گفتوگوی ایران تئاتر با دلارا نوشین کارگردان نمایش«جنایات قلب»
تنهایی وجه مشترک شخصیتهای این نمایش است
کارگردان نمایش «جنایات قلب» به ایران تئاتر گفت: تم تنهایی نکته بسیار مهمی در زندگی شخصیتهای نمایش است و نویسنده قصد اشاره به این مسئله را دارد که اعضای یک خانواده هرچقدر که با هم اختلاف داشته باشند موقعی که کنار هم قرار میگیرند قدرت پیدا میکنند.
«جنایات قلب» اثری درباره اهمیت و جایگاه خانواده در حفظ و بقای آدمها است و اینکه آدمها با در کنار خانواده بودن میتوانند به آرامش و ثبات برسند . نمایش جنایات قلب ، معروفترین اثر «بت هنلی» است که در سال ۱۹۷۸ میلادی منتشر شده و این نمایشنامه کمدی- تراژدی در همان سال موفق به دریافت جایزه پولیتزر در بخش نمایشنامه شده است. دلارا نوشین هم با درک درست متن توانسته زوایای پنهان و آشمار سه خواهر را در اجرایی از این نمایشنامه به مخاطب نشان دهد. دلارا نوشین بازیگر ،کارگردان، مترجم و پژوهشگر تئاترسالها است که در تئاتر به فعالیت مستمر پرداخته و ترجمه و کارگردانی و بازی در نمایشهایی نظیر مگه نمی دونی جات کجاست ؟، دگمه، اوریدیس، غریبه ای درخانه ، خانه پدری، مردن با دهان ، چشمان تمساح و زنان بالکان را در کارنامه دارد. نمایش «جنایات قلب» اثری رئالیستی است و داستان 3 خواهر را روایت میکند که هر کدام به نوعی درگیر چالشهای احساسی عمیقی هستند؛ چالشهایی که موانع بزرگی را در زندگی برایشان ایجاد کرده و هر کدام از شخصیتهای نمایش درگیر درونیات متناقض و به نوعی سرکش، حتی تمایلات عجیب و بعضاً جنایتکارانه هستند. آنها در اثر یکی از همین بحرانها که برای یکی از خواهران رخ میدهد پس از مدتی در کنار هم قرار میگیرند. به بهانه اجرایی از این نمایشنامه ترجمه، طراحی و کارگردانی دلارا نوشین که دی و بهمن ماه در سالن سایه مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته با این هنرمند گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
بر اساس چه ویژگیهایی نمایش نامه جنایات قلب را برای اجرا انتخاب کردید؟
«جنایات قلب» را سال 1386 خوانده و ترجمه کردم، اما طی این سالها فرصتی به وجود نیامد که بتوانم اجرایش کنم. این نمایشنامه اثری انسانی ،محکم و قوی است که شخصیت پردازی آن درست و دقیق انجام شده است. زمینۀ اصلی جنایات قلب جایگاه و اهمیت بنیان خانواده است و کاراکترها و شخصیتهای آن برای همه ملموس است. این نمایشنامه در سال 1388 با ترجمه من در جشنواره تئاتر بانوان اجرا شده و پس از آن اجراهای آموزشگاهی و دانشگاهی داشته و چندین بار نمایشنامهخوانی شده؛ اما تاکنون اجرای عمومی از این اثر نشده است و فضای نمایش هم رئالیستی است.
آیا اگر متن را کامل اجرا میکردید زمان نمایش بسیار بیشتر از یک ساعت و نیم میشد؟
بله، اگر نمایشنامه را به صورت کامل اجرا میکردم، مدت زمان اجرا بیش از 3 ساعت میبود؛ بنابراین نمایشنامه را کوتاه کردم. اتفاقات اثر بت هنلی در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی میگذرد و من با استفاده از اله مان هایی نظیر تلفن همراه آن را به زمان معاصر آوردم. نمایشنامه جنایات قلب یک اثر کلاسیک سهپردهای است که وحدت زمان و مکان دارد و روایتگر 24 ساعت از زندگی سه خواهر است که من در اجرا هم تغییراتی را در آن اعمال کردم.
