منیژه محامدی در گفتوگو با ایران تئاتر
داستانهای آثار میلر را میتوان به هر جامعهای تعمیم داد
منیژه محامدی کارگردان نمایش «سقوط در کوه مورگان» به ایران تئاتر گفت: داستانهایی که آرتور میلر در آثارش روایت میکند میتواند در هر جامعه ای رخ بدهد و مورد توجه قرار بگیرد.
یک مرد و چالشهای ارتباط او و دو همسرش در قالب طنز و کمدی، موقعیت بغرنج و دراماتیکی خلق میکنند که پیشبرنده درام نمایش «سقوط در کوه مورگان» است . متنی مفرح و جذاب از آرتور میلر، یکی از بهترین نمایشنامهنویسان معاصر امریکا که تخصص اصلیاش خلق درامهای تلخ و جدی اجتماعی است. منیژه محامدی که در سالهای قبل بارها به سراغ متنهای میلر رفته نشان میدهد در عین حال که به عنوان کارگردانی جدی شناخته میشود، قریحه طنز و کمدیاش هم قابل توجه است و در اجرای«سقوط در کوه مورگان» توانسته صحنههای مفرحی را برای مخاطب خلق کند. «چشم اندزی از پل» ، «سووشون»، «روز والنتین»، «فالگوش» ، «دادگاه نونبرگ» و «دایره بسته» از جمله اجراهای موفق محامدی محسوب میشوند. نمایش «سقوط در کوه مورگان» دی و بهمن ماه در تالار قشقایی روی صحنه رفته است. با منیژه محامدی در باره اجرای این نمایش گفتوگویی انجام دادهایم.
در یک دهه اخیر بارها به سراغ اجرای نمایشهایی بر اساس آثار آرتور میلر رفتهاید. بر اساس چه ویژگیهای متن سقوط در کوه مورگان این نویسنده را برای اجرا انتخاب کردید؟
بعد از اجرای «چشم اندازی از پل» ، نمایشهای «پس از سقوط» و «حادثه در ویشی» را از آثار میلر روی صحنه بردهام. ده سال قبل شش نمایشنامه معروف و موفق آرتور میلر را برای انتشار ترجمه کردم و دو تای این نمایشنامهها را هم در آینده نزدیک روی صحنه خواهم برد. نمایشنامه «سقوط در کوه مورگان» هم در یک مجموعه سه جلدی که هر کتاب شامل ۲ نمایشنامه از آثار میلر هستند، توسط نشر افراز منتشر شده است. این اثر درباره مأمور بیمهای است که دو زن دارد و دچار خودشیفتگی نارسیستی میشود. او که شخصیتی ثروتمند، طماع و خودخواه دارد، از مرگ بسیار میهراسد. این نمایش اثری جذاب و شیرین است و مسائل روز جامعه را مطرح میکند و دیدنش برای مخاطب ایرانی بسیار میتواند جذاب باشد. نکته حائز اهمیت درباره آثار میلر این است که همیشه حرفهای زیادی برای گفتن دارند و به مرور زمان رنگ کهنگی به خودشان نمیگیرند. داستانهایی که او در آثارش روایت میکند میتواند در هر جامعه ای رخ بدهد و مورد توجه قرار بگیرد.
با توجه به شرایط اجتماعی این روزهای جامعه ما یکی از نیازهای مهم در عرصه کارهای نمایشی اجرای نمایشهای مفرح و در عین حال دارای حرف و پیام مثل سقوط در کوه مورگان است.
بله، به هر حال مخاطب امروز برای فاصله گرفتن از چالشها و مشکلات زندگی خودش نیاز دارد موقعی که به دیدن نمایش و یا فیلمی میرود حالش خوب بشود و با کار کمدی و سرگرم کنندهای روبهرو شود.
به نظر میرسد علیرغم موضوع حساسیتبرانگیز نمایش حتی مخاطبان زن نمایش هم با حس خوبی سالن نمایش را ترک میکنند.
در این اجرا ما یک داستان را خیلی راحت و به دور از اداهای فرمی روایت کردیم. در یک هفتهای که از زمان اجرا میگذرد مخاطب از نمایش استقبال خوبی انجام داده و با فضای نمایش هم ارتباط درستی برقرار کرده است. این متن به نظرم خیلی مناسب حال ما است. بچههای گروه هم از من میخواستند نمایشی با حال و هوای طنز را اجرا کنیم تا حال مخاطبان بعد از دیدن نمایش خوب بشود. مردم برای فاصله گرفتن از ناراحتیها و مشکلاتشان تمایل دارند ساعتی از فضای واقعی زندگیشان خارج بشوند ودر سالن سینما و یا تئاتر دنیای شیرین خیال و فانتزی را تجربه کنند و در همه جای دنیا آثار هنری و نمایشی در حکم پاساژهایی هستند که این امکان را برای مخاطب فراهم میکنند. تمام بچههای گروه ما هم با علاقه و جدیت تمام این اجرا را برای مردم آماده کردند.
آیا میشود گفت آقای فلت شخصیت اصلی نمایش قربانی شرایطی است که برایش به وجود آمده است؟
من هم معتقدم فلت قربانی است. او خودش را در کاری که انجام داده تا حدی محق میداند و معتقد است که هر دو زنش را به یک اندازه دوست دارد و نمیتواند یکی از آنها را طلاق بدهد. در حدود بیست سال با زن اولش زندگی کرده و در زندگی با او بوده که تبدیل به مردی موفق و پولدار شده. او برای زن دومش هم که جوان و پر انگیزه است احترام خاصی قائل است.
علیرغم اینکه نمایش ساده و راحت پیش میرود، اما بخشی از فضای نمایش را به سمت فضای سورئال بردهاید؛ یعنی جایی که روح آقای فلت از کالبدش خارج میشود و ناظر حرفها و اعمال دو زن و وکیلش میشود.
خب، این شیوه ضمن اینکه طنز نمایش را بهتر نشان میدهد، تا حدی هم خصلتهای فردی آقای فلت و مواجهه او با دو زنش را هم پیش روی مخاطب میگذارد و در ضمن جذابیتهای نمایشی هم دارد. آقای فلت در موقعیت بسیار بدی قرار دارد. او تصادف کرده و به جز دستش تمام بدنش بر اثر شدت تصادف گچ گرفته شده و این شیوه بهترین راه نمایش حرکت فیزیکال او در صحنه بود.. البته این تمهید در متن میلر وجود نداشت و در تمرینات به این شیوه اجرایی رسیدیم.
در اجرا تا چه اندازه تغییرات در متن نمایشنامه میلر صورت دادید؟
تغییر خاصی انجام نشد و تنها متن را تا اندازهای کوتاه کردیم. چرا که اگر کل نمایشنامه را اجرا میکردیم زمان نمایش بالای دو ساعت میشد که برای مخاطب امروز تئاتر که حال و حوصله اجرای طولانی را ندارد مناسب نبود.
یکی از نقاط قوت متن این است که نویسنده نخواسته دو زن زندگی آقای فلت را معصوم و عاری از اشتباه نشان بدهد.
بله ، به هر حال هر دو زن از موقعیت مالی خوب آقای فلت بهرهبرداری کردهاند. زن اولش هم حدود بیست سالی بزرگتر از زن دیگر است. در زندگیهای مشترک هیچیک از دو طرف به طور مطلق بیگناه نیست. البته در جامعه ما زنان بیشتر از مردان در این نوع مناسبات قربانی میشوند.
سبک و حال متن و نوع اجرای شما یادآور فیلمهای بیلی وایلدر کارگردان امریکایی است که در ملودرامهای کمدیش روی این نوع روابط زناشویی در قالب طنز مانور خوبی انجام میداد.
نه ، من در اجرای نمایش تحت تأثیر فیلمهای بیلی وایلدر که فیلمساز خوبی است نبودم.
از دیگر نقاط قوت نمایش درست انتخاب شدن بازیگران در نقشهایشان است. محمد نادری که قبلاً تجربه خوبی در حوزه طنز در تلویزیون داشت، با نوع بازیش آقای فلت را شیرین و جذاب بازی کرده و همینطور مهوش افشار پناه به خوبی در قالب یک زن پابه سن گذاشته خانهدار طبقه متوسط آمریکایی بازی میکند.
تمام بازیگران نمایش عضو گروه تئاتر پیوند هستند. سالها با آنها کار کردهام وتواناییهایشان را میشناسم و با تلاش خود توانستند نقشهایشان را درست و خوب بازی کنند. به نطرم محمد نادری بازیگر درجه یکی است و این توان و پتانسیل را دارد که نقشهای جدی و نقشهای کمدی را به یک اندازه خوب بازی کند.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی