در حال بارگذاری ...
دل نوشته‌ای بر سفر عاشقانه سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی

رستمی دیگر به شاهنامه شد
اما سپاه سلحشوران بدون سردار نمی‌ماند

ایران تئاتر _ علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده: در عصر انفجار اطلاعات، ما مردمی هستیم که همچنان با اسطوره‌هایمان هم‌نفسیم. با آن‌ها و با تمام خصلت‌هایشان در ساحت ایرانی بودن زندگی می‌کنیم. با « یل » های همیشه حاضر قبیله آزادگان، با سلحشوران مکرر تاریخ که از ازل، در دوردست تاریخ تا ابد؛ در ناکجای زمان پیش رو ،با آن‌ ها زیسته‌ایم.

حالا، درست وسط معرکه دهکده جهانی، به پشت‌گرمی اسطوره‌های همیشه زنده‌ مان رخ در رخ کدخدای سلطه، قد علم کرده‌ ایم و مثل همه دوران تمدن بشری، امید ستمدیدگان شده‌ ایم؛ از ملت غرب آسیا و شبه‌جزیره هند تا دل اروپا و آفریقا و امریکا و...

تاریخ اسلام در آغاز امامت یک مالک اشتر دارد و تاریخ معاصر ایران اسلامی در دوران شکوه دوباره‌اش مانند تمام اعصار سلحشوری، مالک‌ها به همراه دارد. خیل فرمانده‌های ناشناخته‌ای که در دنیای سایه‌ها برای گسترش نور شب را به‌روز می‌رسانند، همان‌ها که دشمن را وحشت‌زده می‌کنند؛ پهلوانان روزگار نو که حتی یک مصاحبه در رسانه‌ها و مویی از خودپرستی بر بدن ندارند. برای همین دشمن آن‌ها را فرماندهان خاکستری می‌خواند و می‌داند یک‌به‌یک سرسپرده علمدار کربلا در صف شهادت ایستاده‌اند.

بامدادان از میان سپاه سپید جامگان رستمی دیگر به شاهنامه شد. این بار یلی از کرمان از واقعیت به خیال جاودانه جهان ایرانی کوچ کرد. درست درزمانی که مردمان در خواب آرام بودند . هر سلحشور که به نور می‌پیوندد جان ملتی پرمی کشد و چشم امتی از غم به خون می‌نشیند؛ اما دل‌قوی دار که سپید جامگان صف به‌صف؛ آموخته مکتب عاشقان و تلمذ کرده سردار دل‌ها، جان‌برکف پای امنیت و صلابت و غرور و سربلندی امتی ایستاده‌اند.

امروز و همیشه سپاه جان‌ برکفان همراه امت مقاومت در سراسر دنیا زمزمه می‌کنند: شهادتت مبارک مرد خدا. سفرت به نور پیروز، سردار جاویدان حقیقت. دست علمداریت را تا ابد تاریخ به دوش می‌کشیم.




نظرات کاربران