به مسئله جایگاه خانواده اشاره کردید. پرداختن به این تم چقدر برایتان مهم بود؟
تم تنهایی نکته بسیار مهمی در زندگی شخصیتهای نمایش است و نویسنده قصد اشاره به این مسئله را دارد که اعضای یک خانواده هرچقدر که با هم اختلاف داشته باشند موقعی که کنار هم قرار میگیرند قدرت پیدا میکنند.
سه خواهر نمایش خصوصیات اخلاقی و رفتاری بسیار متفاوتی با هم دارند.
بله، یکی از آنها احساساتی و برون گرا، دیگری اجتماعی و سومی زن خانه دار آرام ودرونگرایی است. به لحاظ بعد روانی، این سه خواهر رگههایی از بیماری روانی را از مادرشان به ارث بردهاند. علیرغم اینکه آنها به طور موروثی دارای بیماری روانی هستند، جنس بیماری روانیشان هم با یکدیگر متفاوت است. نویسنده تلاش میکند مطرح کند که بنیان خانواده در ثبات آدمها بسیار مهم است. اشاره نویسنده به دختر دایی این سه خواهر که علی رغم زندگی در نزدیکی آنها به هیچ وجه شبیه آنها نیست، به همین دلیل است. بت هنلی زمانی این نمایشنامه را نوشته که درست مثل زمان معاصر ما بنیانهای خانواده کمی سست شده بود.
آیا شما مضمون نمایش نامه بت هنلی را مشابه شرایط فعلی جامعه ما هم دیدید؟
تا حدی اینگونه است و باید قبول داشته باشیم سبک و سیاق خانواده در جامعه ایرانی نسبت به ده سال قبل تغییرات زیادی داشته است. البته نمیخواهم این مسئله را به کل جامعه تعمیمم بدهم، اما آن شکل محکم و صمیمی خانواده کمتر وجود دارد. ازدواجها کمتر و تعداد فرزندان هم روند نزولی دارد و اغلب در خانواده فرزندان از هم خبری ندارند.
آیا میتوانیم جنایات قلب را یک درام روانشناسانه بدانیم؟
بله، روی این قضیه تاکیدی وجود دارد.
نکته مهم و قابل اشاره نمایش سیر تدریجی تحول شخصیتی آدمها است. پرداختن به این مسئله چقدر برایتان دارای اهمیت بود؟
این سه خوهر در ابتدا دور از هم هستند و در خیلی از موارد با هم اختلاف سلیقه و نظر دارند، اما موقعی که در کنار هم قرار میگیرند قدرت و اعتماد به نفسشان بیشتر میشود و این نشان از تحول شخصیتی آنها دارد. موقعی که موضوع اقدام به قتل برای خواهر کوچک خانواده رخ میدهد، لنی به خواهرش که در لس انجلس زندگی میکند زنگ می زند تا به خانه برگردد.
در ابتدای نمایش هم شاهد چالشهای جدی میان سه خواهر هستیم.
در صحنه آخر نمایش بیب از لنی میپرسد که چه تصویری در رویایت میدیدی؟ و لنی پاسخ میدهد «این تصویری که میدیدم برای تمام اوقات زندگیام نبود و فقط لحظه ای از آن را دیدم که کنار هم بودیم ، میخندیدیم و خوشحال بودیم". آنها در لحظه تولد لنی تصمیم میگیرند کنار هم باشند. پیامی که قصد ارائه به مخاطب و روی آن تاکید دارم این است که ما باید یاد بگیریم که چگونه روزهای بد زندگیمان را سپری کنیم.
آیا با پایان نسبتاً امیدوارکننده نمایشنامه در صحنه جشن تولد، علیرغم چالشهای جدی که پیش روی سه خواهر قرار دارد، موافقت داشتید؟
این پایان امیدوارکننده را نویسنده انتخاب کرده بود و من هم به عمد خواستم نسبت به آن وفادار باشم. خواهرها در اوج تنهایی و هجوم مشکلات روحیه خودشان را حفظ میکنند. از طرفی جامعه ما هم نیاز به امید دارد و باید این مسئله را ترویج کنیم که آدمها حتی در سختترین شرایط نباید امیدشان را از دست بدهند. ناامیدی مصادف با اضمحلال و نابودی و به بنبست رسیدن است؛ حتی آدمها برای نفس کشیدن هم نیاز به امید دارند.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی