ها و تفکرات عدیده ای است که در جهان معاصر روی داده است. بنابراین انسان معاصر محصول تحولات عدیده ای است که بر ما مترتب شده است.

 




نظرات کاربران